داودنژاد در فیلم «فراری» استارت خوب و سرحالی دارد. به سرعت سوژه ملتهبش مخاطب را درگیر میکند، اما در میان راه به نظر میتواند پر و پیمانتر باشد.
سینمای علیرضا داودنژاد با توجه به نوع نگاه و تفکرش درباره فیلمسازی با خیلیها متفاوت است. او اصولا ادبیات خودش را در فیلمسازی دنبال میکند که اتفاقا طرفدارانی هم دارد. نگاه رئالیست او در فیلمسازی و قصهگویی کار را به جایی رساند که تقریبا همه اعضای خانواده او طعم بازیگری را چشیدهاند و چه بسا این روزها جزو بازیگران خوب هم به شمار میآیند. اما «فراری» شاید متفاوتترین فیلم داودنژاد باشد، اگر چه رئالیته فیلم نشان میدهد کماکان داودنژاد مشغول کار است اما نمیتوان کتمان کرد ساختار روایی و نوع نگاه فیلمساز در این فیلم بسیار متفاوت است با همیشه. با این حال «فراری» هم موضوعی کاملا اجتماعی دارد و قرار است نگاهی آسیبشناسانه به آرزوها و رویاهای کاذب نوجوانان و شاید تازه جوانان در این دوره سنی داشته باشد. گلنار دختر ۱۸ ساله فیلم «فراری» برای رسیدن به آرزوی دیرینهاش و عکس انداختن با فراری ۹ – ۸ میلیاردی خانه و کاشانه را در شمال کشور رها میکند و به تهران میآید، همین دو خط اول قصه بستر را برای یک قصه ناب فراهم میکند. قصهای که میتواند چالشهایی از حضور یک دختر جوان را در جامعه به تصویر بکشد اما اینکه گلنار فیلم داودنژاد با تمام سیاه و سپیدیهای لازم در یک کلان شهر مواجه شد یا خیر! که باید بگوییم احتیاط لازم در دستور کار کارگردان در این فیلم دیده شده است او به رغم اینکه تصمیم دارد رویای کاذب یک دختر ۱۸ ساله که تمرکزش را در زندگی بر هم زده و حتی باعث شده گاه مسیر نادرستی را طی کند به پایان سیاه برساند اما در طول مسیر هرگز دست به سیاهنماییهای محتمل در این مسیر نزد و شاید بسیار هدفمند در قدم اول گلنار قصه را با رانندهای مواجه کرد که سلامت زندگیاش را تا حدودی تضمین کند. نمیدانم آیا داودنژاد مصمم بوده که با شخصیت راننده (با بازی محسن تنابنده) این تعلیق را ایجاد کند که شاید او نیز با توجهی از نوع دیگر به دختر (گلنار) در قدم اول او را سوار کرده یا خیر، اما قطعا این انعکاس در مخاطب به سرعت فروکش میکند و تماشاگر این اعتماد و اطمینان را به کاراکتر تنابنده ایفاگر نقش راننده پیکان قدیمی که با هر هدفی گلنار را سوار خودرو خود کرد غیرانسانی نبوده است. گلنار پای به شهر بزرگی میگذارد که نیازمند آن است خالق اثر تا حدودی احتیاط را کنار گذاشته و واضحتر سیاهیها و سپیدیها را به موازات هم نشان دهد. با صراحت لهجهای که در داودنژاد سراغ داریم او میتوانست حداقل به یک منطق واقعی برسد تا نمایش یک معضل اجتماعی را در دل قصهاش جای دهد. چرا که بستر آن به خوبی و با خط اولیه قصه فراهم بود.
