جشنواره ها
سینما
بازیگران
شبکه خانگی و تلوزیون
آخرین اخبار
داغ ترین اخبار
اخبار بازیگران
اخبار فیلم ها
مشارکتکنندگان
ایجاد
راهنمای مشارکت در فیلسین
ویدیو ها
تصاویر
نقد و بررسی “ملی و راه های نرفته اش”
عشق در دام جنون
نقد و بررسی این فیلم را با این جمله آشنا آغاز میکنم تاریخ دو بار تکرار میشود بار اول تراژدی و بار دوم کمدی شاید از خودتون بپرسید این جمله چه ارتباط موضوعی با نقد فیلم ملی دارد برای فهم این مهم کمی صبور باشید و بنده مهیار محمد ملکی را تا پایان بررسی همراهی فرمایید ملیحه در صندوق عقب خودروییست گوشی همراهش در دستش است دلهره و اضطراب در چهره اش پیداست شماره ای را تماس میگیرد و جمله ای را به زبان میاورد الو من الان توی صندوق عقب ماشینشم اون میخواد منو بکشه و کات به تیتراژ . تیتراژ هم با موسیقی آرامی که در بر دارد ما را به هیچ عنوان نسبت به فضا یا اتمسفر قصه خوشبین نمیکند چرا که چیزیکه یاد ما میاورد همان آرامش قبل طوفان است تهمینه میلانی با سکانس ابتدایی فیلم سعی دارد مخاطب خود را در همان ابتدا به سبک فیلم های هالیوودی و با تکنیکی مشابه از نوع فلش فوروارد درگیر بحث موضوعی کند این سکانس به میزان زیادی شبیه به فیلم های آشنایی همچون دفن شده میباشد ملی و راه های نرفته اش را دقیقا میتوان در بهترین حالت ادامه دهنده و در بد ترین حالت میتوان تکرار کننده راه فیلم هایی همچون قرمز از فریدون جیرانی دانست فیلمی که با یک اتمسفر مشابه سعی دارد از رابطه ای سخن به میان اورد که همانند کابوس است و حقیقتی غیر قابل انکار در مورد مردانی که با حکمفرمایی زن را همچون وسیله یا برده ای برای خواسته های خود میبینند به طور کلی فیلم به صورت کاملا جانبدارانه سمت و طرف ماهور الوند در نقش ملیحه است دختری که به خیال کسب ازادی بیشتر از خانواده گریخته و تن به ازدواج با مردی داده که به گمانش چشم انداز روشنی در زندگی اوست منتها زمانیکه ما از یک حقیقت و معضل اجتماعی صحبت میکنیم قدم اول پرداخت یکسان به زن و مرد قصه میباشد که این موضوع لازمه اش تحقیقات بیشتر جهت تجزیه و تحلیل این موضوع میباشد اگر چه مملکت ما مشکلات بسیاری در زمینه رسیدگی به مسائل اینچنین دارد اما بهتر میبود به قول لاوسون بعد از به اوج رساندن برای گره گشایی راه حلی هم بیان میشد اگرچه سایه کمرنگ قصه در بحث محتوایی اثر رویت میشود اما این موضوع هیچگاه نمیتواند به تنهایی برگ برنده اثر پیش رو باشد چرا که انتخاب بازیگران توسط کارگردان اثر به شدت بد بوده و در کنار آن بیشتر بازیگران نمیتوانند انچنان که باید در تشریح این قصه موفق ظاهر شوند ماهور الوندی که در تجربه دومش از دخترانه مازیار میری پا به دنیای جدی تر زنانه تهمینه میلانی گذشته تنها شخصیست که توانسته تا حدودی شخصیت ملیحه را خلق کند در مقابل میلاد کی مرام همان محمد رضا فروتن فیلم قرمز است که عاشقانه سر سام اورش به جنون کشیده شده است اما سوال مهم اینجاست که تهمینه میلانی چقدر در به تصویر کشیدن رویای از پیش ساخته ملیحه در ذهنش موفق عمل کرده رویایی که بار ها و بارها در دل کار از ان صحبت میشود این رویا نه تنها تشریح و در دل کار بسط داده نمیشود بلکه با جملات کلیشه ای و به شدت کلاس درسی مسیر فیلم را از یک قصه جون دار به بیراهه میبرد این بدین معناست که به طرز اغراق اوری سیاه نمایی در این فیلم به چشم میخورد به عبارت دیگر ما باید یک تناسبی بین وقایع تلخ و وقایع شیرین فیلم نظاره گر میبودیم و این تماشاچی باشد که راه درست را از غلط تشخیص دهد حقیقت زندگی هر فرد پر از لحظات خوش و لحظات تلخ میباشد و اتفاقا تقابل این دو رویداد خود میتواند در زمینه به چالش کشیدن موضوع در ذهن مخاطب اثر به شدت موفق عمل کند تهمینه میلانی میبایست مخاطب خود را به حقیقت زندگی ملیحه نزدیک میکرد چرا که ملیحه از دوگانگی برخوردی از طرف همسرش رنج میبرد که هیچگاه علنی نمایش داده نمیشود و همین عدم نمایش سبب مبهم بودن کاراکتر میلاد کی مرام شده است و این سوال بزرگ که چرا همه چیز اینطوری شد ؟ چرا این میزان تضاد را در وجوه شخصیتی همسر ملیحه شاهد هستیم ؟ در بهترین حالت همیشه مخاطب نظاره گر واقعه است در حالیکه فیلم ارزشمند ان فیلمیست که مخاطب را در زندگی ملیحه غرق کند از طرفی خانه همسر ملیحه همچون امارتی منفور شده میباشد که با پیشبرد فیلم رفته رفته میبایست حقایق ان برملا میشد اما در این زمینه هم فیلمنامه قدرتمند کار نکرده است و هر انچه میبینیم به نوعی تکرار موضوعاتیست که میتوان در صفحات روزنامه ها و مجلات مشاهده کرد ملیحه و راه های نرفته اش پر واضح از اثاری همچون قرمز و یا دوزن عقبتر گام برمیدارد چرا که اصالت موضوعی این فیلم به دلیل : ۱-نگاه جانبدارانه و یک طرفه ۲-پرداخت غلط و غیر شفاف زندگی خانواده ها ۳-ارائه دیالوگ ها و مونولوگ های به شدت شعاری ۴-عدم وجود منطق در وجوه شخصیتی کاراکتر ها ۵-بازی های نه چندان دلچسب ۶-کارگردانی ضعیف به خصوص نابازیگر ها در نیمه اول فیلم ۷-حضور تمثیل های بی ارتباط موضوعی ۸-تزریق والیوم هیجان به سبک فیلم های هالیوودی و بسیاری موارد دیگر هیچگاه حفظ نمیگردد در پایان به ابتدای عرایضم و ان جمله اشنا برمیگردم تاریخ دو بار تکرار میشود بار اول تراژدی و بار دوم کمدی اری علیرغم گذر چندینو چند سال از قرمز ها و تغییر شکل ریشه ای معضل خانواده هایی از این دست ما هیچگاه نمیتوانیم ارتباط خوب و درستی از باب همذات پنداری با شخصیت اصلی فیلم یعنی ملیحه داشته باشیم و فیلم به طور شگفت اوری سعی دارد روایتگر همان جنون عاشقانه در سایه نبود فاکتور های ذکر شده باشد برای همین باید به عرض برسانم ساخته اخر خانوم میلانی به هیچ عنوان در خور و شایسته نام و عنوان این کارگردان بزرگ نمیباشد تماشای این فیلم را به همه هنر دوستان به دلیل نام و احترام به خانوم میلانی توصیه میکنم