«زیر سقف دودی» یک فیلم محتواییست که سعی دارد ابعاد مشخصی از رابطه زناشویی و خانوادگی را به مخاطب نمایش بدهد، اساسا این فیلم یک خوراک لازم برای مخاطب در این برهه زمانی محسوب میشود.
توجه : خطر لو رفتن داستان فیلم
مهمترین بخش سینمای پوران درخشنده در محتوا خلاصه میشود، محتوایی دقیق و منسجم با یک رویکرد اجتماعی که همیشه توانسته در برهههای مهم زمانی فیلمهایی را بسازد که به تماشاگرش هشدار بدهد، بله دقیقا اساس و پایه سینمای درخشنده زنگ خطریست به موقع برای تماشاگر، از همین جهت وقتی به کارنامه فیلمسازی درخشنده نگاهی بیاندازیم درک خواهیم کرد که او شرایط اجتماعی جامعهاش را در مقاطع مختلف به سینما تبدیل میکند، در شرایطی که فیلمسازان دیگر از این مسائل بغرنج فاصله میگیرند تا در فضای محدودتری قصهسرایی کنند؛ اما درخشنده در دوران فعالیت هنریاش تصمیم گرفته تا آسیبهای اجتماعی را رصد کند و آنها را در قالب یک قصه صریح و بیپرده به سینما تبدیل کند از همین حیث نگاه ریزبینانه درخشنده به مسائل بغرنج اجتماعی که سرمنشا آن از خانواده نشات میگیرد برای تماشاگر حکم یک هشدار را دارد، اساسا لحن فیلمساز ما آنقدر ساده و روان است که بهدرستی و بهقاعده میشود از فیلمهای او برداشت روانشناسانه کرد، حالا درخشنده بعد از پنج سال پس از ساخت فیلم مخاطبپسند «هیس دخترها فریاد نمیزنند» با فیلم «زیر سقف دودی» به سینما برگشته که برای نگارنده جای تاسف دارد که چرا این فیلم را در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر ندیده و بنا به حرف و نوشتههای بعضی از دوستان منتقد فکر کرده این فیلم هم مثل سایر فیلمهای جشنواره یک اثر بیمحتواست!، اما این فیلم میتوانست بهترین فیلم جشنواره سال قبل باشد چرا که «زیر سقف دودی» بر خلاف سایر فیلمهای جشنواره سی و پنجم عنصر مهمی دارد به نام قصه و بسترسازی مناسب برای خلق یک اثر سینمایی، همانطور که میدانید قصه مهمترین عنصر برای خلق یک فیلم سینمایی است و «زیر سقف دودی» با توجه به قصه و خط رواییاش توانسته برای تماشاگرش قصه بگوید و گرهافکنی ایجاد کند و به یک گرهگشایی منسجم برسد.
«زیر سقف دودی» به طور صریح با لحنی شایسته قصهیی را برای تماشاگر میگوید که مهمترین ناهنجاری خانواده در دهه نود به حساب میآید، طلاق عاطفی تا قبل از دهه نود برای عوام واژهیی نامفهوم و گنگ محسوب میشد اما در سالهای آغازین دهه نود طلاق رسمی میان زوجها تبدیل به طلاق عاطفی شد، هر چند طلاق عاطفی از طلاق رسمی به مراتب برای جامعه خطرناکتر است اما طلاق عاطفی برای ادامه زندگی زوجهاییست که به دلیل فرزندشان حاضر به طلاق رسمی نیستند و فقط کنار همدیگر حضور فیزیکی دارند، این روش و آئین زندگی تاثیر مخربی در جامعه دارد، درخشنده به عنوان یک فیلمساز آسیبشناس «زیر سقف دودی» را با موضوع طلاق عاطفی جلوی دوربین برده است، موضوعی مهم که گاهی به سادگی از آن عبور میکنیم اما این موضوع و اتفاقهایی ناخوشایندش به آتش زیر خاکستر شباهت دارد به طوری که تعریف طلاق عاطفی یک نوع آبروداری برای زوجها محسوب میشود؛ اساسا تنوعطلبی، دروغگویی، بیتفاوتی و خیانت که منجر به سوختن و ساختن میشود از نکات مهم در طلاق عاطفیست که وقتی این نکات تشدید پیدا کند باعث طلاق رسمی و جدایی زوجین میشود؛ این موضوع خطیر و قابل اهمیت باعث نگاه موشکافانه درخشنده برای خلق یک فیلم سینمایی شده است. این نگاه ریزبینانه به طلاق عاطفی باعث شکلگیری محتوای ساختاری «زیر سقف دودی» شده، شیرین و بهرام بعد از بیست و چند سال زندگی مشترک با یک پسر بیست و دوساله، سالهاست که دچار طلاق عاطفی شدهاند و اساسا مثل یک خواهر و بردار هم خانهاند، حتی بهرام اتاق خوابش را هم از شیرین جدا کرده و هیچ رابطه عاطفی هم میان این زوج دیده نمیشود از سوی دیگر رابطه بهرام به عنوان یک پدر با آرمان آنقدر سرد و بیروحست که هیچ دیالوگی میان آنها رد و بدل نمیشود، شیرین هم به عنوان یک زن سنتی خانهدار همیشه مشغول آشپزی و نظافت و بزرگ کردن آرمان