مخاطب «گشت 2» با فیلم عجیبی روبهرو میشود. فیلمی که هیچ پیوستگی و هماهنگی بین اجزایش دیده نمیشود و حتی توان ایجاد فضایی یکدست در یک سکانس ساده را هم ندارد.
سعید سهیلی با ساختن «گشت ارشاد» حاشیههای فراوانی را تجربه کرد و جنجالهای ایجاد شده پیرامون آن فیلم باعث شد تا نام او بر سر زبانها افتاده و با آن فیلم به یاد آورده شود. سهیلی پیش از این هم با ساختن آثاری مانند «چارچنگولی» گرایش خود به سطحیترین شکل سینمای تجاری را نشان داده بود اما برخی تحسینها که به دنبال موج ایجاد شده توسط منتقدی خاص به سمت «گشت ارشاد» روانه شد این فیلم را در جایگاه متمایزی نسبت به باقی آثار کارنامه او قرار داد. مایههای اجتماعی اعتراضآمیز که به شکلی بسیار سطحی در فیلم کار شده بود در یک فضای غیرطبیعی مورد ارزیابی مثبت قرار گرفت و پایین کشیده شدن آن از پرده، ژست اجتماعی فیلمساز را تقویت کرد. «کلاشینکف» به وضوح در راستای سبک داستانگویی «گشت ارشاد» قرار میگرفت و همان موقعیتهای داستانی غیرمنطقی و سطحی با شعارهای اجتماعی همراه شده بود تا فیلمی پرحرف، شلوغ و نامنسجم خلق شود. این بار همان قشر مدافع «گشت ارشاد» هم پشت فیلم قرار نگرفتند. آخرین اثر سهیلی که به نام «گشت ۲» این روزها روی پرده رفته است نمایش عجیبی از ولانگاری ساختاری و روایی است که به هیچ چیز مگر جلب توجه مخاطب به پستترین شکل ممکن توجه نشان نمیدهد.
داستان ادامه زندگی همان سه شخصیت اصلی فیلم اول است. حسن (ساعد سهیلی) و حاج عباس (حمید فرخنژاد) مدتزمان زندانی بودن خود را سپری کردهاند و پس از آزادی به دنبال نفر سوم عطا (پولاد کیمیایی) میروند که پس از مرگش در پایان قسمت اول حالا گفته میشود در کما بوده و پس از به هوش آمدن بخشی از حافظه خود را از دست داده است. تلاشهای این سه نفر برای پول درآوردن از راه قانونی موضوع اصلی فیلم است که در ادامه شدت پراکندهگوییها آن را کمرنگ میکند. برای فیلمساز و مخاطبینی که به شکل آگاهانه به دیدن «گشت ۲» میروند اولین رسالت فیلم خنده گرفتن از تماشاگر بوده است. به شکل منحصر به فردی در مورد تعدادی از آثار کمدی داخلی؛ خنداندن تماشاگر الزاما نیازمند داستان سرگرمکننده و جذاب نیست. محدودیتهای اجتماعی که زندگی روزمره را تحتتأثیر خود قرار دادهاند اصلیترین خوراک این جنس کمدیها هستند. شوخی با ممیزیها و ورود به مباحثی که در محدوده حساسیتهای دینی، فرهنگی، جنسی و... تعریف میشوند شگرد اصلی این فیلمها را تشکیل دادهاند. «گشت ارشاد» خود یکی از نمونههای قابل ذکر این طیف بود و «گشت 2» همین سبک را با شدت بیشتر به نمایش میگذارد.
اکثر شوخیهای فیلم بر پایه مسائل جنسی نوشته شده است. از اشارههای نیمهکاره و مبهم به اندامهای جنسی در قالب فحاشی گرفته تا روابط عاطفی شخصیتها که بعد جنسیشان مورد تأکید است در این دسته قرار میگیرند. فیلم در چند مورد از موارد ذکر شده موفق میشود مخاطب خود را غافلگیر کرده و بخنداند اما پیشروی در این جنس از شوخیها در چند سکانس حالتی زننده به خود گرفته و نتیجه عکس میدهد. حد و مرزهای اخلاقی سینمای داخلی خود موضوع مهم دیگری است که جداگانه قابل بحث و مطالعه خواهد بود اما نکتهای که در این مورد جلب توجه میکند میزان پیشروی فیلم در گذر از محدودیتهاست. یک قیاس ساده بین «گشت ۲» و فیلمی که با جنجال فراوان از پرده پایین کشیده شد یعنی «گشت ارشاد» نشان میدهد شوخیهای فیلم جدید به مراتب جسورانهترند و خط قرمزهای بیشتری را زیر پا گذاشتهاند اما چون مفهوم هیچ نیروی رسمیای در فیلم به چالش کشیده نشده به سادگی روی پرده رفته و اکران شده است. چنین نگاهی به مسئله ممیزی سؤالهای بزرگی بر جای میگذارد.
