اساسا «سارا و آیدا» میخواهد ارزش رفاقت و انسانیت را در ابعاد یک بحران به چالش بکشاند اما نویسنده و فیلمساز اصل متن را فراموش کردند.
توجه: خطر لو رفتن داستان فیلم
مازیار میری فیلم جدیدش را با فیلمنامهیی از امیر عربی جلوی دوربین برده است. پیش از این امیر عربی فیلمنامهی «سعادت آباد» را برای مازیار میری نوشته بود. «سارا و آیدا» موضوع اجتماعی دارد که روایت اصلی فیلم دربارهی سبک زندگی آدمهای متوسط جامعه است. میری کوشیده تا با بوجودآوری موقعیتی بغرنج شخصیتهایش را در بحران قرار بدهد و آن بحران به یک تعلیق برسد. سارا برای آزادی مادرش که بدلیل چکهای برادر فراریاش به زندان افتاده است، از نامزد دوستش مبلغ پانصد میلیون قرض میگیرد. اما سارا به دلیل گرفتن این پول از سوی نامزد دوستش (سعید) وارد مخمصه میشود. آنچه که در فیلم «سارا و آیدا» ضعف محسوب میشود ساختار قصه است. قصهیی که کشش لازم را برای گسترش بحران شخصیت و ایجاد گرهافکنی در قاب سینما را ندارد. اساسا قصه در موقعیتپردازی نمیتواند به هدف نهایی برسد. نکتهی اساسی فیلم برادر فراریست که بحران پیش آمده از او نشات میگیرد اما این برادر تا آخر فیلم مجهول میماند و از طرفی دیگر فیلمساز این کاراکتر را فراموش میکند چرا که در اواسط فیلم مسیر قصه تغییر میکند. حالا سارا از سوی سعید در قبال پولی که از او گرفته باید در محل کارش که یک ارگان دولتیست دست به دزدی از گاوصندوقی بزند که هیچ دوربین مداربستهای آن را کنترل نمیکند. سارا باید اسناد مناقصه را به سعید برساند. اساسا سعید کاراکتر پرداختنشدهای است که فقط او را در ساختمان نیمهکارهای میبینیم که ادعا میکند در ساخت آن برج سهمی دارد همین؟ البته هیچ کدام از آدمهای فیلم شخصیتپردازی نمیشوند. آنها کاراکترهایی هستند که فقط در قصه حضور دارند تا فیلمی نارس ساخته شود. فیلمساز کاراکتر سعید را تک بعدی نشان میدهد طوری که باور کردنی نیست چرا سعید باید همچین خواستهای از سارا داشته باشد؟ فیلمساز موقعیت موجهتری از سعید به ما نشان نمیدهد. در این موقعیت طراحی نشده فیلمساز قصد داشته که از سعید آقازاده یا اختلاسگر بسازد که این گونه نشده. بعد از اتفاقی که برای آیدا میافتد سعید سارا را تهدید میکند که حرفی از او نزند. در سکانس بعد سعید از سارا به دلیل تهدیدهای شب گذشتهاش عذرخواهی میکند. مگر میشود لحن یک آدمی که میخواهد هفت خط دیده شود به عذرخواهی برسد؟ فیلم «سارا و آیدا» در شکلگیری شخصیت و موقعیت، در جزئیات پرداخت نشده مانده است. یکی دیگر از ضعفهای فیلم علیرضا نامزد سارا ست که اساسا نبودن این آدم در فیلم هیچ آسیبی به خط روایی نمیزند. کاراکتری منفعل که در ابتدای فیلم موجه دیده میشود، در نیمههای فیلم به طور کلیشهای ادای یک مردغیرتی را در میآورد اما در ادامه همه چی فراموش میشود و در پایان از سارا میخواهد که به پلیس دروغ بگوید. بودن همچین کاراکتری در قصه باعث شده که ضعفهای فیلم چند برابر شود. سعید چنگیزیان در نقش علیرضا در بیان دیالوگها آنقدر مصنوعی عمل میکند که باعث خندهی تماشاگر میشود. از طرفی دیگر فیلمساز وقتی در روایت کردن قصه کم