زنان بدون مردان (اکران نشده)

  • فیلم سینمایی
، مناسب برای تمام سنین
کارگردان: شیرین نشاط

نگاهی به فیلم زنان بدون مردان

فیلم سینمایی «زنان بدون مردان» براساس مجموعه داستان‌های کوتاهی به همین نام اثر شهرنوش پارسی‌پور نویسنده صاحب نام ایرانی است که در اوایل دهه نود در ایران منتشر و بلافاصله ممنوع شد. این فیلم هم سال گذشته جایزه بهترین کارگردانی، شیر نقره‌ای فستیوال ونیز را از آن خود کرد. پرداخت سینمایی شیرین نشاط از کتاب پارسی‌پور با تغییراتی در روایت او انجام گرفته است. شیرین نشاط در فیلم واقعه کودتای بیست و هشت مرداد در سال سی و دو برجسته می‌شود. از ورای بازگویی داستان کودتا علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق، زندگی چهار نفر از زنان کتاب پارسی‌پور روایت می‌شود. آنها در آغاز ماجرا وجه مشترک چندانی با یک دیگر ندارند، اما در ادامه فیلم پیوندی انسانی و عمیق میان آنان برقرار می‌شود. نشاط دراین فیلم با خلق صحنه‌های بس زیبا و جادویی دو داستان واقعی و سورئالیستی را تواما به پیش می‌برد. درآمیختن واقعیت و تخیل در زندگی آدم‌های فیلم با واقعه‌ای سیاسی، در بازگویی تاریخ از منظری زنانه به پیش می‌رود. شخصیت‌های اصلی در فیلم همه زن هستند. هرچند که پرداختن به جامعه مردسالار، از ورای نگاهی زنانه، درماندگی‌ها و هم چالش فردی آن چهار نفر یعنی مونس، فائزه، زرین و فرخ لقا را برای رهایی در تیررس نگاه بیننده قرار می‌دهد. اما این فیلم را نمی‌توان تنها مانیفستی فمینیستی دانست. اگر چه به خصوص برای بیننده غربی که با پیش‌داوری‌هایش درباره جامعه اسلامی به آن می‌نگرد، این فیلم یک اثر فمینیستی تمام عیار است. کارگردان اما در ورای کنکاش در سکسوالیته، نقد فرهنگ رایج سنتی و تابوشکنی، دریافت فلسفی‌اش را از تقابل و پیوستگی مفاهیمی مانند فرد، گروه، هستی، مرگ، بدی، خوبی، تاریکی، روشنی، حرکت، سکون، اسارت و آزادی با به کارگیری بازی خوب بازیگران، انتخاب مکان‌های مناسب و نمادها به بیننده منتقل می‌کند. استفاده نشاط از تمثیل‌ها، موسیقی سنتی و مدرن، فضاهای واقعی و در عین حال خیالی، این فیلم را به مجموعه‌ای زیبا از تصاویر منحصر به فرد بدل می‌کند. صحنه‌هایی که در آن شعر و آواز، نماز و بانگ اذان با واقعیت و تخیل در هم می‌آمیزد و لحظات دل‌نواز، تکان دهنده، و پر تنش خلق می‌کند. مونس دختر جوان از خانواده‌ای سنتی با برادر غیرتی و سنتی‌اش امیرخان درگیر است. احساسات میهن پرستانه مونس او را به نهضت ملی شدن نفت و مبارزه سیاسی می‌کشاند. فائزه دوست مونس دختری دم بخت است که برای جلب امیر خان تلاش می‌کند. در کشمش میان مونس و برادرش فائزه تنها به ازدواج با برادر دوستش می‌اندیشد. در شروع فیلم مونس بر بالای پشت بام پریشان حال قدم می‌زند و با پروازی مرگ بار می‌میرد. خودکشی مونس و پرت شدن او بر سنگ فرش کوچه، با آوای اذان همراهی می‌شود. صحنه‌ای که باز هم در پایان فیلم هم تکرار می‌شود. هستی مونس در تلاش برای پیوستن به نهضتی مردمی و جدال با برادرش برای داشتن حق انتخاب خلاصه می‌شود. مونس از مرگ به زندگی بر می‌گردد تا به انقلابیون به پیوند. برای فائزه یافتن شوهر و امنیت زندگی خانوادگی ایده‌آلی مقدس است، او از اندیشیدن و چون وچرا کردن هراس دارد. کابوس باکره نبودن و ترس از نیافتن شوهر، دو مشغله فکری و رایج زنانه در بیشتر فرهنگ‌هاست. کمال در زندگی زنانه در یافتن عشق و بارورشدن معنا می‌یابد. اما تجاوز مردان به فائزه، همه تلاش او برای یافتن امنیت در آغوش امیر خان را نقش برآب می‌کند و فائزه