در چهارمین ویژه برنامه «سی و پنج» از فیلمهایشان گفتند
چهارمین قسمت از ویژه برنامه زنده اینترنتی «سی و پنج» در سیوششمین جشنواره فیلم فجر با اجرای فریدون جیرانی میزبان باران کوثری بازیگر فیلم سینمایی «عرق سرد» و هومن سیدی کارگردان و فرهاد اصلانی و مرجان اتفاقیان بازیگران فیلم سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» بود...
به گزارش فیلسین، در ابتدای چهارمین قسمت از ویژه برنامه زنده اینترنتی «سی و پنج» پس از ارائه گزارشی از اخبار سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، باران کوثری بازیگر فیلم «عرق سرد» پاسخگوی سوالات فریدون جیرانی و شیما غفاری بود.
در مورد خانمهای فوتبالیست و ورزشکاری که همسران شان اجازه فعالیت به آنها ندادند صحبت کنید.
تعداد این زنان به صورت دقیق مشخص نیست ولی تعداد کمی از آنها پس از علنی کردن و مطرح شدن موضوع در مجلس و حمایت برخی نمایندگان، توانستند به فعالیت حرفهای خود برگردند. این روند وقتی در اذهان عمومی پررنگ شد که «آمنه شیرافکن» گزارشی در روزنامه شرق با این موضوع منتشر کرد.
این زنان را دیدید؟
خیر، به دلیل اینکه شائبهای برای من و سهیل بیرقی پیش نیاید و اینکه نمیخواستم کاراکتر آنها تاثیری روی من بگذارد، میخواستم خودم شخصیت را در بیاروم.
پس قصه تخیل کارگردان بر اساس وضعیت واقعی است؟
بله
احتمالا برای نقش یک فوتبالیست آمادگی بسیاری لازم است. در مورد کسب این آمادگیها صحبت کنید.
مساله مهم این بود که اضافه وزنم را کم کنم که ۲۲ کیلو طی ۲ ماه وزن کم کردم. برای این منظور با دو مربی بدنساز که در تیم ملی بودند، کار میکردم که هم وزن کم کنم و هم به شخصیت فیلم نزدیک شوم. شهرزاد مظفر، مربی تیم فوتبال بانوان نیز صحنههای تمرین مرا طراحی کرد. خیلی پروسه سخت و نفسگیری بود چراکه اصرار داشتم بدون هیچ جراحی و قرصی وزن کم کنم.
تحلیلت از شرایطی که برای این زن پیش آمده بود، چه بود؟
شرایط خیلی سختی بوده. در دوره تمرین طولانی مدت که مدل تئاتری تمرین میکردیم، فیلمنامه تغییر هم کرد و مشخصا میدانستیم چه کاری میخواهیم انجام دهیم. من بازیگر برونریزی هستم و در مورد احساسات میخواستم ریسک کنم؛ سعی کردم سرد باشم اما نه به معنای بیتفاوت بودن بلکه احساسات برونریزی نداشته باشم و حتی ضعف و گریه شخص را نمیخواستیم نشان دهیم. این شخصیت احساس ناراحتی و خشم خود را با فوتبال بازی کردن خالی کرد و سپس در ماشین کمی گریه کرد.
ریسکهای بازی در این نقش چه بود؟
برای این نقش ریسک وجود داشت؛ اول اینکه ممکن بود خیلی کنترل شده بازی کنم و نکته بعدی این بود مردم مرا نپذیرند.
اگر جای این زن بودی چه میکردی؟
واقعا نمیتوان مقابل قانون قرار گرفت و فکر میکنم تماشاچی به همین دلیل همراه میشود. فکر میکنم پایان فیلم هم خیلی میچسبد و هم مینی مال است.
تو معتقدی نه شوهر مقصر است نه زن؟
چرا، شوهر مقصر است که از قانون سوء استفاده میکند چون حقوق اولیه یک انسان را زیر پا میگذارد و بیش از شوهر قانون مقصر است.
فدراسیون کمکی نکرده؟
مشخصا سال گذشته به خانم نعمتی از طرف مجلس کمکهایی شد اما هنوز ماجرا حل نشده است.
قرار بود فوتبال بیشتر بازی کنی و نشان داده شود؟
در نسخه اولیه صحنههای فوتبالی بیشتری بود اما بعدا سهیل بیرقی تصمیم گرفت که قصه را زودتر شروع کند و روزی به این نتیجه رسید که تنها یک فوتبال مهم در فیلم ببینیم و فیلم با همین بازی فوتبال مهم شروع شد.
