تازهترین اظهارات احمدرضا درویش درباره «رستاخیز»
درویش درباره آخرین وضعیت اکران «رستاخیز» گفت: این اثر به یک زخم ملی تبدیل شده و حتی اگر مشکل آن حل شود، تبعات اجتماعی و زخمی که بر ارواح اجتماعی و هنری وارد شده، برطرف نمیشود.
کارگردان فیلم «رستاخیز»: منتظرم ببینم دولت تدبیر و امید برای این فیلم چه تدبیری میکند، اما خیلی متاسفم که کار یک مساله هنری به محاکم حقوقی رسید و آن محکمه برای حل قائله اقدام کرد، اما با این حال ما همه به امید زندگی میکنیم و من هم امیدوارم با تدبیر مدیران و کسانی که مسئولیت دارند و جایگاهشان ایجاب میکند، تدبیر لازم برای این مساله را ببینم و منتظر خدمترسانی آنها هستم.
من هر روز فیلم میسازم
درویش که در آخرین روز سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در نشستی با حضور جمعی از علاقهمندان به فیلمسازی حضور داشت و پاسخگوی سوالات جوانان بود، درباره تجربه توقیف در فیلمسازی و اینکه خودش یک کارگردان با طمأنینه است که هرچند سال یکبار فیلم میسازد گفت:
*عرف این است که یک فیلمساز هر دو سه سال فیلم بسازد، اما من هر روز فیلم میسازم و شما هرچند سال یکبار آن را میبینید.
*درواقع فیلمهایی که هر روز میسازم را در نهایت به هم میچسبانم و البته ادعا ندارم آنچه که پس از چند سال از طرف من نشان داده میشود کیفی است، اما معتقدم کیفیت بر کمیت ارجح است.
*|ما دیوانهای شعر زیادی داریم که پس از سرودهشدن مخفی شدند، اما بعد به آثاری ماندگار تبدیل شدند و در دنیای جدید ارتباطات و با وجود اطلاعاتی که به راحتی در دسترس همه است نمیتوان جلوی جریان فکری را گرفت.
*من فیلمسازم و رستاخیز ساخته شده است. پس مسئولیتم بابت این فیلم را انجام داده و خدا را شکر میکنم، اما مهم این است که این فیلم مثل یک موجود زنده حق دارد در خیابانها برود، تنفس کند، بر دیگران اثر بگذارد و از آنها اثر بگیرد.
*به ویژه این مساله درباره فیلم «رستاخیز» صادق است، چون با اعتقاد درونی فیلمساز و عدهای دیگر که با ظرفیت و انگیزه خاص آن را ساختهاند شکل گرفته است.
*بنابراین تاکید میکنم من در حال فیلم ساختن هستم، اما شما نمیبینید ولی با وجود اینکه در سینما تنفس میکنم، قطعا تا وقتی «رستاخیز» اکران نشود، نمیتوانم فیلمی نشان دهم.
کارکرد سینمای جوان از نگاه احمدرضا درویش
کارگردان فیلم «دوئل» همچنین درباره نگاه خود به سینمای جوان گفت: به نظرم این سینما چند کارکرد دارد که اولین بخش آن آموزش است.
درواقع کارکرد اول سینمای جوان ارتقا ذائقه سمعی و بصری و زیباییشناختی جامعه از طریق جوانهای مستعدی است که قطعا به دلیل میل به سینما نخبه هستند، چرا که آنها در پروسه یادگیری فیلمسازی خود جزییاتی از سینما را یاد میگیرند که در زندگی فردی و اجتماعی کاربرد دارد و این تاثیر خود را بر جامعه خواهد گذاشت.
البته به این سینمای جوان نقد هم دارم، چرا که اگر یک جایی باشد که کمی عدالت در آن رعایت شده، همین سینمای جوان است؛ اما این عدالت در جشنواره آن رخ نداده و نمیدانم چرا جشنواره فیلم کوتاه در وسط تهران برگزار شد.
چرا مدام شهرستانیها باید به تهران بیایند؟
هنگام نوشتن فیلمنامه جای بازیگران هم بازی میکنم
احمدرضا درویش که در ابتدای سخنان خود گفته بود از حضور در این جمع خوشحال است و احساس میکند در خانه خودش است، درباره شیوه فیلمسازیاش گفت:
*وقتی فیلمنامهای را مینویسم، باید تمام آن در ذهن ساخته شده باشد؛ به همین دلیل ممکن است برای یک ایده شش ماه یا یک سال درگیر آن باشم تا اصطلاحا زلفش گره بخورد و بعد از آن دیگر کار نوشتن مکانیکی است.
