تلویزیون در برابر شبکه نمایش خانگی زانو زده است!
مهدی گلستانه، کارگردان و تهیهکننده سینما از فیلم «نقطهکور»، سریال «عاشقانه»، علاقهاش به کارگردانی و دلیل تهیهکننده بودنش گفت.
فیلم «نقطه کور» با بازی محمدرضا فروتن وهانیه توسلی، سومین ساخته مهدی گلستانه پس از «دردسر بزرگ» و«نازنین» محسوب میشود. مهدی گلستانه علاوه بر کارگردانی، تهیهکننده فیلمهای خودش و سریال عاشقانه است.
«نقطه کور» به مشکلات خانواده از منظر روانشناسانه میپردازد و بنابراین کنجکاوی ما را برانگیخت که بدانیم فیلمنامه اثر مبتنی بر پژوهشهای کارشناسانه بوده یا خیر.
در این خصوص با مهدی گلستانه، تهیهکننده و کارگردان «نقطه کور» به گفتوگو نشستیم و علاوه بر این، درباره جزییات شکلگیری سریال عاشقانه سوالهایی را مطرح کردیم که ممکن است سوال بسیاری از مخاطبان این سریال باشد:
چرا فیلمنامه نقطه کور را برای ساخت و تهیه انتخاب کردید؟
در تلویزیون تهیهکنندگی برنامههای زیادی را انجام داده بودم و میخواستم در سینما هم این کار را تجربه کنم. برای این کار سراغ فیلمنامهای که بتواند خواستههایم را تامین کند و با ذائقه شخصیام سازگار باشد، رفتم. من به سوژه درام اجتماعی و بحران خانوادگی علاقهمندم بنابراین باید به سراغ فیلمنامهای میرفتم که این ویژگیها را داشته باشد و درعینحال قابلیت فروش هم داشته باشد. با دوستان نویسندهای که میشناختم تماس گرفتم و ۱۹ فیلمنامه متفاوت، از هر صنفی و از هر طبقهای برایم ارسال شد. در بین این فیلمنامهها، نوشته «احسان بیگلری» را انتخاب کردم. در شهریور درخواست دادیم و آذرماه هم پروانه ساخت گرفتیم. فیلمنامه بهجز اینکه درباره خانواده است، ریشههای روانکاوی هم دارد و به مشکلات دوران کودکی پرداخته است و زیرمتن فیلم میخواهد بگوید مشکلات پدر خانواده هم ریشه در کودکیاش داشته است. مشخصه ویژهای که این فیلمنامه نسبت به ۱۸ متن دیگر داشت این بود که معضل را از زاویهای دیگری دیده بود.
برای بازنمایی درست نکات روانکاوانه فیلمنامه از مشاور بهره گرفتید؟
مرحوم دکتر افشین یداللهی مشاور ما بودند.
مشاور چه نقشی داشت؟ در فیلمنامه تغییرات ایجاد کردند یا برای درآوردن علائم بیماری در بازیها به شما کمک کرد؟
دو شخصیت اصلی فیلم ما دارای مشخصههای روانی هستند و این مسئله دو چالش بزرگ را روبهروی ما میگذاشت؛ یعنی هم باید مطمئن میشدیم رفتاری که کاراکتر از خودش نشان میدهد از نظر روانشناسی و هم تجویز دارویی که داریم و در موردش بحث میشود، درست است. میخواستیم بدانیم که ما از این داروها درست استفاده میکنیم یا فقط چون به گوش آشناست به این سمت میرویم. یعنی برای درست درآوردن فیلم، مجبور شدیم به بحث روانشناسی و روانپزشکی ورود کنیم. خیلی از دوستان روانپزشک و روانشناس در کار خود تخصص و مهارت دارند اما حوزه درام را نمیشناسند. به همین دلیل از دکتر افشین یداللهی که خودشان هم با این فضا به دلیل فعالیت ادبیشان آشنا هستند خواستیم کنار ما باشند. بعد از صحبتهایی که با ایشان داشتیم، مجبور شدیم برخی کنشهای فیلمنامه را خیلی زیرساختی تغییر بدهیم. یکبخش از تغییرات هم در حد دیالوگ بود و الآن که فیلم را میبینم، خیلی خوشحالم که در خدمت ایشان بودم.