همبازی بودن با امیر جدیدی چطور بود؟ گریم کار چه کسی بود؟
ایمان امیدواری، گریمور بود و واقعا کارش خوب است چون بخشی از نقش را با گریمش بازی میکند. این نقش برایم خیلی خوب بود و با سهیل به یک تکنیکهای رفتاری جدید هم رسیدیم. نقش امیر جدیدی اتفاق خوبی برای او بود و ثابت کرد که قابلیت این را دارد که نقشهای متفاوتی را بازی کند.
سهیل بیرقی کارش خیلی خوب است و خیلی خوب بازی میگیرد. سال گذشته عجیب بود که لیلا حاتمی برای «من» کاندید نشد.
سهیل بیرقی وقتی پیشنهاد یک دختر فوتبالیست داد، چه جذابیتهایی برایت داشت؟
اول اینکه از سهیل بیرقی ممنونم که این نقش را به من پیشنهاد داد چون انتخابهای دیگری داشته است. آن زمان که نقش را به من پیشنهاد داد خیلی اضافه وزن داشتم. اگر مرا در «آستیگمات» ببینید متوجه میشوید که خیلی در اوج بودم. نکتهای که میخواهم بگویم این است که همه میگویند جای «آستیگمات» در جشنواره خالی است.
سهیل بیرقی بسیار جدی است. مسلط است و به بازیگر احترام میگذارد و او را هدایت میکند و تمرین برایش خیلی مهم است. «عرق سرد» برای من ایدهآل بود.
بعد از «سد معبر» سر چه کاری رفتید؟ از قالبهای قبلیتان در کارها استفاده میکنید و چقدر تلاش کردید از قالبها فاصله بگیرید؟
من گزیدهکار نیستم و اگر فیلمنامهای خوب باشد میپذیرم و دوست دارم در بازیگری تفاوت شخصیتها را تجربه کنم و سعی میکنم با بازیهای قبلیام متفاوت باشد. اتفاقا اولین انتخابهای کارگردان برای بازیگری را دوست ندارم چون مشخص است که بر اساس قالب بازیگر در نقش قبلی، به او پیشنهاد میشود اما «عرق سرد» شانس هر بازیگری بود.
سکانس خانه یکی از بهترین سکانسهای خوب است و لحظاتی بسیار عالی در پرداخت دارد. همان طور که نوشته شده همان طور بازی کردید؟
هیچ تغییری در فیلمنامه ایجاد نشده است.
بازتاب مردمی چطور بوده؟
بازتابهای مردم خیلی خوب است و خوشحالم که مردم فیلم را دوست دارند و خوشحالتر اینکه مردها هم همراه میشوند. فکر میکنم چون این قصد را نداشتیم شخصیت مظلومی را تصویر کنیم، مردها هم همراه شده اند.
شایعهای وجود دارد که «عصبانی نیستم» آخر بهمن اکران میشود؟ دلم برای رضا درمیشیان میسوزد چون غمگین و افسرده است. مگر میتوانیم بگوییم دانشجوی ستارهدار نداشتیم. بالاخره این موضوع باید بررسی و آسیبشناسی شود، مگر میتوانییم بگوییم آسیبی نداشته است.
یکی از نقشهایی که اذیت شدی خون بازی است؟
دقیقا. چون پروسه آمادهسازی هم کم داشت.
با این حساب این روند را چقدر ادامه میدهی؟
بستگی به حسم دارد. دلم میخواهد مدتی بعد از «عرق سرد» استراحت کنم چون هنوز مست «عرق سرد» هستم.
حال سینما را چطور میبینی؟
امیدوارم حال سینما خوب شود چون یک مساله برای من فیلمهایی است که سازمان یا ارگان دیگری جلوی اکران آن را میگیرند. تا وقتی ارشاد قدرتی برای اکران فیلمها و اجرای کنسرتها ندارد نمیتوانیم بگوییم حال سینما خوب است.
غیر از «سد معبر» چه فیلمی دیدی؟
زیاد یادم نیست اما فیلم شما (خفه گی) را ندیدم. «رگ خواب» را دیدم که لیلا خیلی خوب است.
شنل؟
حسین کندری خیلی کارگردان خوبی است اما شرایط مناسبی برای ساخت و اکران نداشت.
با هوتن شکیبا کار کردی؟
هر دو در تئاتر هومن سیدی بودیم اما روبهروی هم بازی نداشتیم و خیلی دوست دارم مقابلش کار کنم.
