افشین علیار درنقد فیلم خانم یایا نوشته است: پیش از دیدن فیلم جدید عبدالرضا کاهانی احساس میشد این فیلم مشت محکمی به فیلمهای سخیف این روزها میزند اما قطعا بعد از دیدن فیلم باز هم با بنبست مواجه میشویم.
اساسا دهه نود به خصوص در این دو یا سه سال اخیر، وضعیت فیلمهای اکران شده به هیچ وجه متقاعدکننده نبوده و بیشک ناامیدی کارشناسان سینمایی و مخاطبان را به همراه داشته. در این سالها ساخت فیلم کمدی مبتذل و سخیف به معنای درست کلمه رواج بیشتری پیدا کرده است.
افشین علیار در نقد فیلم «خانم یایا» نوشته است: منتقد و نویسنده سینمایی هم تا حد توانش به فیلمساز هشدار داده اما زمانی که تولیدات فیلمهای کمدی سخیف و بلاتکلیف به اوج برسد نشان میدهد که اعتراضهای منتقدین بیثمر بوده، ولی زمانی که یک فیلمساز مستعد و جدی پا در عرصهی اشتباهی میگذارد و از هدفهای پیشین خود دور میشود دیگر سکوت کردن جائز نیست، از ابتدای امسال چند فیلم کمدی یا درامِ سخیف اکران شده؟
قطعا منتقد برای دیدن آن فیلمها به سینما نمیرود چرا که تکلیف آنها مشخص است، اما این روزها فیلمی در سینماها اکران شده به نام «خانم یایا» که پیش از دیدن فیلم احساس میشد این فیلم مشت محکمی به فیلمهای سخیف این روزها میزند اما قطعا بعد از دیدن این فیلم باز هم با بنبست مواجه میشویم، چرا فکر میکردیم خانم یایا فیلم کمدی است یا اینکه فیلم موفقی میشود؟
یک هفته مانده به اکران از آنونس و پوستر فیلم رونمایی شد که عبدالرضا کاهانی فیلمساز «خانم یایا»: گفت از آنونس فیلمش رضایت کامل ندارد.
این فیلم اصلا خندهدار نیست، از این جمله استفاده شعاری کردند و اساسا مخاطب فکر کرد که این جمله ضد تبلیغ است و «خانم یایا» یک فیلم کمدیست که عوامل فیلم با این شعار قصد داشتند مخاطبان را به سینما بکشانند.
آنونس فیلم هم اطمینان مخاطب را از کمدی بودن فیلم بیشتر میکرد، البته که حضور دو بازیگر کمدی هم یکی از پتانسیلهای مهم این فیلم محسوب میشد، نکته دوم نام فیلمسازش بود که مخاطب را برای دیدن این فیلم ترغیب میکرد. عبدالرضا کاهانی که چند فیلم خوب در کارنامه هنریاش وجود دارد و البته حاشیههای این فیلمساز همیشه جزو اخبار روز بوده چرا که اغلب فیلمهای کاهانی با سختی و سانسور به اکران رسیدند یا اینکه اصلا اجازهی اکران نگرفتند.
همین حاشیهها باعث شد مخاطب به سینما برود و «خانم یایا» را ببیند فیلمی که بیدردسر اکران شد بیآنکه کاهانی در وصف کارکرد وزارت ارشاد یا شورای صنفی نمایش بیانهای صادر کند.
در نقد فیلم «خانم یایا» باید گفت: حدود دوازده دقیقه از فیلم میگذرد اما هیچ دیالوگی رد و بدل نمیشود فقط دو مرد به نام ناصر و مرتضی با حالی مغموم و افسرده به همدیگر نگاه میکنند چند دیالوگی گفته میشود اما معلوم نیست که این فیلم چه میخواهد بگوید.