دو شخصیت اصلی فیلم قوام خوبی دارند گلنار خیلی دور از دسترس نیست و تفکرات او نیز از بطن همین جامعه برداشته شده است. گلنار را میتوان به سرعت باور کرد. خواستههای کاذب او در میان دخترانی با این سن و سال قطعا یک آسیب شناسی اجتماعی میطلبد که در واقع فیلم داودنژاد تذکری جدی به کارشناسان، روانشناسان و جامعهشناسان اجتماعی و البته خانوادهها است که این نگاه اشتباه را در میان فرزندانشان جدی بگیرند و برای آن راهکاری موثر پیش از وقوع هر اتفاق غیر قابل کنترل داشته باشند از سوی دیگر محسن تنابنده برخوردی متفاوت با نقش داشته است. او که در این سالها تبحر و تواناییاش را در گویشهای مختلف و لهجههای خاص حتی به رخ کشیده در فیلم داودنژاد فراتر از جایگاه کاراکتر در فیلم به دنبال تراشیدن نقش در لحظه لحظه بازی خود است. او خوب میداند که از محسن تنابنده بازی متوسط قابل قبول نیست و باید در نقشی با خصوصیات راننده آژانس فراری در لوکیشن و فضای محدود هر آنچه دارد رو کند. تنابنده این بار به سراغ لهجه قمی رفته است. لهجهای که شاید با این ویژگی و نوع لحن کمتر در آثار نمایشی مورد استفاده قرار گرفته باشد. او برای گرفتن این لهجه حتی روی آوای خاص این گویش از پایین شهر قم نیز کار کرده و با اطلاع کامل از آواها و حتی سکنات آن خطه تلاش کرده لحن و لهجه پایین شهری قم را در هیبت شخصیت راننده منعکس کند. قطعا او از دو منظر به این سبک گویش رسیده است، اولا لهجه خاص قمی به بامزهگی نقش کمک کرده چرا که او حتی از اصطلاحات موسوم این گویش نیز گاهی در این فیلم استفاده میکند و از سویی دیگر شاید این لهجه و اهلیت به تعریفی که از شخصیت راننده دارد و هدف کارگردان بوده نیز کمک کند. تنابنده به رغم توانایی از سطح و اندازه بازی عدول نکرده و با هدایت مرسوم داودنژاد در اجرا به اندازه کافی فرصت بازی را به پارتنر مقابلش داده و حتی جدا از پاسکاریهای مرسوم در یک اجرای دو نفره، ریاکشنهای مورد نیاز شخصیت مقابلش را برای کاملتر کردن بازی ترلان پروانه به او داده است. بیشک بازی پروانه به شدت متاثر از حضور محسن تنابنده که میتوان گفت در این فیلم استثنائا برای بازیگر مقابلش بازی کرده و در عین حال که نقش اول فیلم «فِراری» است اما در این فیلم مکملی است بر ایفای نقش گلنار. فیلمی که در لحظاتی به لحاظ قصه و فیلمنامه کار او حتی میرود که دچار خدشه شود.
محسن تنابنده در یک لوکیشن محدود (داخل خودرو) از محدود ابزارش در حد گویش، لحن و میمیک صورت استفاده کرده تا نقش راننده امروز برای خودش و کارنامهاش قابل دفاع از آب درآید.
داودنژاد در فیلم «فراری» استارت خوب و سرحالی دارد. به سرعت سوژه ملتهبش مخاطب را درگیر میکند، اما در میان راه به نظر میتواند پر و پیمانتر باشد. داستانکهایی مثل مسافری که با این دو همراه میشود (سیما تیرانداز) یا ماجرای خانه عمه خانم و حاجی (با بازی سیامکک صفری) به نظرم برای فیلمی با این ویژگی کم است. به هر حال فرصت دور زدن در شهر تهران در این قصه میتواند شرایط را فراهم کند برای ورود و سرکشی به اتفاقات متفاوتتر تا فیلم در نیمه میانی به یک افت نرسد. «فراری» در اواسط راه یک افت محسوس دارد اگرچه به سرعت جمع و جور میشود، فیلم پس از مدتی نیازمند یک هیجان است که این هیجان میتواند با یک اضطراب همراه باشد، اتفاقاتی که میتوانست در مسیر، این دو همسفر سفر درون شهری را دچار چلنج کند، اما همانطور که در بالا اشاره شد داودنژاد بسیار محتاط با این مسئله مواجه شده و مراقبت کرده است تا با امنیتی مناسب خودروی حامل گلنار را به آرزویش برساند.
اما داودنژاد در فاینال فیلمش این احتیاط را کاملا کنار گذاشته و حاصل یک رویای کاذب را که از نظرش اشتباه کامل است به یک تراژدی رسانده است. وقتی گلنار به رغم تلاشهای سلامت راننده شاید نصفه و نیمه به آرزویش میرسد آینده درخشانی را برای او و تصورات ذهنیاش مدنظر نداشته و تصادف پایان رویاهای گلنار است.
فیلم «فراری» دو نقطه عطف دارد که نباید از آن به راحتی عبور کرد. بازی بازیگران فیلم قابل تقدیر است چرا که تماشاگر در تمام لحظات با آنها و اکت و رفتارهایشان همراه میشود و در واقع گاهی جور بیقصه و ماجرا بودن فیلم را در برخی لحظات به دوش میکشند و نقطه عطف دیگر فیلم نحوه پرداختن به سوژه و کارگردانی داودنژاد است. به هر حال ساخت فیلمی در لوکیشنی کاملا محدود با خرد پلانهای مفصل کار راحتی نیست. داودنژاد از تمام تجارب کارگردانیاش در این فیلم سود برده است تا این محدودیت لوکیشن مخاطب را خسته نکند، حرافی شخصیتها فیلم را نگیرد که این اتفاق مگر در یکی دو لحظه که ریتم کار دچار افت میشود رخ نداده است. پیشبینی میشود فیلم «فراری» با توجه به نگاه خاص و ساختار ویژهاش در اکران عمومی با استقبال مواجه شود چرا که تمام متریال لازم برای یک اکران موفق و خوش فروش را در ذات دارد.