لوگوی فیلسین لوگوی فیلسین
بستن
مشاهده همه نتایج مربوط به “ ”
  • منو
  • ورود
  • تبلیغات در فیلسین
  • سینما
  • اخبار
  • مشارکت
  • رسانه
جشنواره ها
  • اسکار
  • کن
  • فیلم فجر
  • جهانی فیلم فجر
  • سینما حقیقت
  • فیلم شهر
  • بین‌المللی فیلم شهر
  • فیلم کوتاه تهران
  • فیلم سبز ایران
  • کودکان و نوجوانان
سینما
  • اکران این هفته
  • محبوب ترین فیلم ها
  • فیلم های در حال اکران
  • جدول فروش
  • اخبار سینما
  • فیلم‌های گروه هنر و تجربه
بازیگران
  • ستاره ها
شبکه خانگی و تلوزیون
  • اخبار شبکه خانگی
  • اخبار تلوزیون
آخرین اخبار
  • اخبار ویژه
داغ ترین اخبار
  • سینما و تلوزیون
اخبار بازیگران
  • سینما و تلوزیون
اخبار فیلم ها
  • سینما
مشارکت‌کنندگان
  • مشارکت‌کنندگان برتر
ایجاد
  • ایجاد شخص جدید
  • ایجاد اثر جدید
راهنمای مشارکت در فیلسین
  • راهنمای مشارکت کاربران در فیلسین
ویدیو ها
  • تیزرها
تصاویر
  • عکس های هفته
  • گزارش تصویری
  • ورود
  • تبلیغات در فیلسین
  • سینما
    • جشنواره ها
      • اسکار
      • کن
      • فیلم فجر
      • جهانی فیلم فجر
      • سینما حقیقت
      • فیلم شهر
      • بین‌المللی فیلم شهر
      • فیلم کوتاه تهران
      • فیلم سبز ایران
      • کودکان و نوجوانان
    • سینما
      • اکران این هفته
      • محبوب ترین فیلم ها
      • فیلم های در حال اکران
      • جدول فروش
      • اخبار سینما
      • فیلم‌های گروه هنر و تجربه
    • بازیگران
      • ستاره ها
    • شبکه خانگی و تلوزیون
      • اخبار شبکه خانگی
      • اخبار تلوزیون
  • اخبار
    • آخرین اخبار
      • اخبار ویژه
    • داغ ترین اخبار
      • سینما و تلوزیون
    • اخبار بازیگران
      • سینما و تلوزیون
    • اخبار فیلم ها
      • سینما
  • مشارکت
    • مشارکت‌کنندگان
      • مشارکت‌کنندگان برتر
    • ایجاد
      • ایجاد شخص جدید
      • ایجاد اثر جدید
    • راهنمای مشارکت در فیلسین
      • راهنمای مشارکت کاربران در فیلسین
  • رسانه
    • ویدیو ها
      • تیزرها
    • تصاویر
      • عکس های هفته
      • گزارش تصویری
    • گیشه
  • اخبار داغ
  • آخرین اخبار

قصه‌ی گمشده

بوفالو

  • توسط افشین علیار
قصه‌ی گمشده

فیلم «بوفالو» پرداخت منسجمی در ارائه‌ی موضوع ندارد. ساختار روایی دچار سردرگمی شده و انگار قرار بوده این فیلم به طوری اپیزودی روایت شود که اگر فیلمساز برای نوع روایت از ساختار اپیزودیک البته با یک قاعده‌ی مستحکم استفاده می‌کرد، کلیت فیلم می‌توانست متقاعدکننده باشد. اما هم اکنون با فیلمی طرف هستیم که مسیر نهایی‌اش را گم کرده است.

