نیلوفر رجاییفر از اولین تجربه بازیگری و زندگی شخصیاش گفت
نیلوفر رجاییفر، بازیگری که سریال «پایتخت۵» اولین حضور حرفهای او در دنیای بازیگری است در گفتوگوی اختصاصی با فیلسین، از دغدغهها، علاقهی همزمانش به علم و هنر و الیزابت گفت.
با اولین حضورش مقابل دوربین توانست نظرها را به خود جلب کند، مسلط بودن به زبان انگلیسی و ایفای نقشی متفاوت در سریالی محبوب، باعث شد تواناییهایش در بازیگری نشان داده شود.
الیزابت سریال «پایتخت ۵» دانشآموخته فیزیک و اختر فیزیک در مقطع کارشناسی از دانشگاه رویال لندن (Physics and Astrophysicist from Royal Holloway University of London) است. از کودکی به بازیگری علاقه داشته و در زمان حضورش در ایران در تياتر «صدام» به کارگردانی محمد رحمانیان بازیگری را تجربه کرده و حالا برای این کار انگیزهی بزرگتری دارد.
نیلوفر رجاییفر متولد ۱۱ بهمن ۱۳۷۱ است اما ظاهرش این را نشان نمیدهد. با او در ساختمان بزرگی در شمال شهر قرارگذاشتیم. با کمی انتظار به همراه مدیر برنامههایش به اتاق مصاحبه آمد. آرام بود و با توجه به اینکه تازه وارد این میدان شده بسیار به جوابهایش فکر میکرد، شاید هم اعداد و ارقام فیزیک و دنیای منطقیاش باعث شد او را کمی محافظهکار در پاسخ دادن ببینیم.
با الیزابت یا نیلوفر رجاییفر از دغدغهها، حضورش در پایتخت و ارتباط نزدیک علم و هنر به گفت و گو نشستیم؛
* از ورودتون به دنیای هنر بگویید؟
ورودم به دنیای هنر... هنر برای من هیچوقت از زندگیام جدا نبوده که حالا بخواهم به آن ورود کنم، مخصوصا هنر نمایشی. بازیگری همیشه جزیی از من بود و به آن فکر میکردم. اما این که بگویم رسما چه چیزی باعث شد وارد این حرفه بشوم تشویقی بود که از طرف دانشگاه شدم و باعث شد بفهمم این امکان را دارم که بعد از کلاسهای فیزیک به انجمن درام دانشگاه بروم و در آنجا فعالیت کنم. در واقع جرقه اصلی از اینجا خورد که خیلی جدیتر به این مساله فکر کردم.
* در لندن چه نوع تياتری کار میکردید؟
عموما تیاتر کلاسیک کار میکردم و ژانر آنها درام بود.
* چرا «پایتخت» و به طور مشخص مدیوم تلویزیون را برای اولین حضورتان انتخاب کردید؟ این انتخاب اتفاقی بود؟ چون بسیاری از بازیگران برایشان ورود به دنیای بازیگری و اینکه با چه مدیومی وارد شوند مهم است.
اتفاقی نبود ولی انتخاب این مدیوم هم اولویت اولم نبود. شاید این نظر درست باشد و همکاران کار درستی میکنند اما برای من اینگونه نیست. همیشه همهی آشنایان و اطرافیان به من میگفتند تو به کاری که انجام میدهی فکر میکنی و برایش برنامهریزی میکنی ولی این یکی از مواردی بود که اصلا برایش برنامهریزی نکردم. مهمترین چیز برای من نقش بود و ارتباطی که با آن گرفتم و البته گروهی که با آنها کار میکنم که خوشبختانه تمامی این موارد برایم انتخاب درستی بود.
* کمی از نقش الیزابت برایمان بگویید؟ چگونه به نقش رسیدید؟ همکاری با آقای تنابنده وآقای مقدم چطور بود؟
همکاری با آقای مقدم وآقای تنابنده و همکاریهای مجدد با آنها برایم باعث افتخار بوده و هست. اما راجع به کار خودم و اینکه نقش را چگونه پیدا کردم باید بگویم فیلمهایی مرتبط با موضوع نقشم دیدم. به توصیه آقای مقدم فیلم افراد جنگزده، خانمهای گیرافتاده و بچههایی که از داعش به وجود آمده بودند و حالا در یک مکانی از آنها نگهداری میکردند. درد داشت، خیلی درد داشت. سعی کردم این دردها را حس کنم. قبل از این مرحله به این فکر کردم که چرا اصلا جنگ وجود دارد و برای چه؟ که خب به نتیجه ای هم نرسیدم. به خاطر بکگراندی که داشتم و زندگی کردن در اروپا، داعش برایم ملموستر بود ولی با دیدن این ویدیوها به فکر فرو رفتم و موقعیت الیزابت رو حسش کردم و لایههای شخصیتیش رو درک کردم.
