فیلم «زادبوم» اثری است که باید به لایهها و مفاهیم پنهان آن توجه داشت تا پی به خوب بودن آن برد.
توجه: خطر لو رفتن داستان فیلم
«زادبوم» فیلمی است که بعد از توقیفی چند ساله به اکران در آمده است و نويدبخش ادامه اکران فیلمهایی از این دست است که سالهاست در توقیف ماندهاند. ابوالحسن داوودی، کارگردان فیلم جزو سازندگانی است که معمولا فیلمهایی با موضوع بحثبرانگیز و دوپهلو برای فیلمهایش انتخاب میکند. «مرد بارانی» و «نان، عشق، موتور هزار»، بارزترین نمونه از اين آثار هستند. فیلمهایی که در قالب یک روایت داستانی حرفی دیگر را میزنند که در نگاه اول ربطی به داستان ندارد و باید به عمق فیلمنامه برای فهمیدن حرفهای فیلم توجه کرد. «زادبوم» نيز از این قاعده مستثنی نیست و حرفهای زیادی برای گفتن دارد و اکثر آنها را در قالب نشانهها و نمادها و سمبلهای گوناگون به مخاطب میفهماند. البته تفاوت اصلی فیلم «زادبوم» با اثری مثل «مرد بارانی» در روشنتر و واضح تر بودن فیلم است. در «زادبوم» گاهی نمادها به صورت عمقی نشان داده نمیشوند و دقیقا در مقابل مخاطب فریاد زده میشوند.
داستان فیلم از قبل از شروع یک انتخابات شروع میشود. چند کاندیدای ریاستجمهوری در حال رقابت با یکدیگر هستند و طبیعتا یکی ساز چپ میزند و یکی ساز راست. در این بین کاراکتر اصلی فیلم یعنی دکتر حقیقت با بازی مسعود رایگان که یکی از همین کاندیداهاست، پسزمینه زندگی جالبی ندارد و البته این موضوع از رسانهها پنهان شده است.
جدا از این صحبت، استرس وحشتناک و تظاهرات طرفداران رقیب علیه او باعث بیمار شدن او و در نتیجه بیهوش شدن و از کار افتادن عضلات پای او میشود. او در انتخابات شکست میخورد و همسر او با بازی رویا تیموریان به دیدارش میرود. همسری که طبق داستان فیلم چندین سال است که از این مرد جدا شده و حالا که او را شکستخورده و لهشده دربستر بیمارستان میبیند، باز به بالین وی میرود. این زن محققی زیستشناس است و در جزیره قشم روی لاکپشتهایی خاص تحقیق میکند. به توصیه پزشک هر دو برای فرار از فضای ملتهب بعد از انتخابات به قشم میروند تا بر روی پروژه لاکپشتها نیز کار کنند؛ لاکپشتهایی که ۳۰ سال پیش به آنها پلاک زده شده تا ببینند آیا بعد از ۳۰ سال به زادگاه خود برای تخمگذاری برمیگردند یا خیر؟ هر دو فرزند این زوج با بازی بهرام رادان و پگاه آهنگرانی در خارج از کشور زندگی میکنند. اولی دانشمند موفقی در آلمان شده و دومی به عقد یک آقازاده درآمده و در دوبی در میان تجملات زندگی میکند و زندگی هر دو به گونهای به ماجرای فیلم گره میخورد.
داستان فیلم حکایت غریبی برای یک اثر سینمایی است. مخاطب عام شاید فکر کند که چطور میتوان از فضای سیاستزده انتخاباتی اوایل فیلم، رسید به بحث زیستمحیطی لاکپشتهای جزیره قشم و ثابت کردن فرضیه بازگشت آنها بعد از ۳۰ سال به زادگاه خود. اینجاست که هنر فیلمنامهنویسی داوودی مشخص میشود و لایههای پنهان فیلم را باید درنوردید. این لایهها در اوایل فیلم به صورت آشکار به تماشاگر نشان داده میشود مانند تظاهرات سرخود یک عده جوان بسیجی و بالا رفتن از دیوار ساختمان کارزار انتخاباتی کاندیدا و سر دادن شعار «حقیقت برو گمشو» که هم کنایهایست به بعضی اقدامات سرخود و هم در بطن شعار سر داده شده، خواستههای اشتباه این مخالفان را عیان میسازد. این لایهها به تدریج بعد از گذر سکانسها، پنهان و پنهانتر میشود. به بیان سادهتر فیلم، روشن شروع میشود و تاریک تمام میشود. اشاره به بازگشت بعد از 30 سال لاکپشتها چیزی جز وطنپرستی و افرادی که بعد از انقلاب از ایران مهاجرت کردند، نشان نمیدهد. این که در تمام فیلم استرس بازگشت آنها در بین کاراکترهای اصلی حکمفرماست نيز نماد دیگری از این مساله