مستند «خونه» محصول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که پژوهش، طرح، کارگردانی و تدوین آن را خدایار قاقانی بر عهده داشته، نگاهی انداخته است به درون خانه مستوفیالممالک که در آخرین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، در سال 1273 هجری خورشیدی در محله سنگلج تهران ساخته شد.
«جامعه کوتاه مدت» که علی معلم، یکی از حاضران در «خونه»خدایار قاقانی، از آن صحبت به میان میآورد، چیز خوفناکی است. وقتی قرار باشد هر پیشنهای نابود شود، هر خاطرهای پاک شود، هر عمارتی کوبیده شود و با خاک یکسان شود تا ساخته تازهای جای آن را بگیرد که آن هم معلوم است نیم قرن قرار نیست دوام بیاورد، وقتی در شهری به ندرت خانهای پیدا میشود که سن و سالش از صد بالا بزند، آن وقت دیگر، یواش یواش، ترس است که جای نوستالژی را میگیرد. به همین علت است که فیلم مستند «خونه» با آن همه زیبایی شاعرانه و ظرافت نوستالژیک، گاهی اوقات ترسناک میشود. هراسی در آن وجود دارد و ابهام هویتی از آن نوع که گریبان خیلی از مبتلایان به آلزایمر را میگیرد. در این خانه خاطرههایی از دورانی نه چندان دور وجود دارد، دورانی آنقدر نزدیک که هنوز جزو تاریخ معاصر ایران به شمار میآید و آن قدر دور که اغلب افرادی که دور و بر آن خانه متروک میپلکند، بعید است چیزی از آن شنیده باشند.
مستند «خونه» محصول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که پژوهش، طرح، کارگردانی و تدوین آن را خدایار قاقانی بر عهده داشته، نگاهی انداخته است به درون خانه مستوفیالممالک که در آخرین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، در سال ۱۲۷۳ هجری خورشیدی در محله سنگلج تهران ساخته شد؛ زمانی که میرزا حسن مستوفیالممالک پسر میرزا یوسف آشتیانی ۱۹ ساله بود. او البته از ۱۲ سالگی و به دنبال درگذشت پدر، وزیر دارایی بود و به همین علت مستوفیالممالک نامیده میشد و از همان سن، هم از سوی ناصرالدینشاه به احترام پدرش «آقا» نامیده میشد و هم از سوی اهالی محل که بزرگواری و آقامنشی او را میستودند و نیز در سالهای بعد، در عصر مشروطه و دوران حکومت شاههای دیگر چند بار به سمتهایی مانند وزیر جنگ، وزیر دربار و رئیسالوزرا منصوب شد.
خانهای که در فیلم «خونه» به گوشه و کنار آن سرک کشیده میشود، در چاله حصار محله سنگلج و کنار گذر مستوفی با سبک و خاص معماری عمارات اشرافی دوران قاجار ساخته شده است و در معماری آن، تلفیقی از عناصر بومی با مایههای اروپایی به چشم میخورد. تزیینات این خانه شامل گچبریهایی با نقوش حیوانات افسانهای با سر انسان و بدن شیر، انسان بالدار یا فرشته، گل و گیاه به شکل پیچک یا طرح اسلیمی دسته گل، گل و گلدان، سبد پر میوه، پرندگان و همچنین پروانههای رنگین نقاشی شده بر سقف و نقاشیهای منظره بر دیوارهاست. این تزیینات دیدنی و همچنین کیفیت آکوستیکی تالارهای خانه ازجمله نکاتی است که در این فیلم مستند مورد اشاره قرار گرفته است. جنبههای خاص معماری خانه مستوفی در فیلم «خونه» گاه بهانهای شده برای آن که چهرههای فرهنگی مطرح و نامدار، هرکدام از نگاه خود به مسائل سیاسی و اجتماعی مرتبط با این خانه اشارهای داشته باشند. خانه مستوفیالممالک به عنوان یکی از قدیمیترین خانههای موجود در تهران و به قولی، تنها «خانه تاریخی» تهران، لوکیشن تعدادی از فیلمهای سینمایی و تلویزیونی نیز بوده است و تماشاگر این فیلم مستند، گاه بخشهایی از فیلمهای فیلمبرداری شده در این خانه یا مرتبط با موضوع را میبیند؛ فیلمها و سریالهایی همچون «دلشدگان»، «عروسی خوبان»، «شاه خاموش»، «دیوانهای از قفس پرید» و «سلطان صاحبقران».
