حسن فتحی پس از توزیع آخرین قسمت از سریال «شهرزاد» در نامهای خطاب به مخاطبان توضیحاتی دربارهی حواشی این سریال موفق داد.
به گزارش فیلسین، حسن فتحی کارگردان مجموعه «شهرزاد» پس از توزیع آخرین قسمت از این سریال نامهای به مخاطبانش نوشت:
خانم ها، آقايان، تماشاگران محترم،
سه فصل سريال شهرزاد به پايان رسيد، و اميد است در آيندهای نزديك امكان ساخت فصل چهارم آن كه در آن شاهد بازگشت مجدد قباد و شهرزاد و فرهاد به متن قصه خواهيم بود، فراهم گردد!
سريال شهرزاد برای مخاطبانش، ماجرای تراژيك و آميخته با تخيل «عشق و سیاست و پول» در ایران دهه سی شمسی بود و برای من و همكارانم تجربهای دشوار و طاقت فرسادر دهه نود شمسی!
در اینجا و در اين زمانه که ماییم، واقعیتها، بسیاری اوقات از امر تخیلی تخیلیتر هستند و از همین رو باید در میان گذاشته شوند تا بتوان باور کرد و اعتماد نمود. شفافسازی این واقعیتهای تاریک و تو در تو تنها راه تداوم و بقا برای همگان و به خصوص هنرمند است.
ساخت و ساز سریال شهرزاد در طی اين پنج سال، کلکسیونی از آزمونهای رنگارنگ برای هنر و هنرمندی شد که میخواهد بیافریند، مستقل بماند و اخلاقی عمل کند؛ آزمونهایی که عبارت باشند از تلاش برای پیدا کردن نسبت میان هنر از یک سو و سهگانه «سرمایه، سیاست روز، افکار عمومی» از سوی دیگر.
همه این سالها کارگردانی برای من آکروباسی میان اصولی چون استقلال، رفتار اخلاقی، شفافیت، والبته یافتن بهترین نسبت با همین سه گانه بوده است و با سریال شهرزاد در بسیاری از لحظاتاین آکروباسی به قصد حفظ تعادل در معرض تهدید قرار گرفت.
تردیدی نیست که صنعت سینما و فیلم:
- با خلق و تخیل سرو کار دارد و نیازمند خلوت و امنیت ذهنی است.
- کاری است گروهی و موفقیتش در گرو همکاری و همبستگی میان همه افراد گروه.
- با مخاطب سر و کار دارد و به این معنا که نه تنها باید مورد پسند قرار بگیرد بلکه باید نقاد نارواییهای فرهنگی و عادات عمومی هم باشد.
- به دلیل نقش اجتماعیاش همیشه در تنش است با سليقههای متفاوت سياسی
- و نهايتا اينكه برای به سرانجام رساندن خود نیازمند پول است در عین اینکه باید مستقل باشد.
حفط تعادل برای یک فيلمساز در خلق و توليد يك اثر هنری، التزام به این نکات است و متأسفانه چنین التزامی در جامعه ما همواره در معرض تهديد و ترديد قرار ميگيرد: ترديدی میان منافع خود و دیگری؛ میان اخلاق و مصلحت؛ میان استقلال و میل سیاست به دخالت؛ میان منطق سرمایه و جنس هنر؛ میان افکار عمومی و نقد آن.
این تعادلهای ضروری و الزامی متاسفانه از همان فصل اول سریالبواسطه ضرب و زوررسانهای برخی سليقهها در معرض آسيب و تهديد قرا گرفت:
در تمام مدت من سعی كردم تا به ياری همكارانم، این تنشها و حاشیهها را که گاه به افکار عمومی ربط پیدا میکرد و گاه به سیاستهای رسمی و متولیان رسمی تاریخ معاصر و قرائتهای مسلط از تاریخ، نادیده گرفته و كار را به انجام برسانم و البته استقبال عمومی مخاطبانِ متنوع و متعلق به اقشار مختلف در داخل و خارج كشور ، پشت و پناه و نقطه اتکای محکمی شد برای تداوم کار.فصل اول سریال شهرزاد با اعتماد، همدلی و امیدی که برانگیخت پاداشخود را گرفت.
