شخصیت «آباجان» واقعیت دارد
هاتف علیمردانی دربارهی نوشتن شخصیت «آباجان» و همچنین واقعی بودن شخصیت فیلم توضیحاتی داد و گفت که آباجان مادربزرگم بود.
به گزارش فیلسین، هاتف علیمردانی در جدیدترین ساخته خود با عنوان «آباجان» به سراغ یکی از موضوعات دفاع مقدسی رفته است.
«آباجان» مضمونی دفاع مقدسی دارد و شما پیش از این به مسایل اجتماعی پرداخته بودید؟ چرا این موضوع را برای ساخت اثر انتخاب کردید؟
«آباجان» جزو دغدغههای دوران کودکیام و روایت کننده لحظههایی از زندگی من بود که تجربه کردم، فکر کردم که لازم است این لحظهها به فرزندم منتقل و او متوجه شود که ما در یک برههای از تاریخ چگونه زندگی کردیم. به همین خاطر به سمت نگارش این فیلمنامه رفتم. این را هم باید بگویم که آباجان یک شخصیت واقعی است ولی من این قصه را بر اساس تخیلم نوشتم. در واقع آباجان، مادربزرگ من، زنی بسیار مظلوم بود. بنابراین این فیلم بر اساس واقعیت نیست بلکه شخصیت آباجان بر اساس شخصیتی واقعی است که زندگی خود را داشت.
پس یعنی شخصیت «آباجان» واقعیت دارد.
بله. زندگی آباجان پر از لحظههای سخت، مظلومیت و پایمردی بود او زنی بود که به خاطر بچهها و اطرافیانش زندگی میکرد. همواره مراقب نزدیکان خود بود و تا آخرین لحظه به آن ها فکر میکرد. آباجان مادربزرگ من زنی بزرگ، بامحبت و دوست داشتنی بود به همین دلیل وقتی که فیلمنامه این اثر را نوشتم فقط خواستم گوشهای از محبتهای او را به تصویر بکشم و ادای دینی به بزرگی این زن کنم.
دفاع مقدس و جنگ تحمیلی در دوره ای اتفاق افتاد که حتما شما سن کمی داشتید اما این مقوله چه جایگاهی برای شما داشته که باعث شده فیلمی بسازید که به شرایط آن زمان پرداخته است.
جنگ برای من تاریخی از زندگیام بود که با آنکه چیزی از این مساله نمی دانستم اما بخش بزرگی از زندگی من را فرا گرفته و کودکی من را تحت تاثیر قرار داده بود. اتفاقاتی را برایم رقم زد که هنوز هم در سن ۴۰ سالگی نمی توانم آن ها را فراموش کنم بنابراین فرزند من و آیندگان باید بدانند که ما در چه برههای از تاریخ زندگی کردیم و چگونه مردان بزرگی به خاطر این سرزمین، شرف و خاک خود ایستادند و جنگیدند تا ما حالا بتوانیم در امنیت زندگی کنیم.
شخصیت محسن می توانست یکی از شخصیتهای مهم این فیلم باشد و بخش بزرگی از داستان را رقم بزند اما این اتفاق نیفتاد و این شخصیت در ادامه داستان رها شد. چرا این اتفاق افتاد؟
بله. من این موضوع را قبول دارم، شخصیت محسن در فیلمنامه دچار ممیزیهایی شد که ما بیشتر از آن نمی توانستیم به آن بپردازیم اما به طور کلی باید بگویم این ژانر بدون تعلیق نمی تواند باشد و اثر من نیز این چنین است.
با آنکه فیلمبرداری «آباجان» در زنجان انجام شده است اما آنچنان که باید المانی از این شهر در این اثر نمی بینیم. پس ضرورت فیلمبرداری در زنجان چه بود؟
شما مگر زنجان رفته اید؟
بله عده ای از خویشاوندان من در آنجا زندگی می کنند.