*در حین نوشتن ناخودآگاه جای بازیگران هم بازی میکنم و به اندازه حضور در صحنه توان و انرژی از من گرفته میشود.
*نگارش و کارگردانی از نظر من دو مقوله جدا نیستند که شاید این موضوع دو دلیل داشته باشد.
*نخست اینکه به نظرم فیلمسازی یک فرایند است که از یک لحظه شروع میشود. آن یک لحظه میتواند دیدن یک عکس، یک اتفاق یا یک کنش باشد و بعد همان تبدیل به نقطه حرکت برای فیلم شدن شود.
*اما نکته اینجاست که برای تکامل باید مسیری طی شود که این مسیر همواره با تحول همراه است چون قاعدتا تغییراتی در فیلمساز رخ میدهد.
دلیل دیگر تحولات فرامتنی است. مثل اینکه یک صحنه را در فیلمنامه نوشته باشید، اما بعد در هنگام ساخت آنچه پیشبینی کردید و در نظر داشتید مثل یک موقعیت جغرافیایی است که ممکن است دچار تغییر یا حتی نابودی شده باشد.
فیلمنامه آیه قرآن نیست
*فیلمنامه یک آدرس است، اما آیه قرآن نیست که مطلق باشد.
مهمترین کار فیلمساز برای رسیدن به آنچه خیال کرده، انتخاب درست است. این انتخاب درست باید در همه اجزا اتفاق بیفتد و فرقی هم نمیکند که فیلم کوتاه، مستند یا بلند باشد.
درویش خودسانسوری میکند؟
این فیلمساز در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا پیش آمده که به دلایل مختلف کار خود را سانسور کند یا فیلمنامه را به واسطه بازیگری تغییر دهد، گفت: هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم، اما حالا که در برابر این پرسش قرار گرفتهام به نظرم که به ویژه در فیلمسازی حرفهای که با اقتصاد، مشارکت، سرمایهگذاری، اقتضائات کار و دهها الزام دیگر همراه است باید به این موضوع فکر کرد.
خاطرهای از خسرو شکیبایی در سرزمین خورشید
برای ساخت فیلم «سرزمین خورشید» من و زندهیاد شکیبایی 6 ماه در سوییت هتلی زندگی میکردیم.
هنگام کار زمانی پیش آمد که 17 روز باران شدید میبارید و ما برای فیلمبرداری فضاهای داخلی حبس شده بودیم.
یک شب که مشغول دکوپاژ بودم، متوجه شدم خسرو نشسته روی تخت و مرا نگاه میکند و من فکر میکردم از صدای رعد و برق بیدار شده است؛ در حالی که او مدت طولانی بود که در آن حالت مرا نگاه میکرد.
با وجود آنکه در فیلم «کیمیا» با هم کار کرده بودیم او برای اولینبار از من خواست که دکوپاژ را ببیند و وقتی هم دید این پرسش را مطرح کرد که چرا چنان چیدمانی در نظر گرفتهام و من جوابی برای آن نداشتم تا اینکه وقتی سر صحنه آماده شده برای فیلمبرداری رفتیم با ریزش سقف و نابودشدن تمام زحماتی که کشیده بودیم روبرو شدیم.
من هم برای ادامه کار در فاصله کمی دکوپاژ تنظیم کرده را پاره کرده و همه چیز را تغییر دادم.
بعد هم که به هتل برگشتم به خسرو گفتم که جوابت را پیدا کردم.
به او گفتم همه چیز خودش میگوید که چطور اتفاق بیفتد. اوست که میگوید من چه بنویسم چون باید یک رابطه درونی شکل گرفته باشد.
سینما ارکستر است نه تکنوازی
خیلی سخت است که فاصلهگذاری کنید تا از قالب خودت بیرون بیایی و با کسی مثل یزید زندگی کنی و آن را بنویسی.
این اتفاق اگر نیفتد من حتی بازیگر هم نمیتوانم انتخاب کنم و این یک وجه حرفهای فیلمسازی است.
فیلمسازی ریسک است و معتقدم جوانها باید با برنامه چارچوب خلاقیت و ظرفیت خود را پیدا کنند چون سینما ارکستر است تکنوازی نیست.
توصیه من به جوانها این است که یک کار را به درستی انجام دهند البته یک فیلمساز میتواند شاعر هم باشد اما خوب است که احساس شاعرانهاش را بیرون بدهد مگر اینکه نبوغی مثل چاپلین وجود داشته باشد که خودش هم متن بنویسد، هم بازیگر باشد، هم موسیقی بسازد و هم فیلمبرداری کند.