بیماری روانی پدر و پسر فیلم شما چیست؟
پارانویید خفیف.
مگر این بیماری موروثی است؟
نه، اکتسابی است و بسته به موقعیت و شرایط این بیماری ایجاد میشود.
فیلم شما به رابطه یک زوج میپردازد و غالب صحنهها در لوکیشنهای داخلی فیلمبرداری میشود چند سالی است که فیلمهایی با این سروشکل و سوژه زیاد ساخته میشوند، شما نترسیدید انگ تکراری بودن به فیلم شما بخورد؟ من معتقدم هر فیلمی از فیلتر ذهنی کارگردانش روایت میشود و متعلق به نگاه کارگردانش است، مثل اثرانگشت. یعنی اگر دو کارگردان از روی یک فیلمنامه واحد، فیلم بسازند بازهم دو فیلم متفاوت از کار درخواهد آمد. خیلی دغدغه این را ندارم که انگ تکرار و شباهت به اثرم بخورد. این فیلم را از زاویه دید شخص خودم در مقام تهیهکننده و کارگردان روایت کردم.
شما خودتان فیلمنامه ننوشتید در حالی که خیلی از فیلمسازان متن کار را خودشان مینویسند. پس میتوان گفت شما تخصصگرا هستید. چون دیده میشود این روزها، فیلمها از نظر ساختاری خیلی بهتر شده است اما از نظر فیلمنامه میلنگند.
چیزی که میگویم نقد عملکرد دیگران نیست و در مورد شخص خودم صحبت میکنم. من معتقدم کارگردان نمیتواند در دو صنف ورود کند؛ یکی فیلمنامه است که نیاز است در یک ذهن ثانویه شکلگرفته باشد و ثبت و ضبطش به عهده کارگردان باشد. دوم تدوین است که تدوینگر میتواند فیلم را بعد از ساخت و با یک فاصلهای بهبود بخشد. هزینه فیلمنامه هم در مقابل برآورد کلی فیلم هزینه ناچیزی است، تقریباً یکشصتم. درحالیکه فیلمنامه نقش مهمی در شکلگیری کلیت فیلم دارد. فیلمی که روی کاغذ ساخته نشده باشد، در عمل امکان ساختش نیست. فیلم تا روی کاغذ به چفتوبست اصلی خودش نرسیده باشد امکان ندارد جلوی دوربین اتفاقی برایش بیفتد. من متوجه نمیشوم چطور با فیلمنامهای که آماده نیست میتوان جلوی دوربین رفت. ممکن است بهعنوان کارگردان تغییراتی را در فیلمنامه بدهم اما چارچوب کلی هیچوقت عوض نمیشود. اینکه اسکلتبندی کلی فیلم را هنگام فیلمبرداری شکل دهیم ریسک بزرگی است به نظرم کسانی که این کار را انجام میدهند خیلی دل و جرات دارند.
بازیگردانی بچهها چطور بود و کار با شش بچه سخت نبود؟
بزرگترین چالش اجرایی این کار این بود که ما ۴۸ شب، شبکار بودیم و شش بازیگر کودک داشتیم که کل کار را با ما همراه بودند و باید در این مقطع، شبها را بیدار میماندند و روزها میخوابیدند و بعد از چند روز خسته نشوند. این بچهها خیلی خوب و همراه بودند ظاهراً نسل جدید ساعت خوابشان عوضشده، یعنی روزها میخوابند و شبها بیدارند و این به نفع ما بود. بچهها تا شبی که فیلم را دیدند در جریان فیلمنامه نبودند. ما تمرینهایمان را با بازیگران بزرگسال میکردیم و بچهها را در موقعیت قرار میدادیم. شاید نقطه مثبت فیلم که الآن همروی آن تاکید میشود این است که بچهها بازی نکردند چون در جریان چیزی نبودند ما در موقعیت قرارشان میدادیم. الآن که بچهها فیلم را روی پرده دیدند تازه متوجه شدند که همه آن درگیریها و جاروجنجالها برای چه بود.