وحشت‌زده را در پی یافتن پناه‌گاهی به باغ فرخ لقا می‌آورد. زرین فاحشه‌ی جوان، رنجور، درمانده و نسیان زده است. زندگی او کابوسی است که بی‌وقفه ادامه دارد. زرین مشتریانش را بی‌چهره می‌بیند. حتم دارد خدا برای گناهانش او را مجازات کرده که مردان را در بسترش بی‌چهره می‌کند. تنهایی، رنج زرین و جنون وسواس در شستن تنش (زدودن گناهان) در حمام عمومی، زرین را به پیچیده‌ترین و در عین حال آسیب پذیرترین شخصیت فیلم تبدیل کرده است. زرین از فاحشه خانه می‌گریزد تا در باغ فرخ لقا در کرج درآرامش بمیرد. فرخ لقا، میان سال، متمول و زیبا است. علیرغم خواسته‌اش با یک مقام بلند پایه ارتش ازدواج کرده است. تمول به او حداقل این شانس را می‌دهد که شوهرش را ترک کند و در باغی بزرگ و سرسبز ساکن شود، یا با دوستان متجدد تماس داشته باشد. ملاقات تصادفی با عشق دوران دوشیزگی‌اش او را مصمم به ترک شوهر می‌کند. مردی از فرنگ برگشته که با وجود کشش به او در انتها زنی امریکایی را به عنوان نامزدش به فرخ لقا معرفی می‌کند. باغ او پناه‌گاهی امن برای زرین و فائزه می‌شود. جایی که این سه زن در سایه حمایت پدرانه باغبان پیر از مصاحبت یک دیگر لذت می‌برند و خواهرانه به دل‌جویی از هم و بازاندیشی در کار خود و هستی هستند. اما آیا این باغ، پردیس بهشت نیست و این حواهای رمیده از جهان سرد و بی‌رحم به زهدان ازلی باز نگشته‌اند. آیا این باغبان پیر با چهره مهربان و متفکر، نمادی از آفریدگاری نیست که فرزندان حوای رانده شده از باغ بهشت و هم دنیای خاکی را دوباره پناه داده است. فرخ لقا، زرین و فائزه با همه تفاوت‌ها یک وجهه اشتراک دارند و آن روی‌گردانی آنان از جهانی مردانه و خصمانه است. زندگی مونس با شکست نهصت آزادی به پایان می‌رسد. او و زرین در مرگ به آزادی می‌رسند. فائزه بالاخره می‌تواند در مقابل پیشنهاد ازدواج امیرخان که حالا زنی باردار هم درخانه دارد، مقاومت کند و نه بگوید. فرخ لقا بر مرگ زرین که باروری و شادابی دوباره باغش را مدیون خوش قدمی او می‌دانست، می‌گرید. او از خودمحوری و خودشیفتگی دست می‌شوید. زنان فیلم هم با وجود تحمل آسیب‌های روحی، درگیری فکری و درماندگی، زنانی قربانی و مثله شده نیستند. زرین سرانجام از فاحشه خانه و سلطه خانم رئیس می‌گریزد. مونس فعال سیاسی می‌شود. او و فائزه چادرهای سیاه خود را در طول فیلم به کنار می‌گذارند. فرخ لقا در تنهایی به رهایی می‌رسد. با این همه فیلم نشاط فیلمی سیاه و سفید و فیلمی علیه مردان نیست. اگر که امیرخان سنتی و خشن است، و یا شوهر فرخ لقا او را تهدید به گرفتن زن دوم می‌کند، علی مترقی و روشن‌فکر است و با مونس رفتاری آزادمنشانه دارد، یا باغبان پدری مهربان و حامی است. فیلم در مراکش ساخته شده است. یک بیننده غربی خاطره‌ای از تهران قدیم و اماکن این شهر ندارد و تفاوت‌ها را حس نمی‌کند. اما برای تماشاگر ایرانی، این تفاوت در بسیاری از صحنه‌های فیلم، به خصوص در صحنه‌های تظاهرات مردم در طرفداری از دکتر مصدق آشکار است. اگر کارگردان می‌توانست این صحنه‌ها را در مقابل مجلس شورا در میدان بهارستان فیلم‌برداری کند و یا فضایی از تهران آن روزها را درهمین شهر بازسازی کند، بدون شک اصالت و زیبایی فیلم‌اش را دوچندان می‌کرد. این فیلم با بودجه محدودی ساخته شده و بنابراین امکان بازسازی گوشه‌ای از تهران هم برای خانم نشاط در مراکش وجود نداشته است.

اطلاعات بیشتری دارید؟ ما را در کامل کردن اطلاعات این اثر کمک کنید به روز رسانی اطلاعات، بازیگران و عوامل فیلم سینمایی زنان بدون مردان

آخرین مشارکت های کاربران