پاسخها به یک سوال بزرگ؛ آیا تختی خودکشی کرده است؟!
بابک تختی در واکنش به صحبتهای جنجالی جمشید مشایخی دربارهی خودکشی پدرش گفت: تختی لات و لمپن نبود و افخمی ادامه داد: این افسانه سانتیمانتال آقای مشایخی خوشایند دوستان تازه لیبرال شده است.
به گزارش فیلسین، با ساخت فیلم سینمایی «غلامرضا تختی» طی امسال و نمایش آن در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بازار شایعات دربارهی مرگ جهان پهلوان تختی پس از گذشت سالها بار دیگر داغ شد و مخاطبان این فیلم هر یک به نحوی نسبت به پایانبندی «تختی» انتقادهایی کردند. در این بین جمشید مشایخی با حضور در برنامه تلویزیونی «اختیاریه» و در جواب سوال مجری که میپرسد، یعنی شما صراحتا معتقدید که تختی خودکشی کرده است؟
گفت: «تختی با زنی از طبقه خود ازدواج نکرد، این خانم از طبقه دیگری بود به دلیل همیشه جهان پهلوان تختی را مسخره میکرد و اگر با هم جایی میرفتند و عدهای برای ورود تختی صلوات میفرستادند تختی را مورد تمسخر قرار میداد. اگر جهان پهلوان تختی با این خانم زندگی میکرد تختی نبود اگر طلاقش میداد تختی نبود اگر خودشو میکشت تختی بود...»
این پاسخ بحثبرانگیز و جنجالی واکنش بابک تختی تنها فرزند جهان پهلوان تختی را در پی داشت و بابک با انتشار متنی تند علیه مشایخی نوشت: مگر تختی عقبمانده بود که نتواند طلاق بگیرد؟!
او در ابتدای صحبتهایش در واکنش به حواشی مرتبط با مرگ جهان پهلوان تختی گفت: «بیست و چند سال پیش درایران وقتی دنبال اسناد و مدارک مربوط به پدرم بودم، راهم به وزارت اطلاعات کشیده شد، ازآنها پرس و جو کردم و گفتند سری به هتل آتلانتیک زدید یا نه؟ من به هتل آتلانتیک رفتم و با صاحب هتل صحبت کردم، صاحب هتلی که از سال 46 هتل را در اختیار داشت و وقتی به او تلفن زدم گفت: «بابک جان تا بحال چطور نیامدی قاتل پدرت را ببینی؟» من در تمام طول راه دچارعذاب وجدان بودم که آیا باید خودم به هتل بروم یا باید شخص دیگری را میفرستادم؟ من چطورمی توانم مقابل چنین آدمی بنشیم. تمام روزنامهها از اول انقلاب تا آن زمان میگفتند این هتل لانه زنبور بوده، ساواک تمام دیدارهایش را آنجا برقرار میکرده، اصلا متعلق به ساواک بوده و این یک پوششی برای قتل تختی بوده، وقتی آقای ساعد مدیرهتل را دیدم و با هم صحبت کردیم وازمصیبتهایی شنیدم که به خاطرمرگ تختی در آن هتل رفت، مصاحبهای با رادیو بی بی سی فارسی کردم و گفتم تختی خودکشی کرده و همه کسانی که تختی را دوست دارند به آقای ساعد عذرخواهی بدهکارند.
+ پروفایل اختصاصی فیلم سینمایی «غلامرضا تختی» که امسال توسط بهرام توکلی ساخته و در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد.
چطور صدا وسیما تریبون را انقدر آزاد دراختیار آقای مشایخی می گذارد که بگوید تختی از دست زنش خودش را کشت و این فقط یک دلیل دارد، چند وقت پیش هم درمورد هدایت آن حرف را زدند، آنها فقط به همان چیز که باقی را متهم میکنند مشغولند، یعنی تشویش اذهان عمومی. مسئله خودکشی پدرم همان زمان بصورت موکد و مکرر تکرار شد با شاخ و برگ در تمام نشریات آن زمان بود چیز تازهای کشف نشده.
به قول آقای مشایخی تختی نمیتوانست با این زن زندگی کند! اصلا این تختی نیست که شما میشناسید آقای مشایخی، اصلا تختی لات و لمپن نبوده. دوستاش میدانند آقای صنعت کاران هست. تختی اگر شعبان جعفری را در خیابان میدید مسیرش را عوض میکرد، عارش میآمد که کشتی با این لات و لمپنها قاطی شده. این تختی شما و ما و من نیست. تختی مگر عقب مانده بود که نتواند از زنش طلاق بگیرد؟ استوارترین دوستیها هم با هم اختلاف دارند. منظورشما این است که شهلا به تختی خیانت کرده و تختی نمیتوانست تاب بیاورد و خودش را کشت! این چه استدلال بیهوده ای است؟»
بهروز افخمی در برنامه «نقد سینما» درباره سخنان جمشید مشایخی درباره غلامرضا تختی گفت: «من خودم درباره تختی فیلم ساختهام و صلاحیت بیشتری برای اظهار نظر درباره مرگ تختی دارم تا جمشید مشایخی.
