به مناسبت ۸ مارس (۱۸ اسفندماه) روز جهانی زن، نگاهی به اولین زنان و تاثیرگذارترین آنها در سینمای ایران انداختهایم. از اولین بازیگر زن سینمای ایران تا زنان فیلمساز دهههای مختلف.
هرجایی که میرفتیم باید یه چیزی رو سرمون مینداختیم که کسی مارو نشناسه!
نیکو بستانی: زمانی که صدیقه سامینژاد در سال ۱۲۹۵ به دنیا آمد هرگز فکر نمیکرد که چند سال بعد در دوران جوانی وارد دنیای سینما شود و به عنوان اولین زن بازیگر تاریخ سینمای ایران نامش ثبت گردد.
سامینژاد در۱۳ سالگی به ازدواج فردی به نام دماوندی درآمد و با او به هندوستان مهاجرت کرد. دماوندی در استودیو امپریال فیلم بمبئی راننده اردشیر ایرانی صاحب این استودیو بود که بعدها ایرانی «دختر لر» اولین فیلم ناطق سینمای ایران را با بازی سامینژاد تهیه و کارگردانی کرد.
«دختر لر» بر اساس داستان عامیانه «جعفر و گلنار» شکل گرفت.
انتخاب سامینژاد بیشتر به این خاطر بود که هیچ زنی قبول نمیکرد جلوی دوربین برود، چرا که آن زمان زنان در حجاب کامل بودند. ضمن اینکه خیلیها استعداد این کار را نداشتند.
سامینژاد بازی در «دختر لر» را پذیرفت و با سپنتا قراردادی چهل روزه امضا کرد، اما به دلیل نهایی نبودن فیلمنامه، دیالوگها و امکانات فیلمبرداری، ساختن فیلم هفت ماه طول کشید. ضمن اینکه سپنتا به خاطر لهجه غلیظ کرمانی سامینژاد ناچار شد داستان «دختر لر» را به گونهای تغییر دهد تا موضوع آن مربوط به ایالات و قدرت حکومت مرکزی ایران باشد.
در نهایت «دختر لر» پس از مشکلات بسیار آبانماه سال ۱۳۱۲ در مایاک و سپه که دو سینمای معروف آن زمان تهران بودند، به نمایش عمومی درآمد و مورد استقبال قرار گرفت.
سامینژاد سپس در فیلم «شیرین و فرهاد» ساخته سپنتا، بازی کرد. او پس از بازی در این فیلم از دماوندی جدا شد و با نصرتالله محتشم از بازیگران سرشناس تئاتر ازدواج کرد. این ازدواج مدت زیادی طول نکشید و محتشم در بازگشت به ایران او را غیابی طلاق داد.
سامینژاد پس از ۱۸ سال اقامت در هندوستان به ایران بازگشت، اما برای ادامه کارش در سینما با مخالفت خانواده روبرو شد. او به خاطر آزارهایی که از خویشان و آشنایان و مردم دید بعد از دو فیلمش دیگر هرگز حاضر نشد در فیلمی ایفای نقش کند.
سامینژاد سال ۱۳۴۹ در فیلم مستند «تاریخ سینمای ایران؛ از مشروطیت تا سپنتا» دربارهی گذشته گفت: «به خاطر ناراحتیهایی که در موقع فیلمبرداری و بعد از آن چه از طرف فامیل و چه از طرف مردم کشیدم، هرگز راضی نشدم در فیلم دیگری بازی کنم... هر موقع که از در شرکت میآمدیم بیرون، مجبور بودیم سه نفر مستحفظ داشته باشیم، یک شوفر و دو نفر کمک شوفر که شیشه پرت نکنن. هر جایی هم که میرفتیم باید یه چیزی سرمون میانداختیم کسی ما رو نشناسه...»