در مورد ممنوعالتصویریات در تلویزیون چه نظری داری؟
اصلا برایم اهمیتی ندارد. من با تلویزیون کاری ندارم. وظیفه تلویزیون این است وقتی پول تیزری را میگیرد، پخش کند.
آیا نقشی بوده که دوست داشته باشی بازی کنی اما پیشنهاد نشده؟
راستش بازیگر فضولی هستم و رویاپردازی هم میکنم. لیلا حاتمی در فیلم قبلی سهیل بیرقی بسیار نقش خوبی را ایفا کرد که دوستش داشتم.
«عرق سرد» در جشنواره جهانی نمایش داده میشود؟
امیدوارم، چون پتانسیلش را دارد، اما دغدغه هیچکدام ما نبوده، در حالی که میتوانست در تمامی جشنوارهها حضور داشته باشد. اصرار سهیل بیرقی این بود که فیلم «عرق سرد» از این تیتر خبری عبور کند و فراتر برود.
در مورد قالبهای بازیگری صحبت کنید، چقدر به بازیگری صدمه میزند؟
خیلی به نظرم اجتناب ناپذیر است و وقتی یک بازیگری در یک نقش جواب میدهد باز هم او را در همان قالب میخواهند درست مثل اینکه الان فیلمنامهها هم شبیه به هم شده است. این در مورد بازیگری هم انفاق افتاده و بازیگران درجه یکی داریم که در این نقشها تکرار میشوند.
تیزهوشی بازیگر نجات دهنده این وضعیت خواهد بود و اگر جرات رد کردن نقشهایی که میداند میتواند خوب اجرا کند را داشته باشد، وضعیت بهبود مییابد.
«عرق سرد» دچار ممیزی شد، نظرت در این مورد چیست؟
تصمیم خود سهیل بود که پروانه نمایش فیلم را قبل از اکران در جشنواره بگیریم چون سعی داشتیم وارد حاشیهها نشویم.
تئاتر کار نمیکنید؟
مدتی خیر.
تئاترهای روز را دیدید؟
خیر متاسفانه چون خودم در رشت ۸ اجرا داشتم و بعد هم جشنواره شروع شد.
در حال حاضر مقاومتی در برابر ورود بازیگران سینما به تئاتر وجود دارد. این انتقاد را چقدر وارد میدانید؟
به نظر من اشتباه است که بگوییم بازیگرهای سینما که به تئاتر میآیند برای گیشه است. بازیگران تئاتری هستند که خودشان گیشه دارند مثل هوتن شکیبا و ستاره پسیانی و احتیاج به تبلیغات ندارند و اسمشان تماشاگر میآورد. تئاتر با هر تبلیغاتی مدتی اسمها را بر سر زبانها میآورد و بعد از مدتی فراموش میشود، اما انتقادی که وارد میدانم این است که هر بازیگری بخواهد به تئاتر بیاید باید تمرین تئاتر داشته باشد و موضوع صرفاً فقط آوردن بازیگر نیست.
پیشنهاد کاری وجود داردکه دوست داشته باشی بازی کنی؟
خیلی دلم میخواهد مدل «دایره زنگی» کار کنم. پیشنهاد کمدی خوب نداشتم ولی دوست دارم بازی کنم.
امیدوارم روزی بتوانم سکانس پایانی«من مادر هستم» را نشان دهیم چون به طور کامل در ممیزی حذف شد.
در ادامه، جیرانی به تنهایی میزبان کارگردان و دو بازیگر فیلم سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» شد.
روی «مغزهای کوچک زنگ زده» تحقیق هم کردی؟
بله مخصوصا در زبان و ادبیات آدمهای حاشیهای زیاد وقت گذاشتم چون فیلمنامهای است که خیلی تمرکز روی آن گذاشتم و از ادبیات حاشیهایها بهره گرفتم. در حال حاضر در بالای شهر واژههایی ابداع میشود که غلط است و باب و بی هویتی در کلمات احساس میشود اما در پایین شهر اینطور نیست و هنوز از ادبیات باهویتتری استفاده میکنند. ادبیات آدمهای حاشیه شهر باید با هم فرق کند و درآوردن آن لذتبخش بود و خیلی وحشتناک سخت.
پایان فیلم تغییر کرد؟
در فیلمبرداری تغییر کرد اما هیچ توصیهای نداشتیم. من خیلی دلم میخواست روزنههای امید در فیلم وجود داشته باشد، در عین حال تلخ ولی امیدوارکننده بود.
فرهاد اصلانی عزیز، نقش یک گادفادر را درجه یک بازی کردی. در مورد نقش صحبت کن.
