اساتیدم میگفتند این کار خیانت به تئاتر است!
به بهانهی عید باستانی نوروز با سوگل قلاتیان، به گفتوگو نشستیم و او از حال خوبش در تیاتر و ورودش به دنیای تصویر برایمان گفت.
سوگل قلاتیان، بازیگری را از آغاز دهه هشتاد و با نقشآفرینی بر روی صحته تیاتر آغاز کرد. حبیبالله بهمنی، سال ۱۳۸۹ سوگل را برای بازی در فیلم «سیب و سلما» انتخاب کرد و این فیلم نخستین تجربه بازیگری حرفهای او در مدیوم سینما محسوب میشود. او در کارنامه هنری خود همکاری با کارگردانانی چون کامپوزیا پرتوی، کمال تبریزی و علیرضا رییسیان را به ثبت رسانده. با آغاز سال جدید با او گپی زدیم و از حالو هوای سینماییاش گفت.
خانم قلاتیان چه خبر؟ در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
الان سر سریال لیسانسهها هستم و همزمان مشغول تمرین یک کار تیاتر.
با فیلم ایستگاه اتمسفر در جشنواره فجر حضور داشتید، کمی از نقشتون در این فیلم برامون بگید؟
برای من تجربهی بسیار خوبی بود. در این فیلم با یک سری آدم کار بلد آشنا شدم که تا به حال سعادت همکاری با آنها را نداشتم و فقط دورا دور اسمشان را شنیده بودم. دربارهی کارگردان (مهدی جعفری) هم فقط نامشان را شنیده بودم، البته فیلمهای کوتاه خیلی خوبی را در سطح بینالملل داشتند. خیلی خوشحالم بابت این تجربه و بیشتر اتفاقات خوبی که در پس این فیلم افتاد.
شما در تیاتر فعالیت میکردید و همچنان هم ادامه میدهید چه شد که به سینما آمدید؟
آن زمانی که من تیاتر کار میکردم زیاد درست نبود که وارد دنیای تصویر بشویم، یعنی آنگونه که به ما آموزش داده بودند به این صورت بود. اساتید ما میگفتند این خیانت به تیاتر است. من هم آن زمان خیلی به این مساله معتقد بودم.
میخواستید در تیاتر بمانید؟
بعله! خیلی هم جدی بودم. احساس میکردم کار بدی است. درست نیست که بازیگر تیاتر برود در تصویر. تا اینکه در زمان تحصیلم در دانشکده سینما و تیاتر، در فیلم کوتاههای دوستانم بازی میکردم. رفته رفته متوجه شدم که اشتباه میکردم. چون اگر شما بازیگر هستید در هر قالبی بازیگرید. بنابراین از حدود ۷ سال پیش تصمیم گرفتم یک سری تجربههای تصویری هم داشته باشم.
با سیب و سلما وارد سینما شدید، چطور؟
تا به حال تمام پیشنهادهای سینمایی که داشتم در تیاتر بوده و روی صحنه دیده شدم. کارگردان و بازیگردان فیلم «سیب و سلما» من را در یک اجرا دید و آن کار را به من پیشنهاد داد. از آن به بعد، همهی پیشنهادها را قبول کردم، میدونید؟ خیلی خندهدار است طرز تفکری که پیش از این داشتم، اما به ما اینگونه یاد میدادند.
پیشنهادی هم در سینما داشتید که قبول نکرده باشید و بعد بگویید کاش من این نقش را قبول کرده بودم؟
طبیعتا خیلی زیاد شده... چون من عادت دارم از این اشتباهات انجام دهم. مثلا همین امسال یک سری از کارها را با دست خودم رد کردم به دلایل مختلف. .یک سری نگرانیها، محافظه کاریها باعث میشد که گفته باشم نه.
مثلا در کار «سرزمین کهن» آقای کمال تبریزی، نقش خیلی خوبی هم بود آن دوران گفتم نه... سریال بازی نمیکنم. الان پشیمانم. خب چرا نه! چرا سریال نه! خودم در حال حاضر سر یک سریال هستم...
کار بعدی هم «هیس...دخترها فریاد نمیزنند» که خانم طناز طباطبایی در نهایت آن نقش را بازی کردند.
قرار بود نقش اصلی را بازی کنید؟
بعله... از بین ۴۰۰ نفر انتخاب شده بودم و تا مرحله نهایی هم پیش رفتیم ولی خب آن زمان میخواستند بازیگر گیشه در فیلم باشد. خیلی دوست داشتم آن نقش را بازی کنم و خیلی اتفاقات خوبی میافتاد و نقش خوبی بود. کار دیگری هم بود از آقای آرش دادگر به نام «هملت» که دور دنیا چرخید و به صورت ناراحت کنندهای پیشنهاد را رد کردم...