از سیاست هارونالرشید تا مرجان
در تاریخ سینمای قبل از انقلاب ایران نام زنان زیادی بهعنوان کارگردان نمیدرخشد. اولین فیلمساز زن تاریخ سینما که سند و مدرک معتبر از آن در دست است؛ قدرتالزمان وفادوست همسر کارگردان معروف آن دوران اسماعیل ریاحی ست؛ او با نام مستعار «شهلا ریاحی» که بهعنوان بازیگر تئاتر و سینما شناختهشده است برای اولین بار توسط شادروان «معروف معزدیوان فکری» در نمایشنامهای به نام «سیاست هارونالرشید» ایفای نقش کرد. سینمای حرفهای را نیز با همین کارگردان در فیلم «خوابهای طلایی» تجربه کرد و با کارگردانی فیلم «مرجان» در سال ۱۳۳۵ نام نخستین کارگردان زن قبل از انقلاب را از آن خود کرد.
«مرجان» فیلمی از همان تبار فیلمهای فارسی دوران خودش بود که جنسیت زنانه سازنده آن هیچ ویژگی خاصی به فیلم نداده و شاید هم به همین دلیل باشد که شهلا ریاحی بعد از مرجان فیلم دیگری نساخت و تمام وقتش را صرف بازیگری کرد.
«فروغ فرخزاد» هم هرچند با فیلم مستند «خانه سیاه است» توانایی خود را در عرصه فیلمسازی اثبات کرد و این متن فقط به آثار داستانی و سینمایی میپردازد اما او نیز هرگز به کارگردانی اثری دیگر اقدام نکرد وبا مرگ زودهنگام، فیلمسازیش نیمه کاره ماند.
پس از انقلاب حضور زنان در سینما دچار تحول اساسی شد و سینما برای تلاشهای هنری و خلاقانه آنها ارزش بیشتری قائل شد. زنان فیلمساز بعد از انقلاب به سه نسل تقسیمبندی میشوند و تقریباً هرکدام یک دهه از تاریخ سینمای سی سال اخیر را در اختیار گرفتند و گاه برخی از آنها از نسل خود به نسل جلویی هجرت کردند.
نسل اول زنان فیلمساز دهه شصتی، در سینمای ایران
پس از چند سال رکود سینمایی ابتدای انقلاب زنان با یک وجه مشترک و خصیصه بارز ظاهر شدند، اکثرشان بهعنوان عوامل فیلمسازی، چون منشی صحنه، گریم، طراحی لباس، دستیاری کارگردان و حتی فیلمبرداری و فیلمنامهنویسی داشتند.
«پوران درخشنده»
اولین کارگردان مطرح پس از انقلاب است که با ساخت فیلم «رابطه» در سال ۶۵ مطرح شد و با فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» در سال ۶۶ برنده اولین سیمرغ برای بهترین فیلم و تهیهکنندگی از جشنواره فیلم فجر شد.
«رخشان بنیاعتماد»
سابقه منشی صحنه تلویزیون قبل از انقلاب را در تجربه داشت و با ساخت فیلم خارج از محدوده در سال ۶۶ تنها رقیب پوران درخشنده بود.
نام اصلی او «درخشنده بنی اعتماد» است اما برای اینکه با رقیب آن روزهایش اشتباه گرفته نشود به «رخشان بنی اعتماد» تغییر نام داد و دهه هفتاد را با دریافت اولین سیمرغ کارگردانی برای فیلم «نرگس» آغاز کرد. هرچند که نامش در تیراژ برخی فیلمها که در سمت دستیار کارگردانی بوده مانند «گلهای داوودی» و «تنوره دیو» همچنان درخشنده بنی اعتماد مانده است.
«مرضیه برومند»
کارگردانی که شاهکار جاودان در سینمای کودک ساخت. هجرت از تلویزیون به سینما برای برومند با «شهر موشها» بسیار موفقیتآمیز بود اما در دهههای بعدی به خانهاش تلویزیون بازگشت.