قبل از هر چیزی دلم میخواست از همکارانم در این کار یاد کنم. ترسی که داشتم این بود که من تنها کسی بودم که قبلا با این گروه کار نکرده بودم و نگران بودم که به کار نچسبم و تنها در صورت حمایت نوید این مهم رخ داد. اگر واقعا کار را به صورت موسیقی ببینیم و بازیگران را ساز در نظر بگیریم من هم مثل یک ساز بودم که تکمیلکننده گروه است.
مرجان اتفاقیان اولین کارت بود؟
بله، این فیلم اولین کار من است.
پیشنهاد بازی دیگری هم داری؟
کلاسهای بازیگری هومن سیدی را رفتم و کارم را با تئاتر هامون سیدی آغاز کردم و بعد هم هومن سیدی لطف کرد من را برای فیلمش انتخاب کرد.
هومن چطور اعتماد کردی؟
فقط مرجان نبود چون به بچهها اطمینان داشتم. چون صفر تا صد بچهها با خودم بوده است و اگر خراب بود به تدریس خودم برمیگشت.
بازی خوب به راهنمایی خوب هم ارتباط دارد؟
چون بچهها از ابتدا با خودم کار کردند و زیر و بم آنها را خوب میدانستم.
نوید محمدزاده در مواردی من را میترساند چون غلط را هم خوب بازی میکند و این اتفاق واقعا در مونولوگش افتاد و حتی تاثیر آن از روی من برداشته نمیشد. خیلی تلاش کردم هیچکس خارج نشود اما من بازی نگرفتم و فقط تلاش کردم بازیگران در مسیر این ریل قرار بگیرند.
فرهاد تو دغدغهمند هستی. یکی از موضوعاتی که مطرح میکند بحران در یک جامعه کوچک بود. چقدر ملموس بود و آن را دوست داشتی؟
حقیقتا وقتی کاری به من پیشنهاد میشود درگیر فیلمنامه میشوم و میخواهم بدانم چقدر مناسب زمان خودش است. این فیلم اتفاقا به صورت ناخواسته در جای خیلی درستی قرار گرفت که بعد از ناآرامیهای مملکت بود و مطمئنا نادیده گرفته نمیشود. این فیلم هشدار میدهد که اگر برای این طبقه فکری نکنند فاجعهای رخ خواهد داد و این جماعت در فیلم حاصل همین بیعدالتی است که به آن واکنش نشان دادند. جامعه ما به سرمایهدار و فقیر تقسیم شده است و در تعجبم که تبلیغ سرمایهداری هم میکنند. امیدوارم کسانی که در راس قدرت هستند این فیلم را ببینند و همه چیز را به خارج از این مملکت ارجاع ندهند.
چقدر آن آدم را بر اساس شناخت حس کردی و آیا بر اساس راهنمایی هومن جلو رفتی؟ فرصت کردی آدمها را ببینی؟
من در طول این سالها برج نشین نشدم و سعی کردم با مردم باشم. این موقعیت برایم قابل لمس بود اما تحقیق هومن هم درجه یک بود و لحنی که داشت، که اگر بخواهم وارد آن فضا شوم برایم سخت بود. کمی سخت به او اعتماد کردم اما انصافا خیلی خوشحالم که به حرفش گوش دادم. برای همه چیز برنامه داشت. سکانسهای ما تدوین نداشت و باید مثل صحنه تئاتر جلو میرفتیم، برای این کار باید بازیگر حرفهای باشد. البته هومن سر سکانس زندان به من کلک زد و دیدم باید ۱۱ دقیقه پشت سرهم بازی کنم و کردم.
دکور بود یا در یک محله فیلم ساختید؟
خیر، دکور بود که تماما آنجا را ساختیم البته تلطیفش کردیم و آب رفته آن محله مورد نظرمان بود.
مرجان طبقه پایین را نمیشناختی؟
قبل از شروع فیلم با محیط تا حدودی آشنا شدیم و صحبت کردیم و برای بقیه کار آقای سیدی به من کمک کرد.
هومن صادقانه به تو تبریک میگویم چون خیلی خوب بازی کردی. لحن و دکوپاژت با «خشم و هیاهو» متفاوت بود.
همزمان با نگارش فیلمنامه به این قائل بودم که سکانسی را که مینویسم باید یکسره گرفته شود و در این فیلمنامه روشم را تغییر دادم. ریتم فیلم را فیلمنامه تعریف میکند و چند دقیقهای از ابتدای فیلم، رگباری از دیالوگ داریم که به موقع بیرون آمدیم. رگبار اطلاعات فکر میکردم اضافه است اما بنظرم خوب است و به فیلمنامهنویسی کلاسیک سر تعظیم فرود میآورم.