بازخوردها با فیلم نقطه کور چطور بود؟ انتظاراتتان در اکران برآورده شد؟
خوشبختانه در اکران جشنواره فجر، اکران عموم و اکران شهرستانها که من برای سرکشی رفتم برخورد مخاطب بسیار خوب بود. مخاطب راضی از سالن بیرون میآمد. تاکید من به عنوان تهیهکننده فیلم نقطه کور این بود که فیلم در شش ماهه اول اکران بشود اما در متاسفانه شش ماهه اول سال ۹۵(البته متاسفانه برای فیلم من و خوشبختانه برای سینمای ایران) فیلمها آنقدر فروش خوبی داشتند که تمام برنامهها شش ماهه اول را دستخوش تغییرات کرد و ما مجبور بودیم فیلم را تنها سه هفته اکران کنیم. من از آقای حبیب اسماعیلی، پخشکننده داخلی فیلم خواستم که اکران فیلم را موکول کند به شش ماهه اول سال ۹۶. ایشان هم قبول کردند و واین اتفاق افتاد. اما چند هفته اول اکران فیلم ما برخورد کرد با چهار جمعه که با انتخابات مصادف بود. سه هفته با مناظرهها مصادف شد. یک هفته هم با روز رای گیری که ۴۸ ساعت قبل و بعد روز رایگیری فروش تمام فیلمها پایین آمد و این مختص فیلم من نبود . متاسفانه اگر فیلم را نگه میداشتیم، خیلی دیر میشد و فیلم حیف و میل و حرام میشد.
قصد دارید فیلم تازهای در مقام کارگردان بسازید؟
مدتی است که یک درخواست پروانه ساخت به وزارت ارشاد ارائه کردم. برای یک فیلم سینمایی در مقام تهیهکننده و کارگردان به نام «حرفهای در گوشی» که به امید خدا بتوانیم در جشنواره سی و ششم حضور داشت باشیم. حرفهای در گوشی یک ملودرام اجتماعی است و تفاوتش با نقطه کور در این است که در بستر شهر و اجتماع جریان دارد و صرفا در بستر خانواده نیست. از آن فضای بسته فیلم نقطه کور خارج شدیم و در خیابانها و سراغ یک طبقه اجتماعی متوسط رو به پایین رفتهایم. داستان یک روایت خیلی پیچیده دارد و برای من در مقام کارگردان چالش بزرگی است. با همه بازیگران صحبت کردیم اما منتظر صدور پروانه ساخت هستیم تا قرارداد را بنویسیم اساسا تا صدور پروانه ساخت عقد قرارداد با بازیگر قانونی نیست. کست را چیدهایم. یکی دو بازیگر مانده که قصد داریم برای این چند نقش، چهره جدید معرفی کنیم. به محض عقد قرارداد فیلم را کلید میزنیم چون ایدهآلترین فصل برای ساخت این فیلم فصل تابستان است.
خودتان را بیشتر کارگردان میدانید یا تهیهکننده؟ از کدام حرفه بیشتر لذت میبرید؟
باید بگویم که یک جاهطلبی شخصی در من است که از یکجا ماندن و راکد ماندن و فتح کردن یک قله خیلی زود خسته میشوم. من خودم را کارگردان میدانم. اساسا تهیهکننده کارهای خودم هستم از صفر تا صد یک فیلم، موفقیت یا شکستش را حاصل تلاش خودم بدانم و اگر در تولید موفق نبودم مسئولیتش را برعهده بگیرم اگر هم فیلم موفق باشد همه چیزش برعهده خودم باشد. در راستای این تفکر، خواستم که تهیهکنندگی را هم تجربه کنم. در مورد سریال عاشقانه تهیهکنندگی یک کارگردان دیگر که دوست عزیزم آقای منوچهر هادی بود را تجربه کردم. تجربه بسیار پیچیده و جذابی بود. حتما حرفه تهیهکنندگی را هم به موازات انجام خواهم داد ولی خودم را کارگردان میدانم کما اینکه در تهیهکنندگی هم از زاویه دید کارگردان به تیم سازنده سرویس میدهم.
لطفا یک توضیح کلی درمورد شروع پروژه عاشقانه تا تولیدش بدهید. از نحوه انتخاب فیلمنامه، کارگردان تا انتخاب بازیگران.