توجه: خطر لو رفتن داستان فیلم

«بوفالو» ساخته‌ی کاوه سجادی‌حسینی شروع خوبی دارد، اما این خوب بودن دوام پیدا نمی‌کند و اساسا قصه از دقیقه ده به صورت غیرمنطقی کم می‌آورد و این به دلیل ضعف در قصه‌پردازی‌ست. پیمان و شکوفه بعد از دزدی می‌خواهند از کشور خارج شوند، اما بر اثر یک شوخی یا بهتر است بگوییم دیوانه‌بازی پیمان در مرداب غرق می‌شود. از غرق شدن پیمان در مرداب به بعد فیلم دچار افت داستانی می‌شود و انگار سجادی‌حسینی دیگر حرفی برای گفتن ندارد. با ورود بهرام بوفالو که تا آخر فیلم مشخص نمی‌شود چرا به او بوفالو می‌گویند، مسیر داستانی نمی‌تواند جهت مناسبی را پیدا کند، چرا که یکی از دو شخصیت اصلی از فیلم خارج شده است. به همین دلیل فیلمساز باید با خرده اتفاقات بی‌ربط فیلمش را بسازد. آن هم با فرمی خاص که با محتوا منتطبق نیست. انگار فیلمساز با ساختن «بوفالو» به حدیث نفس یا دغدغه‌ی ذهنی خود رسیده است، زیرا هیچ چفت و بست اساسی در ابعاد محتوایی دیده نمی‌شود و سجادی‌حسینی فیلمش را از جایی شروع می‌کند که انگار باید در آن نقطه به پایان می‌رسید. هیچ از گذشته‌ی شکوفه و پیمان نمی‌بینیم. حتی فیلمساز دزدی آن‌ها را به ما نشان نمی‌دهد. نوع رابطه‌شان مبهم است، با این که دزدی کرده‌اند، اما کسی پیگیر آن‌ها نیست. تنها در یک سکانس زمانی که شکوفه ماشین پلیس می‌بینید پشت درخت مخفی می‌شود، در این شرایط داستان‌گویی غلط تماشاگر باید با پیش‌فرض‌ها فیلم را ببیند و اساسا جهان و موضوع اصلی در اتفاقاتی که هیچ منطقی در آن‌ها وجود ندارد گم می‌شود. لحن فیلم نامفهوم است و مشخص نمی‌شود که سجادی‌حسینی قصد پرداختن به کدام موضوع را داشته. پیمان و شکوفه یا بهرام و دختردایی‌اش موضوع اصلی فیلم‌اند؟ فیلم «بوفالو» پرداخت منسجمی در ارائه‌ی موضوع ندارد. ساختار روایی دچار سردرگمی شده و انگار قرار بوده این فیلم به طوری اپیزودی روایت شود که اگر فیلمساز برای نوع روایت از ساختار اپیزودیک البته با یک قاعده‌ی مستحکم استفاده می‌کرد، کلیت فیلم می‌توانست متقاعدکننده باشد. اما هم اکنون با فیلمی طرف هستیم که مسیر نهایی‌اش را گم کرده است. پیمان در مرداب فرورفته است. شوک شکوفه در سکانس کنار مرداب در مقطع ناپدید شدن پیمان و بعد از آن غیرقابل توجیه است. زنی شوهرش را از دست داده، چرا اینقدر منفعل رفتار می‌کند؟ چرا این شوک نمی‌تواند برای تماشاگر قابل‌قبول باشد؟ اساسا مشخص نیست که شکوفه برای مرگ پیمان ناراحت است یا برای از دست دادن طلاها، شکوفه به پلیس مراجعه نمی‌کند که به دلیل دزدی از طلافروشی گیر نیفتد اما زمانی که پیمان مرده است چرا این کار را نمی‌کند؟ شکوفه به بهرام پول می‌دهد تا پیمان در مرداب پیدا کند اما مسئله‌ی اصلی پیمان است یا طلاها؟ شکوفه در تعلیق ذهنی دست و پا می‌زند و همین طور فیلمساز هم نتوانسته منطق قانع‌کننده‌یی در این بحران تدارک ببیند. به طور مثال شکوفه برمی‌گردد به نقطه‌ی اول تا از طریق مظفر از کشور خارج شود و بعد در اواسط راه پشیمان می‌شود. هیچ توجیه قانع‌کننده‌یی در این اتفاق‌ها دیده نمی‌شود و فیلمساز سعی می‌کند تا با آدم‌های نامربوط دیگر از چنین داستان بی‌قاعده‌یی به یک فرم خاص برسد. سجادی‌حسینی زمانی که در قصه‌پردازی و شخصیت‌پردازی کم می‌آورد، از بهرام بوفالو و دختردایی‌اش استفاده می‌کند اما این استفاده صرفا برای گذشتن