«یک روز بهخصوص» قطعا بدترین فیلم همایون اسعدیان نیست و حتی در بین فیلمهای اکران شده در نوروز هم جایی میانه را اشغال میکند اما نباید به چنین فضاهای قیاسیای دل خودش بود. پس از «طلا و مس» و حتی «بوسیدن روی ماه»، این فیلم نمیتواند گامی رو به جلو باشد.
توجه: خطر لو رفتن داستان فیلم
همایون اسعدیان از ابتدای ورودش به سینما فعالیتهای متنوعی را انجام داده است. از دستیاری گرفته تا فیلمنامهنویسی و کارگردانی و حتی فعالیتهای مدیریتی سینما در کارنامه او مشاهده میشود. به لحاظ زمانی میتوان دوران کاری اسعدیان را در سه مرحله تعریف کرد. مرحله اول که سالهای اولیه فیلمسازیاش را در برمیگیرد با فیلمهایی چون «نیش»، «مرد آفتابی» و «آخرر بازی» روبهرو میشویم. مرحله دوم با ساخت سریالهای تلویزیون چون «اگه بابام زنده بود» و «راه بی پایان» همراه میشود. دوران متأخر که فیلمهای مهمتر او را در برمیگیرد با کمدی «ده رقمی» آغاز میشود و در ادامه به «طلا و مس» میرسد که به اعتقاد اکثر منتقدین بهترین فیلم همایون اسعدیان و یکی از بهترین آثار سینمای ایران است. موفقیت «طلا و مس» اسعدیان را در حال و هوای آن فیلم نگه داشت و فیلم «بوسیدن روی ماه» تلاشی برای ادامه مسیر قبلی بود. «بوسیدن روی ماه» اگرچه فیلم کاملا ناموفقی نبود و توانست نظر مخاطبین را جلب کند اما موفقیت «طلا و مس» در آن تکرار نشد. پس از آن اسعدیان در یک وقفه پنج ساله به فعالیتهای مدیریتی پرداخت و آخرین فیلم او «یک روز بهخصوص» این روزها به نمایش گذاشته شده است.
اسعدیان در آخرین اثر خود به روایت زندگی روزنامهنگاری پرداخته که با یک دو راهی اخلاقی روبهرو میشود. حامد (مصطفی زمانی) اطلاعاتی را به دست میآورد که نشان میدهند یک واردکننده دارو به بهانه دور زدن تحریم داروهای تقلبی و تاریخ گذشته را وارد کشور کرده و به فروش میرساند. آنها برای منتشر کردن مدارک خود اطمینان ندارند و برای کسب مجوز از مقامهای بالاتر اقدام میکنند، در همین زمان خواهر بیمار حامد (منیژه) برای معاینه به تهران میآید و مشخص میشود وضعیت خوبی نداشته و در صورت انجام ندادن پیوند قلب مدت زیادی زنده نمیماند. صف انتظار طولانی نیازمندان به قلب و وخامت حال منیژه زندگی حامد را با یک چالش اخلاقی روبهرو میکند و او برای مرگ و زندگی خواهرش باید دست به انتخاب بزند.
فیلم با مشکلات متعددی روبهرو است. از خلاصه داستان به سادگی میشود فهمید که «یک روز بهخصوص» فیلمی شخصیت محور است. به این معنا که شخصیت اصلی باید در مواجهه با گره اصلی داستان دست به انتخاب بزند. رابرت مکی در کتاب تحسینشده خود «داستان» مرحله اصلی خلق شخصیت را از شخصیتپردازی مقدماتی جدا میکند و آن را در انتخاب تعریف میکند. زمانی که شخصیت با خصوصیات ترسیمشدهاش دست به انتخاب میزند از پوسته اولیه خود خارج میشود و میتواند تصویری چندبعدی خلق کند. بنابراین مهمترین مرحله خلق شخصیت در فیلم اسعدیان جایی قرارگرفته که حامد با گرایشهای اخلاقی که از او سراغ داریم خلاف تمام عقاید خود عمل کرده و برای جلو انداختن نوبت پیوند قلب خواهرش دست به تقلب میزند. فیلمساز تقریبا هیچ سکانسی را به چگونگی تصمیمگیری حامد اختصاص نداده است. مشاهده میکنیم که منیژه حال خوبی ندارد و به این زودی هم نوبت پیوند به او نمیرسد. پس از این بدون هیچ مرحله انتقالی و بدون هیچ روند چالشیِ دراماتیک حامد را در حال رشوه دادن میبینیم. گویی چنین تصمیمی برای حامد چندان هم چالشبرانگیز نیست در حالی که انتظار چالش در مخاطب ایجاد شده است.