اواخر سال نود و چهار بود که پیشنهادی برای تولید یک سریال تلویزیونی با مجموعه گروه صنعتی دنا که سرمایهگذارهای سریال عاشقانه هم بودند، داشتم. در آن مقطع میخواستیم یک سریال تلویزیونی مثل سریالهای دیگر تولید کنیم. در این مقطع با فیلمنامههای زیادی روبرو شدیم که متاسفانه با توجه به محدودیتهای خیلی زیاد تلویزیون، امکان ساختش وجود نداشت اما این محدودیتها در نمایش خانگی کمتر بود و امکان ساخت این سریال فراهم شد. از طرفی در شبکه نمایش خانگی میزان تبلیغاتی که برای محصول سرمایهگذار میخواهیم بکنیم، دست خودمان است. این بود که من با دوست عزیزم علیرضا کاظمیپور و سعید جلالی نویسندگان عاشقانه تماس گرفتم. این عزیزان از قبل فیلمنامهای را داشتند به نام جشن طلاق، که چندین بار به تلویزیون ارائه شده بود و آنقدر شاخه و برگش زده شده بود که تبدیل شده بود به یک کار خنثی و منفعل که خود علیرضا و سعید هم به این نتیجه رسیده بودند که این فیلمنامه را کنار بگذارند تا یک روزی شرایط تهیهاش مهیا بشود. من این فیلمنامه را قبلا خوانده بودم. به علیرضا و سعید پیشنهاد دادم که فیلمنامه را برای نمایش خانگی بسازیم این عزیزان پذیرفتند. فیلمنامه به سرمایهگذاران ارائه شد و نظر آنها هم جلب شد. یک لیست بلند بالایی داشتیم از سه نسل کارگردان که برای این کار در نظر گرفته بودیم. چندین گزینه داشتیم و در نهایت رسیدیم به منوچهر هادی که الحق انتخاب خوبی برای عاشقانه بود. منوچهر هادی انتخاب شد. تیم در دفتر مستقر شدند. انتخاب کلیه عوامل در یک اتاق فکر به جمعبندی رسید. تمام کاراکترها با تصمیمگیری جمعی انتخاب شدند و هیچ کدام از سه راس هرم نگفت که این کاراکتر باشد یا نباشد. چندین گزینه را باید بررسی میکردیم . اول اینکه وقتی صحبت از شبکه خانگی میشود باید مخاطب به سمتی سوق داده شود که با خیال راحت برای کار هزینه کند و تا از محصولی که میخرد رضایت نداشته باشد ممکن است عمر این کار به سه چهار قسمت بیشتر نرسد. ابتدا باید کاراکتر سهیل انتخاب میشد. و بر اساس این شخصیت بقیه شخصیتها چیده میشد. با آقای گلزار تماس گرفتم. ایشان هم لطف کردند و به مجموعه عاشقانه پیوستند. و به ترتیب خانم ساره بیات، آقای هومن سیدی، خانم کیان افشار و بقیه به گروه پیوستند.
پیشبینی شما برای چند فصل است؟ هر فصل چند قسمت است؟
داستان آنقدر گسترده است که تا پنج شش فصل میتوانیم سریال را پیش ببریم. ولی واقعیتش این است که فعالیت بخش خصوصی در زمینه فرهنگی یک بلاتکلیفیای وجود دارد که تا کار به اتمام نرسد نمیتوان در موردش نظر قطعی داد. فعلا که در اواخر توزیع فصل یک هستیم و سریال با اقبال عمومی مواجه شده به فصل دوم فکر میکنیم. طرح اولیه فصل دوم آماده شده بعد از تولید و توزیع فصل دوم اگر راه برای تولید فصلهای دیگر ادامه داشته باشد کار تولید را ادامه خواهیم داد. فصل اول هفده قسمت است. برای فصل دوم هم بیست و شش قسمت پیشبینی شده است. فیلمنامه فصل دوم در مرحله طرح است. خودمان باید به یک جمعبندی برسم و بعد نظرات ارشاد را هم لحاظ کنیم.