زمان است و هیچ دلیل منطقی در روایت موضوع موازی دیده نمی‌شود. اساسا مبهم بودن شخصیت بهرام کارکردی برای درام ندارد. ضعف چشم‌هایش یا تعریف کردن خوابش برای شکوفه چه کارکردی برای فیلم می‌تواند داشته باشد یا همین‌طور دختر دایی بهرام که ناشنواست و شوهرش او را رها کرده و رفته و حالا دختر دایی عاشق و دلخسته‌ی بهرام به نظر می‌رسد اما فکر می‌کند که بهرام با شکوفه رابطه‌ی عاطفی دارد. این پیش‌فرض‌های فیلمساز که خودش یکی از نویسندگان فیلم بوده، شاید در ذهن به ربط‌های منطقی رسیده باشد، اما در اجرا این روابط مبهم و نامنسجم شکل گرفته است. احساس‌های درونی که در شخصیت‌ها نهفته شده سرباز نمی‌کنند به همین دلیل زبان فیلم در ایجاد روابط‌ها پنهان شده و فیلمساز به دلیل تمرکز در فرم‌گرایی نتوانسته به محتوا و علت و معلول‌ها بپردازد. در همان بخش ابتدایی فیلم، فیلمساز از طمع و جاه‌طلبی شکوفه و پیمان استفاده ابزاری برای درس اخلاق دادن به تماشاگر می‌کند که به هیچ‌وجه به نتیجه‌ی نهایی هم نمی‌رسد. سجادی‌حسینی با نگرش و تفکر غربی اجزای داستانش را کنار هم چیده است، اما این چیدمان باید با منطق و پرداخت دراماتیک صورت می‌گرفت، زیرا که هیچ‌کدام از این اجزا نمی‌توانند نیروی محرکی برای چرخه‌ی درام باشند. «بوفالو» از لحن و حلقه‌ی نادرست شخصیت‌هایش آسیب دیده؛ پراکندگی در چیدمان کلیت اثر را بلاتکلیف کرده و انگار نوع روایت از دست فیلمساز رها شده و نتوانسته قالب مشخصی را برای محتوایش در نظر بگیرد. فیلمساز قصد داشته با استفاده از عناصر سینمای مدرن به سینمای هنری داستان‌گوی ایرانی برسد اما میسر نشده است. این عناصر نمی‌تواند در قصه‌ی این چنینی گنجانده شود و اساسا «بوفالو» ضد قصه عمل می‌کند. شخصیت‌سازی سیاه و سفید یا مرموز ریتم کُند نماهای کشدار سکوت‌های نابجا استفاده از نماهای زائد و بی‌کاربرد که به نظر فیلمساز نماهای هنری‌ست. این عناصر به هیچ وجه به کشش‌دار بودن قصه کمکی نمی‌کند، زیرا که فیلم کشش لازم برای تعریف کردن این قصه را ندارد و اگر تماشاگر کم حوصله باشد، نمی‌تواند این فیلم را تا پایان تماشا کند. زیرا فضاسازی‌هایی که فیلمساز در «بوفالو» تدارک دیده است به جذابیت موضوعی و شناخت جهان فیلم کمکی نمی‌کند. رنگ کردن موهای دختردایی توسط شکوفه، رفتن به سردخانه برای شناسایی جنازه، تعطیلی سینما و دادگاه رسیدگی به فرار شوهر دختر دایی را از فیلم حذف کنید چه اتفاقی می‌افتد؟ هیچ، فرمی که در قالب بصری دیده می‌شود، مثل حرکت آهسته‌ی دوربین یا نماهای ثابت کشدار کمکی به درک فیلم نمی‌کند. چرا که اصول و ترکیب فرم با محتوا منطبق نبوده و فیلمساز نتوانسته در پرداخت موضوع بسترسازی مناسبی لحاظ کند، به همین منظور در فیلمنامه‌ی «بوفالو» با حفره‌های زیادی مواجه‌ایم، فیلمساز با افکار مدرنیته‌اش نتواسته حفره‌ها را مهار کند. به نظر می‌رسد سجادی‌حسینی با یک طرح دو خطی و داشتن چند شخصیت ذهنی سراغ ساخت این فیلم رفته است. مواد لازم برای ساخت این فیلم یک اتفاق بوده که البته عمقی ندارد و یک آدم مرموز و عجیب غریبی مثل بهرام، گره‌افکنی و گره‌گشایی منطقی یا کلاسیک هم لازم نیست، چون این فیلم با الگوی ساختاری سینمای مدرن اروپا ساخته شده از پایان باز هم می‌شود استفاده کرد که ندانیم شکوفه کجا می‌رود اما مطمئنا با قایق موتوری که نمی‌تواند تا شوروی برود!