بعد از اینکه فهمیدم چه اتفاقهایی برای الیزابت افتاده، وارد بچگی او شدم. وارد دنیای کودکی الیزابت، مدرسه، پدر و مادرش و اتفاقات مهم زندگیاش شدم. این باعث شد که الیزابت از من جدا شود و یک شخصیتی خارج از من شکل بگیرد. در جایی اگر میخواستم دیالوگی را بگویم حسم را از این شخصیت میگرفتم و با خودم میگفتم اگر الیزابت در این موقعیت بود چه میکرد. پیدا کردنش از درد و رنجی بود که از آن ویدیوها حس کردم و فکر میکنم اینگونه نقش را پیدا کردم.
* از نقش الیزابت توانستید جدا شوید؟
فکر می کنم پیدا کردن نقش یک توانایی میخواهد، پیاده کردنش یک توانایی و جدا شدن از نقش یک توانایی دیگر. چون اگر نتوانی از نقش جدا شوی شاید زندگی خودت را تحتالشعاع قرار دهد. دربارهی الیزابت باید بگویم بله جدا شدم.
* از نیلوفر چیزی به الیزابت اضافه کردید؟
نه ولی شاید از تجربیاتی که نیلوفر داشت، از دردهایی که کشیده بود استفاده کردم نه اینگونه که شوهرش را از دست داده یا جزیی از داعش بوده باشد، نه اما دردهایی که میشد ربط داد به الیزابت. شاید آن خشم درونی که هیچوقت از دردهای شخصی خودم نتوانستم بروز بدهم به قدری محدود با الیزابت بروز دادم.
* از اختر فیزیک و دنیای کهکشانها چطور به بازیگری رسیدید؟ چون به هر حال دو دنیای متفاوت از همدیگرند.
من مثل شما فکر نمیکنم. جدا از این که علم و هنر را به هم خیلی مرتبط میبینم و هردوی اینها را برای شناخت محیط اطراف در کنار هم لازم میدانم، یک بحث دیگری هست که فکر میکنم هرآن چیزی که بازیگر در زندگیاش تجربه میکند در کارش مورد استفاده قرار میگیرد. تجربه من در خواندن رشته ای متفاوت و سخت، کار و زندگی در محیطی خارج از کشورم، فعالیتهای ورزشی و هنریام باعث شده تجربیات من زیاد و در نتیجه در راه پیش رویم بهم کمک کنه. فکر میکنم یک اتفاق مثبت بوده که من در رشتهای دیگری درس بخوانم و درآن موفق شوم مضاف بر این که علم و هنر را بسیار مربوط به هم میدانم.
اگر بخواهم یک تعبیر دیگری داشته باشم باید بگویم خیلی از مواقع به منطق پشت هنر و زیبایی هنرمندانه نهفته درعلم توجه میکنم.
* کمی به قبل برگردیم... فیلم ایرانی بوده که باعث جرقهای در ذهن شما شود که بخواهید بازیگر شوید؟
فیلمهای ایرانی بسیار خوب و تاثیرگذاری دیدم که من رو مشتاقتر کرده از بچگی و قبل از آشناشدن با فیلم علاقه داشتم که چند آدم مختلف باشم و همیشه فکر میکردم یک کار، یک شخصیت و ... برای یک انسان بس نیست. این که من فقط معلم زبان شوم و یا فقط فیزیکدان کافی نیست... من یک عالمه کار دیگر را باید تجربه کنم و با بازیگری کمی به این حس نزدیک شدم.
* مهمترین ویژگی کار کردن در لندن نسبت به اینجا چیست؟
ببینید مدیومی که من در آن در لندن مشغول بودم بسیار متفاوت بود یکی از این تفاوتها اینکه آنجا یک محیط دانشگاهی بود، مخاطبانش کوچکتر اما اینجا مخاطبانم گستردهتراند. بنابراین نمیتوانم به این سوالها جواب دقیقی بدهم.
* برای حضور در سریال پایتخت چگونه انتخاب شدید؟
آقای حسن مصطفوی که همیشه در جریان کارهای هنریام قرارشون میدهم و در جریان بازگشت من به ایران بودند من رو معرفی کردند. با آقای مقدم و تنابده دیداری داشتم و در جریان نقش قرار گرفتم و ایشان هم من رو برای نقش مورد بررسی قرار دادند.
* چه هدفی در دنیای بازیگری دارید؟
شاید یکی از شاخصترین حسهایی که در حال حاضر نسبت به آینده بازیگری خودم دارم این است که بتوانم نقشهای متفاوت و تاثیرگذار و نقشهایی که مردم کشورم را خوشحال کند و اگر در توانم بود نقشی که یک سری از دغدغهها را بیان کند را تجربه کنم.