مهمترین عامل استقبال از این سریال را چه میدانید؟ ستارهها، کارگردانی، فیلمنامه و یا تبلیغات؟
ستارهها، کارگردانی و تبلیغات میتواند مخاطب را تشویق کند برای خریدن سه یا چهار قسمت. اگر بعد از سه- چهار قسمت داستان و فیلمنامه جذب حداکثری نکند مخاطب با هیچکدام ما تعارف ندارد و سریال را نمیخرد. اگر مخاطب احساس کند که گول خورده و ما یک ویترین پر زرق و برق نشانش دادهایم اما درون ماجرا محتوای آنچنانی ندارد، محصول را پس میزند. من معتقدم، مشخصا فیلمنامه یا داستان و زاویه روایت است که مخاطب را حفظ میکند و مخاطب را تشویق به تبلیغ سینه به سینه میکند. بقیه عناصر بی تاثیر نیست اما نه به اندازه فیلمنامه.
هومن سیدی در این سریال نقش متفاوتی داشته. چطور به این سمت هدایت شد؟
کاراکتر پیمان، با بازی هومن سیدی، خروجی مشترک منوچهر هادی و هومن سیدی است. من به عنوان تهیهکننده هیچ نقشی در اینکه نقش پیمان جذابتر بشود نداشتم. کما اینکه به عنوان تهیهکننده دخالتی در جزییات نکردم موفقیت این بخش مدیون همفکری منوچهر هادی و هومن سیدی است چون نگارش فیلمنامه و تولید همزمان بود نویسندهها هم وقتی پتانسیل نقش پیمان را دیدند موقعیتهای جذابتری را برای پیمان خلق کردند.
شبکه خانگی میتواند رقیب خوبی برای تلویزیون باشد؟
بحث شبکه نمایش خانگی از رقیب بودن تلویزیون گذشته است. تلویزیون و محصولاتش در مقابل محصولات شبکه نمایش خانگی زانو زدهاند. من خودم فرزند تلویزیون هستم ولی متاسفانه محصولات تلویزیون، چشمگیر نیست. مخاطب حتی دیتای رایگان تلویزیون را پس میزند. اعتقاد من این است که محدودیتها و حساسیتهای بیش از حد تلویزیون تمام شاخ برگ داستان را میگیرد . این مسئله باعث شده تا تمام شخصیتها شبیه هم بشوند. علاوه بر این در شبکه خانگی مخاطب اگر سریال را دوست نداشته باشد خرید سریال سریال متوقف میکند و عوامل تولید سریال مجبور میشوند دیتای با کیفیت تحویل مخاطب بدهند.
اگر تلوزیون پتانسیل ساخت چنین سریالهایی را داشت شما شبکه خانگی را ترجیح میدادید یا تلویزیون را؟
هم سریال عاشقانه هم سریال شهرزاد هر دو ابتدا به تلویزیون ارائه شده بودند و مدتها در راهروهای تلویزیون سرگردان بودند. تلویزیون خانه اول کارگردانی مثل آقای فتحی است اما وقتی با بیمهری مواجه میشود سریال را در جای دیگری تولید میکند. شاید اگر در همان مقطع این سریالها را در تلویزیون ساخته میشد شاید اتفاقات بهتری میافتاد.
چه تمهیداتی برای جلوگیری از دانلود غیر قانونی اندیشیدهاید.
متاسفانه در داخل کشور کمیته صیانت از آثار فرهنگی فقط در حد یک تایتل است و مشخصا هیچ اتفاقی نمیافتد. روزی که قسمت جدید سریال میآید حداقل شصد هزار لینک دانلود غیرقانونی وجود دارد. این امکان برای من وجود ندارد که این شصد هزار را لیست کنم و به صیانت نامه بزنم تا از دانلود غیرقانونی جلوگیری شود. سه هفته زمان میبرد تا آنها بخواهند از این اتفاق جلوگیری کنند. از طرفی نمیتوانند هاست را فیلتر کنند و سایت را فیلتر میکنند و صاحب سایت بلافاصله با آدرس جدید کار خودش را ادامه میدهد. و چون مخابرات ذینفع است و دانلود قانونی و غیر قانونی نیازمند اینترنت است و اپوراتورها درآمدهای هنگفتی از این دانلودها دارند به همین دلیل خیلی پیگیر این دانلودها نیستند و برایشان اهمیتی ندارد که چه اتفاقی برای آثار فرهنگی میافتد.