اساسا فیلم خانم یایا را نمیشود جز به جز مورد تحلیل قرار داد چرا که این فیلم به لحاظ نوشتاری با آسیب جدی مواجه شده به همین جهت خط روایی منسجمی در فیلم احساس نمیشود. در وهله نخست این فیلم فاقد ژانر است و همانطور که گفته شد کسانی که برای دیدن این فیلم به سینما میروند با توجه به حضور دو کمدین توقع موقعیتهای کمیک دارند اما مخاطب تازه بعد از بیست دقیقه پی میبرد که این فیلم به هیچ وجه نمیتواند کمدی باشد.
پس مخاطب گول خورده است اما باز میشود صبر کرد تا فیلم به لحظات دراماتیک برسد ولی هیچ خبری از کمدی یا درام و ژانر نیست، انگار کاهانی دوباره قصد داشته فیلمی ابزورد بسازد اما این بار جواب نداده چرا که این فیلم بر خلاف ساختههای قبلیاش به خصوص «بی خودوبی جهت» یا «اسب حیوان نجیبیست» پارامترهای مشخص یک فیلم ابزورد یا به معنی سادهتر یک فیلم درام با موقعیت ابزورد را ندارد.
«خانم یایا» فیلم بلاتکلیفیست که نمیداند چگونه و از کدام مسیر مخاطب را همراه خودش کند، از طرفی دیگر مخاطب با اثری طرف است که نمیداند هدف این فیلم چیست؟
برای همین مخاطب با کلی سوال بیجواب مواجه میشود: اینکه سر و کلهی خانم یایا از کجا پیدا میشود؟ ناصر و مرتضی چرا نمیتوانند با هم راحت باشند؟ با این همه سال رفاقت یا باجناق بودن هنوز نام همدیگر را با آقا صدا میزنند! چرا خانم یایا همه جا حضور دارد؟ و خیلی سوالهای دیگر که فیلمساز دوست نداشته پاسخی به آنها بدهد.
در نقد فیلم خانم یایا باید گفت: فیلمساز این بار هم پشت دنیای روشنفکرانهاش ایستاده تا حرف متفاوتی بزند اما فیلمساز محترم راهش را اشتباه رفته و فیلمش تبدیل به اثری بیمنطق شده که فارغ از لحن و روایت و موقعیتپردازی و مهمتر از همه شخصیتپردازیست.
زمانی که فیلمنامه نباشد فیلم نمیتواند جلو برود ، نداشتن لحنِ مناسب باعث شده فیلم تحلیل برود و مخاطب از سرگردانی در جهانِ بی سروشکل فیلم خسته شود. فیلمساز سعی کرده با دوکاراکتر فیلمش را در کشور خارجی جلو ببرد فارغ از استفاده از یک قصهی مشخص و مرسوم؛ در اواخر فیلم عظیم وارد میشود که او هم نمیتواند فیلم را نجات دهد البته اگر شرایط فیلم طور دیگری رقم میخورد و عظیم در همان نقش باجگیر وارد میشد (البته با روایت و پرداخت منسجم نسبت به شرایط کنونی) قطعا این فیلم میتوانست خیلی هم بکر و حتی خوش ساخت باشد چرا که مرتضی و ناصر جزو هیات امناء صنفی کسب بودند و میشد به دلیل جایگاه این دو شخصیت ژانر فیلم را کمدی کرد.
اما کاهانی به ساخت فیلم سطحی رضایت داده و عمق را رها کرده با اینکه میتوانست فیلمش را به یک اثر تامل برانگیز یا کمدی تبدیل کند اما فکر میکنم او قصد داشته استانداردهای مرسوم را دور بزند و در شرایط جدیدی فیلم بسازد ولی این نگاه روشنفکرانه به هیچ وجه نتوانسته مخاطب عام را متقاعد کند.
به یاد بیاورید که سکانس آخر مسئول هتل به مرتضی و ناصر میگوید ما تعجب کردیم که شما دو نفر اصلا از اتاق خارج نشدید! آیا تمام آن چیزی که در فیلم دیدهایم زادهی تخیلِ این دو کاراکتر بوده؟ یعنی نه خانم یایایی وجود داشته و نه عظیم! انگار ما فیلمی را تماشا کردهایم که دو شخصیتش دائما در خلسه بودند.