بوده که اساسا بیتفاوتی بهرام برای او بیاهمیت بوده است چرا که در این فیلم میبینیم شیرین در جایگاه یک مادر دلسوز از خودگذشتگی کرده تا بتواند آرمان را به سروسامان برساند، بهرام برای گذراندن زندگی و تشکیل یک رابطه گرم به سراغ یک دختر جوان و سرزنده رفته تا بتواند کمبودهای عاطفیاش را با او جبران کند، تراوش احساساتی که میان بهرام و رعنا رد و بدل میشود یک نیاز دوسویه محسوب میشود اما در این میان درخشنده سعی کرده که سه زندگی از سه نسل را به تماشاگرش نشان بدهد، شیرین برای جلب توجه شوهرش بعد از چند سال به آرایشگاه میرود اما در آرایشگاه در میان زنان و در میان مدلهای رنگارنگ هنوز نمیداند باید موهایش را چه رنگی بکند، او به دلیل کمبودهای عاطفیاش میخواهد موهایش را به رنگی دربیاورد تا بتواند برای بهرام جوانتر از سن کنونیاش باشد اما مادر شیرین خودش موهایش را رنگ میکند از سوی دیگر کیانا که میخواهد با آرمان ازدواج کند با تمام محدویتهایی که از جانب پدرش دارد اما هم پای آرمان در یک فروشگاه لوازم آرایش کار میکند که جایگاه مهمی برای یک زن دارد، روش زندگی کیانا و آرمان نشاندهنده یک زندگی مدرن است که زن دیگر نمیتواند خانهداری کند و دوست دارد هم پای شوهرش بیرون از خانه مشغول کار باشد، درخشنده در این سه نوع زندگی قصد دارد بگوید طلاق عاطفی بیشتر در نسل دوم اتفاق می افتد چرا که زنان سنتی هنوز پای بند به اصول و اخلاق نیاکان خودشانند، در این میان شیرین به دلیل آرامش آرمان نیازهای خودش را سرکوب کرده است حالا که دیگر آرمان قصد ازدواج دارد و بهرام هم نسبت به او بیتفاوت است احساس خفگی و غربت میکند و سعی دارد با کاهش وزن، رنگ کردن مو برای شوهرش دلربایی کند، اما بهرام به دلیل وجود رعنا حاضر نیست شیرین را با تغییر ظاهری و کاهش وزن یا عمل زیبایی بپذیرد، اساسا بهرام نمیخواهد این رابطه کمرنگ که میان او و شیرین است از بین برود اما در این میان گناه شیرین چیست؟ که خود را تنها و بیپناه میبیند. آیا گناه شیرین به دلیل توجه بیش از حدش به آرمان بوده که از شوهرش دور شده است؟
در فیلم سوالی پیش میآید که سالهاست همه آدمها آن را تکرار میکنند، آیا پول خوشبختی میآورد؟ درخشنده به درستی توانسته به این سوال در قالب یک فیلم پاسخ بدهد که قطعا پول باعث خوشبختی نمیشود چرا که بهرام درجایگاه یک شوهر یا در جایگاه یک پدر با تزریق کردن پول در خانواده فکر میکند هم میتواند شوهر خوبی باشد و هم پدر نمونهیی، همین موضوع اخلاقی باعث شده شیرین به افسردگی و انزوا برسد یا آرمان به جای عشقورزی نسبت به کیانا پرخاشگر باشد یا به جای عذرخواهی به او طلا هدیه بدهد، آرمان به این دلیل که تا به حال میان پدر و مادرش عشق یا رابطه عاطفی ندیده با همان راه و روش پدر یعنی تزریق پول به جای احساس سعی میکند از کیانا یک شیرین بسازد که کیانا به عنوان یک دختر امروزی او را به روانشناس ارجاع میدهد؛ وقتی شیرین به روانشناس مراجعه میکند به درستی با گذشته او و میزان رابطهاش با بهرام و آرمان مطلع میشویم فیلمساز به عنوان دانای کل قضاوت نمیکند بلکه این آسیب را شناسایی و تحقیق کرده است تا راه و روش ابراز عاطفه زناشویی را از زبان یک روانشناس به تماشاگرش گوشزد کند، درخشنده راههای طلاق عاطفی را مثل سرزنش، سوگواری، خشم، تنهایی، خیانت و بیتفاوتی را به تماشاگرش در صد دقیقه نشان میدهد اما در مرحله آخر شیرین تصمیم میگیرد به زندگی برنگردد و آن هم به دلیل سند گذاشتن بهرام برای آرمان است انگار شیرین دیگر خیالش از بابت آرمان راحت میشود که پدرش حامی آن است پس تصمیم میگیرد به زندگیاش با بهرام برنگردد و دوربین درخشنده او را در تنهایی نشان میدهد که مسیرش را از زندگی سابقش جدا میکند و دوربین به آرامی رو به بالا حرکت میکند که انگار درخشنده میخواهد او را یک قهرمان اما شکستخورده نشان بدهد، شیرین مثل فیلم عروسیاش فروریخته است و دیگر قابل ترمیم هم نیست اما همان فیلم عروسی فروریخته با کیفیت نامطلوب بهرام را متنبه میکند.