پیدا کردن لحن اولین چیزی است که باید کارگردان داشته باشد و تو خیلی خوب از پس آن بر آمدی. سینمای قصهگوی تو بسیار خوب درآمده است. دنیای متفاوتی از «خشم و هیاهو» است.
این فیلم با همه فیلمهایم متفاوت است.
فرهاد، حس و حال زمانی که در حال غذا خوردن هستی چطور است؟
من واقعا سعی کردم بچه خوبی باشم و حرف هومن را گوش دهم ولیکن زحمت زیادی نکشیدم و انصافا جز معدود فیلمنامههایی بود که نگرانی برایم ایجاد نمیکرد.
به هومن ایده میدادی؟
من نیستم که پیشنهاد میدهم، وقتی غرق در فیلم میشوم دست خودم نیست. هر چه درگیرتر میشوم جهان آن آدم به سراغم میآید. رابطه خوبی برقرار کردم و توانایی نوید هم درجه یک بود و انرژی مثبتی دارد. فیلم جزییات بینظیری دارد و ظرفیت چند بار دیده شدن را هم دارد و از فیلمنامههایی بود که بسیار لذت بردم.
از فیلم چیزی کم شد؟
۲ ساعت و ۱۰ دقیقه بود که الان ۱۱۰ دقیقه است و خیلی سکانسها حذف شده است. سکانس پایانی که اصلانی کار کرد، خیلی برایم ارزشمند بود اما حیف شد.
مرجان انتخابهای دیگرت خیلی سخت میشود. آیا با کسی مشورت میکنی؟
بله همین طور است. برای کارهای بعدی حتما با هومن سیدی مشورت میکنم.
راه رفتن و دویدن نوید ایده تو بود؟
عادت ندارم به بازیگرم چیزی بگویم اما اذیتش میکنم تا به چیزی که میخواهم برسم، ولی امکان ندارد مستقیم به او مطلبی را انتقال دهم. فقط راهنمایی کردم که موجودی را بسازیم که هم شبیه انسان نباشد و هم باید بُعد زرنگیاش را داشته باشد و هم بُعد بلاهت او پررنگ باشد. باید شبیه یک موجود ناشناخته و ترسناک میشد چون آدمهایی هستند که مابه ازای اینها بودند. بازیها را تیپیکال دوست داشتم.
گریم نوید ایده خودت بود؟
دندانهایش خیر. گریم ایمان امیدواری عالی بود و خود او دندانها را به صورت نقطه ضعف این فرد درآورد که البته با کمی تغییر به اینجا رسیدیم.
من امروز ناراحت میشوم که واژههای بازی تکراری برای نوید به کار میبرند. چطور میشود بازی او را تکراری نامید وقتی که تماما متفاوت است اما باز این اتهام به او زده میشود که شبیه به شخصی است. من توقع این را ندارم.
از فیلم هاتف علیمردانی چه خبر؟
کمدی موقعیت است و در نیمه راه هستیم. از کار راضی هستم و برای سومین بار همکاری خوبی است.
فیلمسازی را رها نمیکنی؟
خیر
با نرگس آبیار قرارداد بستی؟
بله یک کار طولانی است.
چه زمانی فیلم میسازی؟
فعلا معلوم نیست چه زمانی فیلم بسازم.
حرف آخر؟
فرهاد اصلانی: آقای داروغهزاده تاکید داشت که جشنواره بیحاشیه است و اگر به سمت فیلمهای خنثی باشد خیلی بد است و اینگونه کمر به قتل سینما بسته میشود. همچنین ممیزی ناکارآمد خیانتی به سینما محسوب میشود.
هومن سیدی: برای خبرنگاران احترام زیادی قائلم. حقیقت این است که اگر پای مردم وسط نبود اصلا توضیح نمیدادم. ویدئویی از من در فضای مجازی منتشر شد که پس و پیش ندارد. یک دوست خاص از قبل از فیلم تصمیم داشت که از جای خاصی کاری کند و ما را به حاشیه ببرد. به نظر من آدمهایی از این جنس نباید به جایی مثل اینجا که حرفهای است وارد شوند. دلیل من برای جواب ندادن به یک شخص در نشست رسانهای دوری از حاشیه بود، هر چند او موفق شدند حاشیه را درست کنند. بنابراین توضیح میدهم که ما بی ادب نیستیم و این جریان پس و پیشی داشته است.