بازی کوتاه هومن سیدی تکرار بازی‌های گذشته‌اش به نظر می‌رسد، سهیلا گلستانی یا پرویز پرستویی به لحاظ ضعف فیلمنامه نتواسته‌اند نقش را درک کنند و اساسا لحن بازی‌شان در بعضی از سکانس‌ها از ریتم خارج می‌شود. پرستویی در چندین فیلم با همین مختصات شخصیتی به ایفای نقش پرداخته است. یک شخصیت درون‌گرا که انگار از جهان و آدم‌های اطرافش طلب دارد. پرستویی در دهه‌ی هفتاد قابلیت‌های بسیاری در اجرای ژانرهای گوناگون داشت اما در حال حاضر با انتخاب این نقش‌ها و انتخاب یک نوع لحن شخصیتی در بازی به تکرار رسیده است.

«بوفالو» برای کاوه سجادی‌حسینی یک حدیث نفس محسوب می‌شود. همچین فیلمی شاید مخاطب گسترده‌یی نداشته باشد اما ترکیب میزانسن، حرکت دوربین و قاب‌های درخشان این فیلم را نمی‌شود نادیده گرفت.

منبع: روزنامه هنرمند
کاوه_سجادی‌حسینی بوفالو (1394) افشین_علیار(Afshin_Alyar)
ارسال

نقدهای مرتبط

  • کمدی سیاسی موفق؛ نقد فیلم ‌«‌مارموز‌»​

  • بی‌خود و بی‌جهت؛ نقد فیلم «‌خانم یایا‌»

  • کمدی به کمدی مبتذل‌تر؛ نقد فیلم «‌کلمبوس‌»

  • نقد فیلم سوفی و دیوانه؛ این فیلم عاشقانه نیست!

  • نقد فیلم مغزهای کوچک زنگ‌زده؛ Sheeple, خشم و هیاهو به مقدار زیاد!

  • بحران‌های عاطفی یک زن

مشاهده همه نقدهای مرتبط

آخرین اخبار

  • دلایل تحریم جشنواره از طرف «روز صفر»

  • سرانجام فجر 38/«خورشید» بهترین فیلم جشنواره

  • آسیایی‌ها بر قله‌ی اسکار 2020

  • «خون شد» بدون نشست

  • روز نهم جشنواره فیلم فجر/«پوست»

  • روز نهم جشنواره فیلم فجر/ «دشمنان»

  • روز هشتم جشنواره فیلم فجر/«من می‌ترسم»

  • روز هشتم جشنواره فیلم فجر/«پدران»