میآورد از عنصر تصادف استفاده میکند که بتواند به گرهگشایی سطحی برسد. آن طور که از فیلم پیداست امیر عربی در نوشتن فیلمنامه «سارا و آیدا» درگیر گرهافکنیهای سینمای فرهادی بوده است اما نتوانسته این مشابهسازی را با ظرافت به سرانجام برساند که لااقل از سوی تماشاگر قابل حدس نباشد. این فیلم در گرهگشایی با آن دیدی که نسبت به سارا داریم میتوانیم حدس بزنیم که او هرگز دروغ نمیگوید و به دوستش اتهام نمیزند اما سارا نمیتواند به قهرمان تبدیل شود چرا که نشانههای این برچسب را نداشته و این به دلیل ضعف در قصهپردازی در نیمهی دوم فیلم است. اساسا «سارا و آیدا» میخواهد ارزش رفاقت و انسانیت را در ابعاد یک بحران به چالش بکشاند اما نویسنده و فیلمساز اصل متن را فراموش کردند. هدف و اساس این قصه از نیمهی دوم فیلم گم میشود. به همین دلیل قالب «سارا و آیدا» به تله فیلمهایی شباهت پیدا میکند که قرار است نود دقیقه وقت تماشاگر را پر کند. چارچوب این گونه از فیلمها به قصه متکیست. قصهیی که به خرده جزئیات بیثمر متمرکز شده است. میری در ساخت فیلم «سارا و آیدا» درجا میزند و نمیتواند فیلمی موفق بسازد. این فیلم در قصه ضعفهای بزرگی دارد به همین دلیل در اجرا هم نمیتواند تماشاگر را با خود همراه کند. اساسا «سارا و آیدا» یک قصهست که نمیتواند به سینما برسد چرا که این فیلم فاقد استانداردهای لازم در ساختار و فرم بصریست به همین جهت «سارا و آیدا» با قالب تلویزیونی ساخته شده، ریتم نامطلوب با میزانسنهایی که نمیشود از میری توقع داشت اینها را اضافه کنید به بازیهای ضعیف بازیگران که انگار برای اولینبار است جلوی دوربین بازی میکنند. وقتی یک فیلم در قصهپردازی و کارگردانی ضعفهای چشمگیری داشته باشد به هیچ وجه نمیشود از بازیگر توقع بازی خوب داشت.
همانطور که گفته شد الگوهای ساختاری این فیلم با مختصات تلویزیونی شکل گرفته و خط روایی آسیب دیده است. زمانی که فیلمساز درگیر محتوا و گرهافکنی و تعلیق باشد، فرم بیکارکرد میشود. اما در راستای محتوا هم گرهافکنیها آن قدر سست و پراکنده است که کلیت فیلم از هدف اصلیاش فاصله گرفته. به همین جهت همهی عناصرهای مورد نظر در شکلگیری قصه در سطح باقی مانده و هیچ چیز در این فیلم عمق لازم را پیدا نمیکند حتی دوستی «سارا و آیدا» که قرار بوده مهمترین بخش فیلم باشد. اما اوج این رفاقت در یک دابسمش خلاصه میشود که فیلمساز از یک خواننده نوجوانپسند استفاده کرده تا فیلمش پر تماشاگر شود (آنونس فیلم را به یاد بیاورید)؛ به نظر میرسد که فیلمساز کوشیده تا بر خلاف رفاقتهای مردانه فیلمهای کیمیایی رفاقتی زنانه خلق کند که به نتیجهی نهایی نرسیده. اساسا نشان دادن این موقعیت و ایجاد رابطهی دوستانه در «سارا و آیدا» بسیار ابتدایی ترسیم شده و این رفاقت در شکل کلی قصه لحن متقاعدکنندهیی ندارد.
«سارا و آیدا» نمیتواند یک فیلم درگیرکننده باشد با این که فضای فیلم اصرار بر این موضوع دارد اما زمانی که فیلمساز نتواند بستری برای ایجاد بحران و گرههای دراماتیک فراهم کند آن فیلم دچار آسیبهای ساختاری میشود. مطمئنا این اثر برای مازیار میری گام روبه جلویی محسوب نمیشود.