جشنواره ها
سینما
بازیگران
شبکه خانگی و تلوزیون
آخرین اخبار
داغ ترین اخبار
اخبار بازیگران
اخبار فیلم ها
مشارکتکنندگان
ایجاد
راهنمای مشارکت در فیلسین
ویدیو ها
تصاویر
از مسئلهمحوریِ شخصیتها تا شخصیتپردازیِ مسئلهها
«فروشنده»، سینمای «عامهپسند قصهگو»ی ایران را یک گام دیگر ارتقا داد و از سینمای مبتذلِ «شبهفیلم»، موسوم به «سینمای بدنه»، جدا کرد و جلو انداخت.
تمدن، ملامتها و ملالتهای آن
یادداشت حاضر سعی دارد تا فیلم «فروشنده» با تاکید بر دو مفهوم مهمِ تمدن و پرخاشگری مطرح شده در نظریه فروید، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در ابتدا، توضیحاتی درباب این مفاهیم آورده شده است و در ادامه، از دریچهی این مفاهیم، خوانشی از فیلم ارایه شده است.
اقتباس ادبی در «فروشنده»
«فروشنده» یک اقتباس ادبی به معنای متداول نیست. شخصیت اصلی نمایشنامه، شخصیت اصلی فیلم نیست و تازه در چند سکانس نهایی ظاهر میشود. علاوه بر این، لحن مبتنی بر طرز تفکر طبقاتی میلر در نمایشنامهای که با عطف به بحران بزرگ اقتصادی آمریکا در دهه 1930 و با ارجاع به نکاتی مانند بیمه و رویای بزرگ آمریکایی و تعدیل نیرو و تقابل یقه سفیدها و یقه آبیها و این قبیل مفاهیم نمود پر جلوهای دارد، در فیلمنامه فرهادی لحاظ نشده است و اصولا فیلمنامه در پی ترسیم موقعیتهای وابسته به گسستهای طبقاتی نیست.
رئالیسم و اخلاق در فروشنده
«ذهن باید از یک رویداد به رویدادی دیگر بپرد، همانگونه که هنگام عبور از رودخانه از سنگی به سنگ دیگر میپریم، چه بسا تردید کنیم و یا پایمان بلغزد و بیفتیم. ذهن نیز همینطور عمل میکند. در واقع در ذاتِ سنگ نیست که مردم را یاری دهد ... واقعیت، واقعیت است.» آندره بازن
سفر در قطار زندگی
براى لذتبردن از فیلمی مثل «جاودانگی» باید باحوصله بود. «جاودانگی» از آن دست فیلمهایی نیست که از همان ابتدا با یک حادثه درگیرش شد.