است. وطنپرستی و عِرق ملی جزو معدود مواردی است که در سینمای ما حرفی از آن نشده و در «زادبوم» به خوبی از آن صحبت میشود. تخمهای لاکپشتهای نوزاد که توسط محلیها دزدیده و خورده میشود در صورتی که سرمایه آینده این اکوسیستم هستند و شکایت از کسی که مراقب این تخمهاست و رییس پلیس سودجو و طماع منطقه و... همه و همه نماد کاراکترها و جامعهای هستند که متاسفانه سیستمی فاسد در بعضی از سیستمهای اداری آن حکمفرمایی میکند. سرد بودن زمینی که تخم لاکپشتها در آنهاست و آتش زدن این زمین برای گرم کردن آنها، آن نيز توسط اموال دولتی اوج انتقادات و احتمالا دلیل این توقیف ۹ ساله است. وقتی اغتشاش و آتش زدن و البته همراهی ساکنان جزیره و محلیها و مخالفت شدید رییس پلیس منطقه بعد از این سکانس نمایش داده میشود، تمام حرفهای ناگفته فیلمنامه برای تماشاگر هوشمند آشکار میشود. جدای از بحث سیاسی فیلم که البته کارگردان اصرار به سیاسی نبودن اثر خود دارد و دلیل این اصرار نيز واضح است!! بهتر است به عناصر دیگری از فیلم مثل موسیقی آن اشاره داشته باشیم. استفاده از موسیقی غیرمحلی در فیلمی که جزیره قشم محیط اصلی آن است، کمی تعجببرانگیز است و البته به نظر شخص من قابل ستایش. این تفاوت و خاص بودن در موسیقی یک فیلم با منطقه محلی نه تنها ضربهای به آن نزده بلکه به خاطر مهارت کارن همایونفر، جلای خاصی به موسیقی فیلم بخشیده است. فیلمبردای فیلم نیز چالشهای زیادی داشته که خوشبختانه این چالشها را به خوبی رد کرده است. اما فارغ از این مسائل برگ برنده «زادبوم»، فیلمنامه آن است. حتی اواخر فیلم که پدر و پسر در یک رکاب صحنهسازی میکنند و مادر و دختر در یک موضوع زنانه دیگر، با این کار داوودی هوشمندی خودش را در نگاشتن فیلمنامه به رخ ما میکشد. حضور عزتا... انتظامی و دیدن این بزرگمرد سینمای ایران و بزرگتر از هر بازیگر دیگری در آخرین نقشآفرینی که انجام داده، بسیار دیدنی است. به خصوص که نقش خوب و درخوری به او داده شده و انگار برای شخص انتظامی نوشته شده است.
از آن سو مدت زمان طولانی فیلم نیز باعث میشود که بیننده در اواسط فیلم حوصلهاش سر برود. فقط بازی خوب بازیگران (به جز پگاه آهنگرانی و مهدی سلوکی که مثل یک نابازیگر ناشی نقشآفرینی میکنند و خوشبختانه کمترین سکانسها نيز به این دو شخصیت تعلق دارد) باعث کشش فیلم میشود وگرنه موضوعات پرتی در کنار داستان اصلی روایت میشود. همه شاخ و برگهای داستان اصلی، منظور و مفهوم خاص خود را دارند ولی ذکر بعضی از آنها واقعا به پیشبرد داستان کمکی نمیکند و فقط باعث شلوغی فیلم شده است. داستان دختر این خانواده گرچه اشاراتی سیاسی و نقدگونه به مساله آقازادگی دارد ولی آنگونه که باید خوب از آب در نیامده است و مخاطب را به خود جذب نمیکند. یک مساله دیگر که البته نمیتوان به آن ایراد گرفت نيز ذهن من را بعد از دیدن فیلم درگیر کرد و آن سفر عوامل تیم برای فیلمبرداری سکانسهایی در دو کشور دوبی و آلمان بود. سکانسهایی که هیچ ضرورتی نداشت در این کشورها فیلمبرداری شوند چرا که صحنه خارجی زیادی ندارد و این همه هزینه گذاشتن برای چنین صحنههایی آن هم در ۹ سال پیش برای من غیرقابل درک بود. تصور کنید برای فیلمبرداری از یک رستوران در دوبی و در نهایت نشان دادن یکی دو خیابان، کل عوامل به کشور دوبی رفتند تا این پنج دقیقه را فیلم بگیرند!
فیلم «زادبوم» اثری است که باید به لایهها و مفاهیم پنهان آن توجه داشت تا پی به خوب بودن آن برد. «زادبوم» مثل فیلم «اژدها وارد می شود» نیست که اگر مفاهیم سیاسی آن را در نیابید هم فیلم جذابی باشد. برای مخاطب خاص تر ساخته شده و دیدن آن بعد از این همه سال، اکران عمومی آن نویدبخش خبر خوبی برای فیلمهای توقیفی است.