«ویلاییها» اثر امیدوارکنندهیی است که نوید آمدن یک فیلمساز زن با استعداد و دغدغهمند را به سینمای ایران میدهد.
سینمای جنگ مهمترین
بخش سینمایی یک کشور محسوب میشود پرداختن به سینمای جنگ و نوآوری در قصهپردازی و
خلق قهرمان مهمترین عنصر ساخت یک فیلم جنگی محسوب میشود، اما ایدهپردازی در این
ژانر باعث جذابیت در کلیت موضوع میشود به طوری که هدف فیلمساز در بهرهگیری از سینمای
جنگ تنها نشان دادن خاکریز و اسلحه و شهادت و قهرمانسازی نباشد. از آن جایی که فیلمهای
جنگی در سینمای ایران همیشه با یک الگوی مشخص ساخته شده، زمانی که یک فیلمساز بخواهد
دست به نوآوری و خلاقیت در به وجودآوری جذابیت در یک ژانر حساس بزند باید ریسک کند،
زیرا تماشاگر در این برههی زمانی فیلم اجتماعی را بیشتر میپسندد. پرداختن به سینمای
جنگ شاید از سوی مخاطب قابل قبول نباشد اما این فیلمسازست که باید با متر و معیار مشخصی
قصه فیلمش را طوری جلو میبرد که انگار تماشاگر با یک فیلم اجتماعی مواجه است، حالا
باید جنگ در این قصهی اجتماعی نهفته باشد تا تماشاگر بتواند آن را بپذیرد. «ویلاییها»
با نگاه و ابعاد درستی در غالب سینمای جنگ به محتوای جذابی پرداخته است. محتوایی که
در آن خبری از ادوات جنگی مرسوم نیست و فیلمسازش قصد ندارد قهرمان خلق کند چرا که تمامی
شخصیتهای «ویلاییها» قهرمانانیاند که تا به حال به آنها پرداخت نشده. این فیلم
با لحن لطیف و تاثیرگذار به سینمای جنگ پرداخته. «ویلاییها» اولین فیلم منیر قیدی
قصهیی زنانه دارد، اما فیلمساز زن ما نه فمنیسم است و نه میخواهد از حقوق زنان دفاع
کند. قصهی «ویلاییها» به دفاع مقدس مربوط میشود اما این بار به جای مردان تفنگ بدست
و دیدن خاک ریز و تانک، زنانی را میبینیم که در نزدیکی شوهران خود که از فرماندهان
جنگاند در شهرکی که ویلایی شکل است سکنی کردهاند. این فیلم دغدغهمند است و سوژهی
هوشمندانهیی دارد. با توجه به این مسئله که قیدی سالها دستیار کارگردان بوده، به
درستی توانسته اساس و قواعد سینما را بیاموزد و در اولین فیلم سینماییاش موفق باشد.
«ویلاییها» با مختصات و ابعاد سینمای جنگ فضاسازی و موقعیتهای دشواری را در بر دارد
اما قیدی با استفاده از یک فیلمنامهی منسجم توانسته برای تماشاگرش قصه تعریف کند.