* بیشتر در چه زمینهای مطالعه میکنید؟
حوزه مطالعاتیام بسیار متفاوت و نسبت به مسایل مختلف باز است. اما در حال حاضر تمرکزم بیشتر در زمینه هنرهای نمایشی است.
* نقشی بوده که دلتان میخواسته آن را بازی کنید؟
بله... خیلی زیاد. نمیتوانم تکتک نام ببرم ولی تم اصلی آن نقشهایی بوده که از شخصیت خودم دور بودهاند. نقشهای متفاوتی که فکرم رو خیلی مشغول خودش کرده و حتی برای خودم اتود میزدمشون.
* برای انتخابهای بعدیتان از کسی مشاوره میگیرید؟
حتمن از اشخاص مشخصی راهنمایی و کمک میگیرم.
* چه چیزی نیلوفر را در عصبانیت آرام میکند؟
طیف گستردهای از چیزهای مختلف... ولی این که در محیطی، در حال گوش دادن به موسیقی و در بین مردم که زندگی در آنها جریان دارد قرار بگیرم و تماشایشان کنم مرا آرام میکند و در کل موسیقی.
* با آقای خاسب چه تیاتری را کار کردید؟
کار« صدام» که آقای رحمانیان کارگردان آن بودند و آقای خاسب طراح فرم این کار، اما به دلایلی که زیاد به آن واقف نیستم کار به «آینههای روبه رو» تغییر پیدا کرد و همکاری من بعد از آن پایان یافت.
* کار چهکسی را در تیاتر ایران بیشتر میپسندید؟
این قدرهر بازیگر و هنرمندی جذابیتهای خودش را دارد و هر کارگردانی خلاقیت و سبکاش میتواند برایم جذاب باشد که همیشه کارهای زیادی برایم جذابیت داشتند.
* شما متولد بهمن هستید و زنان متولد بهمن اگر شرایط مشوقشان باشد خیلی به شهرت علاقه دارند؟ درسته؟ چه قدر به شهرت فکر میکنید و دوستش دارید؟
خب من هنوز با معنی واقعی شهرت آشنایی ندارم و نمیدانم اصلا چیست. ولی فکر میکنم از آن دسته موضوعاتی است که دو وجه متفاوت دارد. یک وجهش میتواند آدم را شیفته و یک وجهش متنفر کند. اگر این شهرت مثبت و سازنده باشد به من حس خوبی میدهد و باعث میشود کارهای بهتری انجام دهم و عمیقا دوستش خواهم داشت در غیر اینصورت نه. چون لمساش نکردم نمیتوانم قاطع بگویم اما تا همین لحظه محبتها و انرژیهایی که از مردم گرفتم بینهایت برایم لذتبخش بوده است.
* خاطرهای از «پایتخت» دارید برایمان تعریف کنید؟
خاطرهی بهخصوصی خیر. تجربه شیرین بود و همه به من کمک کردند و انرژیهایشان خوب بود و آموختم و در کل نتیجه این همکاری یک خاطره خوب شد.
* دربارهی کار جدیدتان هم بگویید؟
در سریال شبکه نمایش خانگی «ممنوعه» به کارگردانی آقای امیر پورکیان مشغول بازی هستم.
* نقش پررنگی دارید در این سریال؟
نقش متفاوتی است و تمام سعیام را میکنم به بهترین نحو ایفایش کنم. پررنگ یا کمرنگ بودن نقش هیچوقت برایم مهم نبوده است.
* همونطور که میدونید فیلسین، دیتابیس کاملیه از تمام اطلاعات سینما و سینماگران از «آبی و رابی» تا همین الان، به عنوان بازیگری که تازه فعالیتتون رو به صورت حرفهای شروع کردید، فک میکنید چقدر مهمه که رزومهی درستی ثبت بشه برای هنرمندان و رسانهها چقدر میتونن در زندگی هنری شما تاثیر داشته باشن؟
طبیعتا زیاد، فکر میکنم خیلی تاثیرگذاراست. البته که من تجربه زیادی ندارم و در ابتدای راه هستم.
* حرف خاصی هست که دوست داشته باشید بگویید؟
برای من بزرگترین وجه این هنر و فعالیت کردن در آن درک لایههای عمقی حسها و رفتارها و شخصیتهای خودم و دیگران است. درک درست دغدغهها و دردهایی که خودم تجربه کردم و افراد جامعه تجربهاش میکنند و بازتاب آن.
فکر میکنم بزرگترین کاری که میتوانم روزی انجام دهم این است، شاید آنوقت بتوانم کارهایی انجام دهم که آدمها را خوشحال کند یا یکجور همدلی باشد. همدلی که ادامه راه را سازندهتر و مثبتتر کند.