در پاسخ به این پرسش تان باید بگویم این فیلم پر از المان های شهر زنجان بود برای مثال مسجد خانم و محله مسگرها مواردی بودند که نشان دهنده شهر زنجان هستند. جغرافیای آنجا تعریف شده و هر کس زنجان را دیده باشد متوجه می شود که آن جغرافیا مربوط به شهر زنجان است.
در این فیلم قصههای مختلفی روایت می شود و معلوم نیست دقیقا این فیلم کدام قصه را پیگیری می کند.
پی رنگ قصه اصلی ما وقتی تعریف می شود که داستانهای کوچک به پی رنگ اصلی حجم میدهند، ما آدمها هر کدام قصهای داریم که هر کدام وارد یک زندگی اجتماعی می شویم و پی رنگ زندگی اجتماعی را تشکیل می دهیم. ما اگر قصه ای نداشته باشیم جامعه تشکیل نمی شود. برای مثال هر کدام از ما وقتی به خانه ای می رویم قصهای داریم اما وقتی وارد اتفاقی می شویم آن اتفاق قصه زندگی همه ما می شود.
شخصیت آباجان در این اثر مدام دچار مشکلات مختلفی می شود و این مشکلات از سوی نزدیکان این شخصیت ایجاد می شود. این موارد باعث می شود فضای امیدوارانهای بر فیلم حاکم نباشد. در این باره توضیح می دهید؟
شما چند سال سن دارید؟
من متولد هفتاد هستم.
پس به خاطر همین است. شما آن سال ها را درک نکردید آن سال ها پر از ناامیدی، پر از سیاهی و پر از جنگ و غصه بود. شما نمی توانید آن سالها را به تصویر بکشید و فضاهای ناامیدی را انعکاس ندهید. ما این فیلم را ساختیم که شماها بدانید مردم ما چه مظلومیتهایی را تحمل کردند که بدانید در گذشته افراد چگونه زندگی کرده اند و چه سختیهایی را پشت سر گذاشته اند. بسیاری از اتفاقات برای شما تنها در قصهها می گذرد. شما تنها شنیده اید که کودکی ۱۰ ساله پایمردی میکرد اما حالا می بینید که این نسل چگونه پایمردی، استقامت و تحکم را از دست داده اند.
این فیلم بازیگر محور است و به نظر می رسد اگر بازیگران نمی توانستند از عهده کار خود بربیایند فیلم دچار لطمه بسیاری می شد. دلیل این امر چه بود؟
من در فضای ناتورالیستی و فضایی که دوست دارم به مستند نزدیک شود کار کرده ام، در چنین مواقعی دوربین طراحی صحنه و گریم همه گم می شوند تا بازی ها دیده شود برای همین است که بازیهای آثار من در این سالها دیده شده و جایزه گرفتهاند چون همه چیز به نفع بازیگر گم میشود. این را هم باید بگویم که اگر خانم معتمدآریا بازی نمیکرد من این فیلم را نمی ساختم.
یعنی شما این فیلم را تنها برای فاطمه معتمدآریا نوشتید؟
بله. اصلا باید بگویم که قبل از اینکه پروانه ساخت بگیرم با خانم معتمد آریا قرارداد بستم و مطمئن شدم او در فیلم من بازی میکند و سپس اقدام به اخذ پروانه ساخت کردم. هر چند ما بازیگر توانا زیاد داریم اما من این فیلم و این شخصیت را تنها برای خانم معتمدآریا نوشتم. ما قبلا قرار بود با هم کار کنیم اما این اتفاق نیفتاد و این علاقهمندی وجود داشت که با هم کار کنیم و بعد که فیلمنامه را نوشتم در اتودهای اولیه با او صحبت کردم و با هم به نتیجه رسیدیم و بعد نگارش فیلمنامه که تمام شد با هم قرارداد بستیم و آن وقت من پروانه ساخت گرفتم.