اما همزمان با از سر گیری فصول بعدی سریال، اثری که مباهات میکرد به اعتمادی که در ميان مردم برانگيخته بود، ناگهان در معرض اتهام قرار گرفت. اینبار شايعه شبهات مالی بحران ایجاد کرد. باید جواب می دادیم: سرمایه از کجا آمده است؟ از متولی قانون تا فعال مدنی، از چپ و از راست، از رومی روم تا زنگی زنگ، ارکستر وار، هماهنگ و پر سر و صدا و گسترده، منابع مالی این سریال را که مستقل بود و خارج از نهاد صدا و سیما پخش میشد به پرسش گرفت و اینبار با وارد آوردن اتهام پولشويی و اختلاس، همه اعتماد عمومی را نشانه رفت!
چه باید میکردیم؟ تن میدادیم به شایعه و شبهه و بازار داغ جو سازی و كار را تعطيل ميكرديم؟
و يا برغمتهمتها و افتراهای ريز و درشت كه علاوه بر حيثيت تهيهكننده سريال، آبروی من، همكار نويسنده ام و يكی دو تن از بازيگران اصلی سريال را نشانه رفته بود و با اميد بر طرف شدن شبهات و شايعه پراكنی افرادی كه با هر نيت و انگيزه توقف فيلمبرداری شهرزاد را هدف قرار داده بودند، کار را ادامه میدادیم؟
صد البته نقطه قوت هنرمند، استقلال اوست و برای او هميشه این ترس و تردید وجود دارد که مبادا بازیچه دست متولیان سرمایه و قدرتهای موازی پشت پرده قرار گيريد.هنرمنددلگرم است به اعتماد مردم و نمیتواند فقط به منافع مادی خود بیندیشد و طبیعی است که باید بداند با کمک چه سرمایهای میتواند خلق را ممکن سازد.
اگر چه در نهايتما راه دوم را انتخاب كرديم و موازی آن،دروغ و واهی بودن شبهات و اتهامات نيز كاملا به اثبات رسيد، اما بی ترديد یکی از سختترین لحظات ساختن سریالشهرزاد همین انتخاب بر سر این بزنگاه بود. انتخاب میان افکار عمومی که گاه چون کشتی بی لنگر است، و حقیقتی که برای اثباتش باید مرام و معرفت حلم و صبوری دانست؟
اكنون در پايان ساخت و توليد و پخش،
صحبت کردن از این بزنگاههایی که هر بار کارگردان و ديگر دست اندرکاران سریال شهرزاد را در برابر انتخابهایی خطیر قرار میداد به چندین کار میآید:
- بايد دانسته شود سريالی كهموجب همدلی و هيجان و كنجكاوی نسبت به گوشههايی از تاريخ معاصر در نزد مخاطبانش شده، به قيمت مديريت چه تنشها و دست و دل لرزيدنهايی ميسر گشت.
- بايد دانسته شود تا بتوان بر آن اساس برای ادامه كار راه حل و چشم اندازی روشنتر ترسيم كرد.
- بايد دانسته شود تا افكار عمومی بسرعت بازيچه دست متوليان ثروت و منطق قدرت نشود، و برای نفرين و آفرين گفتن، شتاب نكند و صبوری بياموزد و طمأنينه پيشه كند.
من در طی سالهای حضور در اين عرصه، تنها به يمن همين اعتماد به مردم، اعتماد به روشنگری زمان و صبوری بوده است كه از پا نيفتادهام و مرارتها را تاب آوردهام.
و اكنون در كلام آخر، به نيابت از سوی يك به يك همكارانم، قدران قدرشناسی و حسن توجه مردم عزيزی هستم كه سريال شهرزاد را برغم همه نقصانها و كاستيهای آن مورد حمايت و اعتمادخود قرار دادند.
طهران - خرداد ٩٧
ارادتمند حسن فتحی