«زیر سقف دودی» یک فیلم محتواییست که سعی دارد ابعاد مشخصی از رابطه زناشویی و خانوادگی را به مخاطب نمایش بدهد، اساسا این فیلم یک خوراک لازم برای مخاطب در این برهه زمانی محسوب میشود؛ «زیر سقف دودی» یک هشدار جدی به خانوادههاست و مهمترین نکته مثبت این فیلم جسارت و رسیدگی به یک آسیب است، فیلمساز با تمرکز و تحقیق بسیار توانسته شخصیتهایی را خلق کند که امروزه به وفور دیده میشوند. «زیر سقف دودی» در چند نما دچار افت میشود که احتمالا این آسیب در تدوین اتفاق افتاده است، استفاده از دو بازیگر تازهکار برای نقش آرمان و کیانا انتخاب درستی بوده. مریلا زارعی در نقش شیرین به درستی ایفای نقش کرده و به لحاظ شخصیتی هیچ شباهتی با فیلم «گیتا» ندارد درخشش در این فیلم باعث شد سیمرغ بلورین هم بگیرد شاید بازی فرهاد اصلانی در این فیلم یادآور فیلمهای گذشتهاش باشد اما وی با در نظر گرفتن ابعاد شخصیتی و مختصات ساختاری فیلم توانسته بهرام را به یک شخصیت تبدیل کند. وقتی فیلمنامه با اصول و قواعد نوشته شده باشد بازیگران هم میتوانند با درک درست به ایفای نقش بپردازند.
همانطور که گفته شد «زیر سقف دودی» قصه دارد، قصه و واکنشها و شخصیتهایش مخاطب را با فیلم همراه میکند، قصه تک بعدی نیست پایه و اساس محکمی دارد اثری روانشناسانه است اما بیدلیل نسخه نمیپیچد و همه چیز در راستای قصه جلو میرود و باعث شکلگیری یک فیلم مخاطبپسند میشود که حتی بعد از پایان هم مخاطب به آن فکر میکند به طور مثال بعد از پایان فیلم برای نگارنده سوال پیش آمد که اگر «زیر سقف دودی» برعکس میشد چه اتفاقی میافتاد چرا بعد از طلاق عاطفی مردها دست به خیانت میزنند؟ چرا در فیلمها زنها مثل شیرین سنتی و احساساتشان را سرکوب میکنند یا مثل رعنا زندگی خرابکن و بلاتکلیفاند؟ آیا چند درصد زنهایی مثل شیرین وجود دارند که وقتی با طلاق عاطفی مواجه میشوند اینقدر افسرده و مریض میشوند؟ یاد حرف دختر آرایشگر در فیلم افتادم که به شیرین گفت خانمهای هم سن شما یا ازدواج نکردند یا دوست پسر بیست سالِ دارند، شاید روزی پوران درخشنده به عنوان یک آسیبشناس بتواند فیلمی بسازد که جای شیرین و بهرام را عوض کند اساسا خیانت در هر شکل و جنسیتی کارناپسندی محسوب میشود اما کمبود عاطفه مسئله بسیار مهم و فاجعهآفرینی است که دوسویهست و موجب طلاق عاطفی و باعث خیانت از هر دوطرف میشود، حضور فیزیکی زن و شوهر کنار هم با افکاری دور از هم همراه با فرزند موجب آسیبهای بزرگ در جامعه میشود اساسا طلاق عاطفی هیچ ربطی به طبقه اجتماعی ندارد این اتفاق دردناک مطمئنا در طبقههای مختلف اجتماعی رخ میدهد، کارشناسان معتقدند که طلاق عاطفی بسیار خطرناکتر از طلاق رسمی است، همانطور که در فیلم دیدیم طلاق عاطفی فشار زیادی را به زوج وارد میکند افسردگی، اضطراب و پریشانی که باعث سستشدن پایه و اساس زندگی زناشویی میشود و بیشتر مواقع احتمال خیانت را افزایش میدهد. پوران درخشنده در دوران فعالیت سینماییاش بر خانواده و معضلات اجتماعی و پیرامون آن متمرکز بوده و با مطالعه و تحقیق توانسته در این عرصه فیلمهای قابل توجهی بسازد، فیلمساز ما دغدغهمندست به همین دلیل در کارنامه فیلمسازی او فیلم ضعیفی وجود ندارد چرا که درخشنده در هر شرایطی نیاز و درد آدمهای جامعهاش را درک کرده و توانسته آن درد مشترک و نیاز را به سینما تبدیل کند، ملموس بودن قصه و شخصیتها برای تماشاگر از نکات مهم در سینمای درخشنده است.
«زیر سقف دودی» به لحاظ مضمونی یک فیلم موفق و راضیکنندهست که مثل همیشه برای پوران درخشنده گامی رو به جلو محسوب میشود.