آیدین آغداشلو، محمدرضا اصلانی، محمدعلی سپانلو، ناصر ملکمطیعی، احسان نراقی،جهانگیر هدایت، همایون شهنواز، علی معلم، فریدون حافظی، نصرالله حدادی، سیدعبدالله انوار و سیدعلیرضا میرعلینقی در میان چهرههایی هستند که در فیلم «خونه» جنبههای مختلف این خانه تاریخی را مورد دقت قرار داده و دربارهاش صحبت کردهاند. مکتب نقاشی و معماری و تزیینات خانه ازجمله بحثهایی است که آیدین آغداشلو به آن پرداخته و محمدرضا اصلانی، احسان نراقی و همایون شهنواز جنبههای مختلف تاریخ، معماری و فضا در آن خانه را مورد مداقه قرار دادهاند. خانم معیری از خاندان مستوفی که قبلا ساکن آن خانه بوده، به نکاتی درباره زندگی درونی آن خانه اشاره کرده است. فریدون حافظی و علیرضا میرعلینقی به جنبههای آکوستیک در آن خانه پرداختهاند و به موسیقی به مثابه «شکل معماری ذهن» و اینکه «معماری، شکل تجسمیافته و تبلوریافته موسیقی است.» شخصیت مستوفیالممالک و جایگاه او در تاریخ و جایگاه خانه او در محلهای خاص در تهران و به طور کلی روند تاریخی زندگی در شهر تهران، پایتختی که سرسلسله قاجار بنیانگذار آن بود، از بحثهایی است که کارشناسانی مانند اشکان امینیان، عبدالله انوار، نصرالله حدادی و محمدرضا مدنی در فیلم دربارهاش سخن گفتهاند. اما فراتر از جنبه اطلاعدهندگی و آگاهیبخشی فیلم، یکی از ارزشهای فیلم «خونه» رویکرد زیباییشناختی است که کارگردان فیلم در پیش گرفته است تا از این مجموعه گفتارها و تصاویر، فیلم بلندی جذاب، چشمنواز و گوشنواز درآورد که بتوان بارها تماشا کرد، لذت برد و با هر مرتبه تماشا به نکات تازهای برخورد.
شیوه دیالکتیکی کار خدایار قاقانی در ترکیب تصاویر و صداهای متضاد و همچنین در برخورد صداهای گاه متضاد و گفتارهای گاه مخالف یکی از جنبههای مثبت کارگردانی و تدوین فیلم است. پاساژهای درست و به موقع میان سکانسها و موضوعهای مطرح شده و استفاده از عناصری مانند افکتهای صوتی و حرکات مناسب دوربین به ویژه تیلتهایی با سرعت متناسب در این پاساژها، مطرح کردن موتیفهای صوتی و تصویری و کاربرد تکنیکهای موسیقی مانند تم و واریاسیون ازجمله نکات قابل اشاره در کارگردانی و تدوین «خونه» است. تصویربرداری زیبا و درخور داود عباسی نیز بر ارزشهای تولیدی این اثر افزوده است.
فیلم «خونه» با عنوان انگلیسی StrickenOnes-TheLove( با ترجمه زندهیاد پرتو مهتدی) که اشارهای و ادای دینی نهانی به فیلم «دلشدگان» علی حاتمی است، فیلمی است که دستکم برای هر ایرانی علاقهمند به تاریخ و فرهنگ سرزمینش و برای هر تهرانی در جستوجوی ریشههای فرهنگی و تاریخی شهرش میتواند جذاب و تماشایی باشد؛ همچنانکه جایی در این فیلم، محمدعلی سپانلو میگوید اگر «از اسب افتادهایم، از اصل نیفتادهایم»