اصل مسئله اخلاقی پس از این هم مورد تأکید قرار نمیگیرد. ادامه فیلم نمایش تلاشهای حامد برای جور کردن پول است. این که چگونه ماشین خود را میفروشد یا آپارتمان تکمیلنشدهاش را معامله میکند بخش اصلی روایت فیلم را تشکیل میدهند. در حالی که چگونگی جور کردن پول در این موقعیت به کل فاقد اهمیت و کارکرد دراماتیک است و عملا هیچ نقشی در اصل روایت ایفا نمیکند! موقعیت دراماتیک متناسب باید بر پایه انتخاب اخلاقی حامد بنا شود نه جستوجوی او برای جور کردن پول. این که فیلمساز محور داستانگویی را گم کرده و گرفتار پراکندهگویی میشود بهوضوح مشخص است اما شاخ و برگهای داستانی جدید شخصیت را در آستانه چالش سختتری قرار میدهند که آن هم گرفتن رشوه از شرکت متقلب دارویی است. اگر چه چالش اخلاقی اولیه بهکل فراموش شده است اما مرتبط کردن تلاش حامد برای جور کردن پول به شرکت دارویی، یک حرکت روایی مثبت است که تقریبا بهدرستی اجرا شده است. عنصری که در ابتدای فیلم مطرح شده بود دوباره به میان کشیده میشود تا نقش خود را در پیشبرد درام ایفا کند. بنابراین فیلم اگر چه در میانه ناامیدکننده به نظر میرسد اما با یک پل ارتباطی کمی از پراکندهگوییها کاسته و به تأثیرگذاری منسجمتری دست پیدا میکند.
سعی شده در پایانبندی چالش اخلاقی فراموششده ابتدای فیلم به میان آورده شود اما این حرکت کاملا به ضرر فیلم تمام شده است. فیلمساز تمام پراکندهگوییهای خود را انجام داده و هر جور شده روایت را جلو برده است. چالش اخلاقی در زمان مناسب خود کنار گذاشته شده تا جلوی داستانگویی دمدستی را نگیرد. اما وقتی فیلم به انتها میرسد دوباره به میان کشیده میشود چون فیلمساز برای معناسازیاش به آن نیاز دارد. کاملا مشخص است که در روایت چه اتفاقی افتاده. چنین شگردی اگر نخواهیم از لغت مبتذل استفاده کنیم؛ شگردی سطحی است و بیشتر از معناسازی، ناتوانی متن را نشان میدهد. گذشته از مشکلات داستانی فیلم برخی مشکلات منطقی هم در زمانبندی دیده میشود که به درستی پرداخت نشدهاند. بخش حداکثری حوادث فیلم در یک روز رخ میدهند. این نکته در نام فیلم هم مشاهده میشود. تعداد سکانسهای مشاهده شده در این بخش با توجه به رفت و آمدها و علامتگذاریهایی مثل صرف ناهار و شام فرصت زمانی یک روزه را به درستی تصویر نمیکنند. گویی حامد برای تمام رفت و آمدها و تلاشهای خود وقت کافی دارد و در هیچ لحظهای زمان بهعنوان یک مانع مشاهده نمیشود.
برخی شخصیتها مثل دوست پسر منیژه کارکرد مشخصی در فیلم ندارند. به سادگی میشود آنها را از مسیر روایت کنار گذاشت و مشاهده کرد که تغییری در فیلم ایجاد نمیشود. در پایان باید از نگاه فیلم به روزنامهنگارهای داستان گفت که جای بحث فراوانی دارد. در طول فیلم با چهار نفر از عوامل روزنامه روبهرو میشویم که تکتک این افراد به سادگی از منتشر کردن گزارش دست میکشند! حامد به خاطر زندگی خواهرش این کار را میکند. سودابه (پریناز ایزدیار) به خاطر عشق به حامد. برادر زن حامد با بازی محسن کیایی از همان ابتدا مخالف انتشار گزارش است و مدیر مسئول هم در یک سکانس بسیار کوتاه درخواست سودابه بابت توقف انتشار را میپذیرد. شخصیتپردازی نصفه نیمه این افراد نشان میدهد فیلمساز به دنبال نمایش فساد درونی نیست و چنین نگاهی نمیتواند عامدانه باشد. بنابراین حتی اگر حامد را به دلیل مشکلی که برایش پیشآمده کنار بگذاریم، تکلیف باقی عوامل روزنامه چه میشود؟ معناسازی پایانی فیلم اگر چه به دنبال تطهیر حامد است اما به شکلی متناقض باقی عوامل را ناخواسته در تعریف فساد جای میدهد. «یک روز بهخصوص» قطعا بدترین فیلم همایون اسعدیان نیست و حتی در بین فیلمهای اکران شده در نوروز هم جایی میانه را اشغال میکند اما نباید به چنین فضاهای قیاسیای دل خودش بود. پس از «طلا و مس» و حتی «بوسیدن روی ماه»، این فیلم نمیتواند گامی رو به جلو باشد.