مشاهده همه اخبار

چهره ها

برزو ارجمند

برزو ارجمند

بهرام رادان

بهرام رادان

نازنین بیاتی

نازنین بیاتی

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

نیکی کریمی

نیکی کریمی

ساعد سهیلی

ساعد سهیلی

منیژه حکمت

منیژه حکمت

نرگس آبیار

نرگس آبیار

سحر قریشی

سحر قریشی

آزاده صمدی

آزاده صمدی

طناز طباطبایی

طناز طباطبایی

رضا بیک ایمانوردی

رضا بیک ایمانوردی

فرهاد اصلانی

فرهاد اصلانی

رضا درمیشیان

رضا درمیشیان

علی نصیریان

علی نصیریان

حمیده خیرآبادی

حمیده خیرآبادی

علیرضا خمسه

علیرضا خمسه

ترانه علیدوستی

ترانه علیدوستی

آیا میدانید ؟

  • مرثیه

    فیلم در تصویرگفته های فراوان دارد نماهای گرافیکی که در فیلم وجود دارد بیشتر فریم های فیلم را به عنوان یک عکس عالی مورد نمایش قرار می دهد.

  • ایستاده در غبار

    این فیلم برگرفته از مستنداتی است که صدای واقعی احمد متوسلیان بر روی آن قرار دارد.

  • بی‌قرار (فصل دوم)

    این سریال در 28 قسمت از شنبه تا پنجشنبه هر شب ساعت 21:35 از شبکه دو سیما در حال پخش است.

  • تجریش ناتمام

    در ابتدا نام این فیلم «عاشقانه‌های نا‌تمام» بود اما در سال ۱۳۹۰ ممیزی‌هایی شامل اسم فیلم نیز شد و نام فیلم به «تجریش ناتمام» تغییرکرد.

  • شرایط خاص

    اسم قبلی این سریال کلاف‌های رنگی نام داشت

آخرین اشخاص به روز شده

هستی مهدوی‌فر

هستی مهدوی‌فر

متین برونسی

متین برونسی

ابراهیم امینی

ابراهیم امینی

مجید نوربخش

مجید نوربخش

محسن فضلی

محسن فضلی

احسان غفوریان

احسان غفوریان

مجید لیلاجی

مجید لیلاجی

شهره لرستانی

شهره لرستانی

علی‌رضا خسرونیا

علی‌رضا خسرونیا

فاطمه پاریاب

فاطمه پاریاب

سهیل حاجی پور

سهیل حاجی پور

پارسا پیروزفر

پارسا پیروزفر

آخرین آثار به روز شده

سونامی

سونامی

آشفته‌گی

آشفته‌گی

زیر نظر

زیر نظر

23 نفر

23 نفر

جان‌دار

جان‌دار

خداحافظ دختر شیرازی

خداحافظ دختر شیرازی

خانه پدری

خانه پدری

ناگهان درخت

ناگهان درخت

طلا

طلا

لیلاج

لیلاج

پرده توری

پرده توری

آخرین داستان

آخرین داستان

آخرین جشنواره های به روز شده

مشاهده همه جشنواره ها
سی و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان

سی و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان

هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم شهر

هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم شهر

هفتاد و دومین جشنواره فیلم کن

هفتاد و دومین جشنواره فیلم کن

سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر

سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر

نود و یکمین دوره جوایز اسکار

نود و یکمین دوره جوایز اسکار

سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر

سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر

دوازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی

دوازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی

سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران

سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران

سی و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان

سی و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان

سومین جشنواره فیلم سلامت

سومین جشنواره فیلم سلامت

  • logo-samandehi
  • دانلود اپلیکیشن فیلسین ویدیو
  • درباره ما
  • تماس با ما
با ما در شبکه های اجتماعی همراه باشید
  • instagram
  • telegram
  • googlePlus
  • twitter
  • facebook
  • aparat
  • درباره ما
  • تماس با ما
تمامی حقوق متعلق به فیلسین است. © 1395