«تهمینه میلانی»
با «بچههای طلاق» مطرح شد و نوید یک فیلمساز خوب در آینده را داد و با «فریال بهزاد» با فیلم «کاکلی» در سال ۶۸ به سه سینماگر زن مطرح اضافه شدند.
دهه شصت سینمای زنانه ایران با این پنج نفر و اولین سیمرغ بهترین کارگردانی بنی اعتماد در سال ۷۰ به پایان رسید.
فیلمهای اولین نسل زنان فیلمساز ایرانی در دهه شصت شمسی اغلب مضامین اجتماعی داشتند و شاید این را ریشه در شرایط دفاع مقدس آن روزگار باید دانست که زنان نسبت به هر چیزی موضعی مادرانه داشتند.
نسل دوم زنان فیلمساز دهه ۷۰، در سینمای ایران
کارگردانان زن نسل دهه هفتاد با «یاسمین ملک نصر» و فیلم «درد مشترک» سال ۷۳ به میدان آمدند البته ملک نصر نتوانست مردانه پای شکست فیلم اولش بایستد و تنها به یک تجربه بازی در فیلم «ضیاالدین دری» اکتفا کرد.
«مریم شهریار»
با فیلم «دختران خورشید» در سال ۷۸ آغاز کرد اما با چند کارگردان نسل خود به فراموشی سپرده شدند. تنها منیژه حکمت توانست فعالیتش را با تهیهکنندگی و دیگر شاخههای سینمایی ادامه دهد.
«سمیرا مخملباف»
شاید برجستهترین زن این نسل دوم و دهه هفتادی را باید سمیرا مخملباف دانست. او سینما را از پدرش محسن مخملباف و در آموزشگاه خانوادگی فراگرفت و با رویکرد سیاسی که جشنوارههای خارجی در قبال سینمای ایران در پیش گرفتند فیلم «سیب» او در جشنوارههای جهانی بسیاری جلوه داده شد تا مقدمهای برای فیلمهای بعدی او مثل «تختهسیاه» شود، او جایزه ویژه هیئتداوران کن را برایش به ارمغان آورد.
حتی «مرضیه مشکینی» هم که فیلم «روزی که زن شدم» را در سال ۷۹ ساخت و از کمک همسرش، «محسن مخملباف» و دختران ناخواندهاش سمیرا و حنا برخوردار بود در کارگردانی به موفقیتی دست پیدا نکرد.
نسل سوم زنان فیلمساز دهه ۸۰ در سینمای ایران
بهجرات میتوان گفت که تعداد زنان فیلمساز ایرانی در سی سال پس از انقلاب اسلامی بیشتر از کل فیلمسازان زن همه تاریخ سینمای جهان است.
دهه ۸۰ را می توان دورانی نامید که در آن «زن» حضوری همپای «مرد» دارد و این دو جنسیت از یکدیگر تفکیک نمی شوند. فیلم هایی همچون «زندان زنان»، «شام آخر»، «واکنش پنجم» و ... در نیمه اول این دهه و فیلم های دیگری مثل «چهارشنبه سوری»، «خون بازی»، «دعوت» و بسیاری از فیلمهای دیگر در سالهای میانی این دهه حاکی از آن هستند که توجه به نقش زن در سینما جدی تر از پیش شده است.
در فیلم های اکران شده در سال ۱۳۹۴ نیز شاهد نقشآفرینیهایی قوی از بازیگران زن سینمای ایران بودیم که نقشهای بسیار ماندگاری را با قدرت تمام ایفا کردند.
سینمای ایران در مسیری که پیش گرفته است، همچنان جای کار بسیاری روی موقعیت زنان مختلف دارد. همچنان داستانهای ناگفته، معضلات مطرح نشده و ابعاد پرداخت نشده بسیاری در رابطه با زنان وجود دارد که سینما و فیلمسازان می توانند به آنها بپردازند،
اما مشاهده همین سیر صعودی توجه به فیلمهای زن محور و پرداختن به مشکلات و دغدغههای زنان از نکات مثبتی است که سینمای ایران به دست آورده است.