بهروز افخمی، کارگردان فیلم سینمایی «جهان پهلوان تختی» محصول سال ۱۳۷۸ نیز در واکنش به این صحبتها گفت: «باید بگویم که صحبتهای ایشان بیاعتبار است و اگر فرض را بر این بگیریم که تختی خودکشی کرده که قطعا این طور نیست و همه اشارات درباره اظهاراتی که درباره مرگ تختی است در فیلمی که من سالها پیش ساختم وجود دارد را اکثرا دیدهاند و اگر فرض را حتی بر خودکشی تختی بگیریم، هیچ کس تاکنون فرض آقای مشایخی درباره علت مرگ تختی را مطرح نکرده است و این اظهارات اصلا با عقل جور در نمیاد و مشایخی جزو یکی از اون میلیونها نفر است که به خودش اجازه داده روایت خلاف انصاف را مطرح کند.
انداختن علت مرگ تختی به گردن زنی که حالا دیگر در دنیا نیست و دستش کوتاه است و نمیتواند از خودش دفاع کند، خوب نیست و بیشتر شبیه فیلمهای هندی است و یا افسانه خودکشی را جایگزین روایت قبلی میکند، روایتی که قبل از انقلاب شایع بود که تختی به وسیله ساواک یا دستگاه حکومتی کشته شده است و حالا که یک عده میخواهند افسانه خودکشی را جایگزین کنند و روایت دوم که بر خودکشی تختی اصرار دارد را نمیتوان منکر شد اما نکته جالب اینکه برادران لیبرال شده ما خیلی خوشحال شدند که اسطوره شکنی در حال رخ دادن است.
نقش نیروهای امنیتی و ساواک در جامعه ورزشی ایران و کشتی گیرانی که با ساواک ارتباط داشتند و کشتی گیرانی که به دستگاه امنیتی وابستگی داشتند و کلا مافیای دور و بر تختی که او را از همه چیز محروم کرده بود و فقط به خاطر حسادت و رقابتی که داشتند، سعی بر خارج کردن تختی از میدان بودند و حتی مستمری که بابت قهرمانی میگرفت را قطع کردند و کاری کردند که چیزی حدود یک میلیارد تومان به پول امروز بدهکار بود و مجبور شد خانهاش را پس دهد و همسرش را مجبور کند تا با خواهرش زندگی کند. اینها همه از سوی سازمان ورزش آن موقع بود به طوری که حتی زمانی تختی حریف تمرینی هم نداشت و اینها باعث شد تا تختی آیندهای برای خود نبیند، اینها را آقای مشایخی نمیداند یا نمیخواهد بگوید. احتمالات معقولتری برای مرگ تختی وجود دارد که مشایخی لوسترین آنها را مطرح کرده است.»
بهنوش طباطبایی بازیگر نقش همسر تختی در فیلم جدید «غلامرضا تختی» نیز درباره اتفاقات برنامه «اختیاریه» و صحبتهای جمشید مشایخی نوشت:
«هنوز هم تختى سیاه تختى سپید را زمین میزند... آرى! وقتى پیر سپیدموى هنر این سرزمین را به تلویزیون رسمى کشور میآوریم و کسى را رو به رویش مینشانیم که با سؤالات تمسخرآمیز و سطحیشان مرد بزرگى مثل جمشید مشایخى را آنقدر پایین بیاورد تا ایشان مجبور شوند پاسخهایی دهند که پرواضح است خودشان هم از آنها ناراضى هستند دیگر چه توقع از هموطنانمان؟ چه توقع از جوانترها؟ چه توقع از کمتجربهترها؟ این بود صداوسیمایی که قرار بود دانشگاه باشد؟! این دانشگاه مگر نه قرار است به مردم یاد دهد قضاوت نکنید؟ در امور شخصى مردم تجسس نکنید که بعد از هر قضاوتِ نا بهجایی گناهى در کمین است...بسیارى در سینما و تئاتر ایران با هزاران مشکل تلاش میکنند یک اثر مؤثر فرهنگى عرضه کنند و بعد تلویزیون به دلیل گستره مخاطبانش با کوتهفکریهای بچهگانه تصور میکند میتواند آنهمه کار طاقتفرسا را نابود کند...فیلمى در مورد جهانپهلوان تختى ساخته میشود که باظرافت میگوید رها کنید زندگى شخصى این بزرگمرد را ...ببینید او چه کرد...؟ چه باقى گذاشت...؟ و بعد تلویزیون استادى مثل جمشید مشایخى را جلوى دوربین مینشاند و با سو استفاده از احساسات این مرد شریف او را ابزارى قرار میدهد تا هنوز بعد از دهها سال از تختى فقط این را یادآور شود که او چرا از میان ما رفت... شرم نمیکنید از بازماندههای او...؟ از بازماندگان همسرش شرم نمیکنید؟ آیا جهانپهلوانى که پیش از مرگ حسابش را با همه صافکرده بود نمیتوانست جایى حتى کوچک اشارهای کند که در زندگى شخصیاش بر او چه گذشته؟! چقدر نفرتانگیز است که نورافکن میتابانید و سرک میکشید در زندگى خصوصى شخصیتى که باید سرمایه فرهنگى نسلهای پس از خود باشد...
آرى...استادم جمشید مشایخى چه بهجا نقل کرد از على حاتمى که تختى سیاه تختى سپید را زمین میزند.
کلاهتان را بالاتر بگذارید که تا چون شمایانى در عرصه فرهنگ این سرزمین با بیسوادی و بیتدبیری و سلیقه شخصى صاحب نفوذ هستید همیشه تختى سیاه تختى سپید را زمین خواهد زد.»