بعد از آن تصمیم گرفتید هر پیشنهادی شد قبول کنید؟
نه... در فجر امسال هم بعضی فیلمها بودند که میگفتم من قرار بود این نقش را بازی کنم بقیه میگفتند پس چرا نیستی؟! میگفتم نشد دیگر! (با خنده)
کاری بوده که شما نقش آن را دوست داشته باشید و یک ستاره آن را بازی کرده باشد؟
بعله... خیلی زیاد. آخرینش «رگ خواب» بود که خانم حاتمی بازی کردند. خیلی نقش خوبی بود و ایشان هم خیلی خوب درخشیدند در این نقش.
کارگردانی هست که بخواهید در آینده با او همکاری کنید؟
همیشه دوست داشتم با آقای بهرام توکلی همکاری کنم، از قضا او هم به من پیشنهاد همکاری داد. باورم نمیشد چنین اتفاقی بیفتد. قرارداد و همه چیز هم انجام شد اما کلا اون پروژه متوقف شد. بعد از آن فیلم «آسمان زرد کمعمق» را کار کردند.
اما در آینده دوست دارم با آقای اصغر فرهادی کار کنم. آقای کیارستمی هم تا پارسال خیلی دوست داشتم با ایشان کار کنم و البته آقای مصطفی کیایی...
شما در مجموعهی در حاشیه و طبقه حساس بازی کردید. ژانر این فیلمها کمدی است. شخصیتتون چقدر به کمدی نزدیک است؟
شخصیتی که دوستانم از من سراغ دارند کمدی است اما در اجتماع نه. چیزی که از من دیده میشود فکر نمیکنم کمدی باشد.
دوست دارید به عنوان یک کمدین زن شناخته شوید؟
خیر... واقعا هدفم این نیست. بیشتر دوست دارم به عنوان یک بازیگر خوب شناخته شوم. این که یک بر چسب روی آدم باشد را زیاد دوست ندارم.
از تجربهی همکاری با مهران مدیری و کمال تبریزی بگویید؟
با آقای مدیری قرار بود یک تجربهی خیلی بزرگ باشد. یک سریال ۹۰ قسمتی که تمام پرسنل بیمارستان و بازیگرانی که در نقش دکتر و پرستار بودند، هر روز یک ماجرایی برایشان اتفاق بیفتد. اما اصلا آن چیزی که قرار بود نشد. تمام فیلمنامه عوض شد و از ۹۰ قسمت تبدیل شد به بیست و چند قسمت و تماما حول شخصیت آقای انصاری و آقای غفوریان چرخید.
ناراحتکننده بود چون تجربهی کوتاهی شکل گرفت و متاسفانه فرصت نشد که تجربهی خوبی شود.
آقای تبریزی هم من دو تا همکاری با او را تجربه کردم که یکی از آنها متوقف شد اما دیگری با نام «طبقه حساس» بسیار تجربه خوبی شد به خاطر اینکه من احساس میکنم آقای تبریزی واقعا کارگردان کاردرست و بی ادعایی هستند، در کنارشون آدم آرامش دارد و راحت است.
جایگاه و شهرتتون چهقدر تا الان به شما کمک کرده؟ چه از لحاظ کاری، چه در جامعه؟
درعمومیت جامعه، خیلی پیش اومده که من رو شناختند و یک عکس گرفتند. اتفاقا انتخاب من از روز اول به این جهت تیاتر بود که به دنبال این حاشیه ها نبودم. میگفتم تیاتر کار میکنیم و تماشاگرانمان قشر فرهیخته جامعه هستند و برای همین زندگی راحتتری میتوانیم بکنیم...
یعنی شما دنبال دیده شدن نبودید؟
نه اصلا مهم نبود... اگر این جوری بود که از همان زمان میرفتم دنبال سینما و پیشنهادهای سینمایی و تلویزیونی رو قبول میکردم. من ۱۳ سال است که تیاتر کار میکنم و ۷ ساله که وارد دنیای تصویر شدم و این خودش نشان میدهد که چگونه است.
مطمئنا کسی ناراحت نمیشود که به عنوان یک بازیگر خوب دیده شود اما من میگویم این شهرت خوب نیست. چون راحت بودن در زندگی را دوست دارم و این مساله دست و پای آدم را میبندد. شاید کسی خوشحال شود از این که شناخته شود اما من نه.