کاهانی میتوانست از همین خلسه استفاده کند و اتفاقاتی را بوجود بیاورد که فیلمش از خنثی بودن رهایی پیدا کند به طور مثال دروغ گفتن ناصر و مرتضی به همسراشون و اقامت آنها در پاتایا میتوانست این فیلم را به هدف مشخصی سوق دهد، البته از سکانسی که مرتضی بازداشت میشود و ناصر با خانم یایا، پاتایا گردی میکند قصه میتوانست طور دیگری راه بیفتد اما کاهانی به سرعت جلوی این پیشرفت را میگیرد!
زمانی که مضمون به یک منطق قابل توجهی نرسد یا اینکه فیلمساز در روایت کردن شیوهی دیگری را برگزیند مطمئنا آن فیلم هدف مشخصی نمیتواند داشته باشد، اگر که منتقدان نظر منفی نسبت به مضمون این فیلم دارند فقط به دلیل نام عبدالرضا کاهانی است.
قطعا نمیشود ساختار سینمایی این فیلم را رد کرد یا نادیده گرفت. کاهانی با ساختههای قبلیاش نشان داده که اشراف کامل بر ساختار دارد اما موضوع مهم این است که چرا فیلمسازی مثل کاهانی همچین مضمونی را برای فیلمش انتخاب میکند؟ آیا این فیلم میتواند نگرش اعتراضی بر ممیزیها و توقیف فیلمهای قبلیاش باشد؟
اگر کاهانی «خانم یایا» را با این رویکر ساخته باشد پس مخاطب برای او ارزشی ندارد و اگر همچین نگرشی نداشته پس چرا حالا که توانسته به راحتی فیلم بسازد و اکران کند «خانم یایا» را با این سروشکل ساخته؟ اساسا بعد از تماشای فیلم خانم یایا با تعداد فراوانی از سوالات مواجه میشویم که جوابی برای آن ها پیدا نمیکنیم.
اما یک نکته مهم: شاید پرداختن به این موضوع در نقد فیلم خانم یایا وظیفه منتقد نباشد اما اینکه بازیگر فیلم (حمید فرخنژاد) در محیط مجازی اعلام میکند که کارگردان این فیلم آقای کاهانیست و اگر از فیلم رضایت ندارید سر من غر نزنید یکی از نکات مهم به شمار میرود.
بیایید فرض کنیم که این فیلم به طور نسبی یا کامل مورد تایید مخاطبان قرار میگرفت یا فالورهای حمید فرخنژاد از او بابت این فیلم تشکر میکردند آیا باز هم آقای بازیگر همچین پستی را در صفحهی شخصیاش قرار میداد؟ چطور یک بازیگر خودش را جدا از فیلم میداند؟ بازیگر مهمترین جایگاه را در یک فیلم دارد بازیگر فیلمنامه میخواند تا نقش را بپذیرد پس چرا حالا که فیلم نتوانسته برای مخاطب رضایت بخش باشد بازیگر خودش را جدا از فیلم میداند؟
در این چند سالِ اخیر درباره نوع بازی رضاعطاران خیلی نوشته شده اما به طور یقین نمیشود تشخیص داد چرا عطاران هر نقشی را بازی میکند؟ گاهی تصور میشود او به خاطر رفاقت با فیلمساز نقش را میپذیرد، باور داریم که عطاران بازیگر مستعدی است اما بازی و نقشهای تکراری، او را از محبوبیت همیشگیاش دور میکند.
فیلم خانم یایا فراموش شدنی نیست مخاطب ضعفهای این فیلم را به یاد میسپارد و نتیجهی آن بیاعتمادی به نام کارگردان و بازیگران این فیلم میشود، مخاطبی که شاید دیگر به تماشای فیلمهای کاهانی یا حتی عطاران و فرخنژاد نشیند.