قصهگویی در این فضای داستانی باعث شده تماشاگر با فیلم همراه شود. دلیل این همراهی
بکر بودن سوژه و بهرهگیری از یک موقعیت جدید در قصهپردازی است چرا که تا به حال این
سوی جنگ و خانوادهی فرماندههان را ندیده بودیم. قیدی با استفاده از این فضا از خردهروایتها
فاصله گرفته و به روایت اصلی پرداخته است. چنانچه این فیلم گرهافکنی مشخصی ندارد
اما گره درام در کلیت فیلم نهفته شده و نوع روایت در قصهپردازی شکل «ویلاییها» را
به بحران نزدیک کرده است. اما مسئلهیی که در بیشتر فیلم اولیها وجود دارد این است
که قصهشان دوام کافی برای یک فیلم سینمایی را ندارد و اساسا همهی قواعد و عناصر سینمایی
و دراماتیک فقط تا دقیقهی شصت دوام دارند بعد از آن فیلمساز مجبور میشود تعلیقهای
اضافی را به فیلم تحمیل کند. «ویلاییها» مسیر درستی را میرود اما بعضی از نماها و
سکانسها زائد به حساب میآیند مثل درگیری عاطفی عزیز با آن جوان رزمنده، بعضی از پلانها
در فیلم کشدارند و بعضی از سکانسها بیکارکرد،
که اگر این سکانسها از فیلم حذف شوند هیج آسیبی به خط روایی فیلم نمیرسد. «ویلاییها»
به ظرافت به حس زنانگی پرداخته است. از طرفی دیگر موضوع شهادت و ادامه زندگی زنان شهدا
در این فیلم در هستهی مرکزی قرار میگیرد به طوری که هر وقت پیک شهادت به منطقهی
«ویلاییها» میآید همهی زنان نگران میشوند که نکند خبر شهادت شوهرشان را آوردند.
اینکه هر رزمندهیی شهید میشود زنش هم از آن ویلا میرود، حس غربت و تنهایی ابدی را
در ادامهی زندگی زنان شهید در بر دارد یا عزیز که انتظار آمدن پسرش را میکشد تا عروسش
به همراه نوههایش به خارج از کشور نروند. این مناسباتی که در «ویلاییها» میبینیم
با تحقیق فراوان در موازات واقعیت به تصویر در آمده است، چرا که در تیتراژ پایانی عکسهایی
را از همان زنان فرمانده که در آن مقطع زمانی در این مکان زندگی میکردند را میبینیم.
«ویلاییها» پرداخت درستی در میزانسن دارد، نماهای هلیشات کارکرد دراماتیکی دارد.
طناز طباطبایی، پریناز ایزدیار و ثریا قاسمی به درستی انتخاب شدهاند و این بازیگران
به قاعده ایفای نقش کردند. قیدی در نماهای شلوغ به درستی توانسته از همهی بازیگران
بازی بگیرد. واکنشمندی موقعیتها باعث تاثیربرانگیز شدن احساسات تماشاگر میشود. اما
بهتر میبود در سکانس تیراندازی هواپیمای دشمن حداقل یکی از همسران فرماندهان به شهادت
میرسید این گونه فضای فیلم از آن یکنواختی در میآمد. «ویلاییها» با این سروشکل در
اکران عمومی میتواند مخاطبهای عام را هم به خودش اختصاص بدهد مخاطبهایی که سینمای
جنگ را طور دیگری شناخته و دیده بودند. «ویلاییها» اثر امیدوارکنندهیی است که نوید
آمدن یک فیلمساز زن با استعداد و دغدغهمند را به سینمای ایران میدهد. منیر قیدی با
ساخت «ویلاییها» ثابت کرد که سینمای جنگ هنوز ابعاد و شکلهای مختلفی دارد در میان
فیلمهای جنگی که در سالهای مختلف ساخته شده است «ویلاییها» اثری کامل در فرم و محتواست.
اگر چه قیدی میتوانست با حذف چند سکانس ریتم فیلم را افزایش بدهد، اما مطمئنا «ویلاییها»
به دلیل تمرکز فیلمسازش به مقولهی جنگ میتواند فیلم تاثیرگذاری باشد. منیر قیدی در
ساخت اولین فیلمش اگر چه با ریسک بسیار بالایی سراغ سینمای جنگ رفته اما به درستی توانسته
واقعیت را به قصه و قصه را به سینما تبدیل کند. قیدی هرگز محتوا را فدای فرم نکرده،
چرا که در «ویلاییها» فرم و محتوا در یک مسیر مشخص حرکت میکنند. فیلمبرداری علی قاضی
و تدوین بهرام دهقانی از نکات مهم فیلم به حساب میآید و سعید ملکان در مقام تهیهکننده
این بار هم توانسته یک فیلمساز جوان و دغدغهمند را به سینمای ایران معرفی کند.