شگردهای دیگر فیلم برای خنده گرفتن خیلی کهنه و از کار افتاده به نظر میرسند. برای مثال سکانسی در فیلم وجود دارد که شخصیتهای اصلی برای خرید عینک به یک مغازه شیک میروند و زمان پرداخت، پول را به واحد هزار تومان حساب میکنند در حالی که قیمت واقعی بر پایه میلیون تومان بوده است. شگردی که به وفور در سینما و تلویزیون ما تکرار شده و هیچ اثری از خلاقیت در اجرای آن هم دیده نمیشود. راهکار دیگرِ فیلم شلوغ کردن فضا و ایجاد دعوا و درگیریهای بیمورد است. شخصیتها در موقعیتهای مختلف بیهیچ دلیلی دعوا راه میاندازند و اجرای مونتاژی ابلهانه درگیریها پس از تکرار چندباره به یکی از بخشهای آزاردهنده فیلم تبدیل میشود. با نگاه کلی میتوان دید راهکارهای فیلم برای خنداندن تماشاگر بسیار محدود است و در نهایت غیر از چند مورد در حیطه جنسی، در باقی موارد کهنه و ناتوان باقی میماند.
در بخش داستانپردازی با یکی از ولانگارترین فیلمهای چند سال اخیر سینمای ایران روبهرو هستیم. هیچچیز در این فیلم غیرممکن نیست. هیچ محدودیت منطقی وجود ندارد. هیچ الزام علت و معلولیای وجود ندارد. هیچ چارچوب ژانریای جدی گرفته نمیشود. فیلمساز به دلخواه خود هر کار که خواسته با شخصیتها کرده و هر مسیر لحظهای مناسبی به ذهنش رسیده در خط داستانی فیلم جایداده است. شخصیتها دورهم جمع میشوند و به دنبال راهی برای کسب درآمد میگردند. در چند سکانس به میوهفروشی مشغول میشوند. لحظاتی بعد از یک گروه تئاتر سر در میآورند. حضور در یک گروه تئاتر چطور میتواند از گزینههای آنها باشد؟! صحنه تئاتر محلِ وقوع چند عدد از شوخیهای اساسی فیلم است، به نظر میرسد وسوسه نمایش این شوخیها شخصیتها را به این مسیر کشانده است. پس از این آنها را در حال پیشگویی سرنوشت مردم میبینیم و صف طولانی از مشتریها پیش رویشان مشاهده میشود! این که عطا در قسمت اول مرده بوده و در قسمت دوم به فیلم بازمیگردد از نظر کارگردان نمایشی از قدرت سینما بوده است! حتما توانایی پیشگویی او که بیهیچ حد و مرزی تمام موانع فیلم را حذف میکند هم دلیل قانعکنندهای داشته است.
شگفتی جایی شکل میگیرد که فضای تخیلی حاصل از پیشگوییهای عطا در همنشینی با صف طولانی مردم با فضای فانتزی ترکیب میشود و به شکلی ناگهانی در این فضای ترکیبی اعترافات دردناک مشتریها به مشکلاتشان ادعاهای اجتماعی را وارد کار میکنند. البته این آخر ماجرا نیست، یک پیشگویی ساده دیگر از عطا موجب پیدا شدن پدر گمشده دخترک معصوم ساکن محل میشود و رفتن بر سر قبر پدر که قبر شهیدی گمنام است نمایش بزرگ فیلمساز را تکمیل میکند. مخاطب «گشت ۲» با فیلم عجیبی روبهرو میشود. فیلمی که هیچ پیوستگی و هماهنگی بین اجزایش دیده نمیشود و حتی توان ایجاد فضایی یکدست در یک سکانس ساده را هم ندارد. کشف ناگهانی مکان مسابقات زیرزمینی در محل سکونت شخصیتها، حضور انبوه مردم دوروبر رینگ مسابقه (بیمنطقی جغرافیا به کنار، این جمعیت چگونه به این مکان وارد شدهاند؟!)، پیروزی حسن در مسابقه با یک مشت، کشف محل بدمن فیلم توسط پیشگویی عطا و... همه نمایشگر ولانگاری تمامعیار روایت هستند. نه توان توجیه اتفاقات قبل و بعد خود را دارند و نه خود قابلدرک هستند.
سهیلی فیلم بسیار بدی ساخته است. فیلمی که از افتتاحیه تا اختتامیه بدون هیچ مسیر فکر شدهای پیش میرود و در هر موقعیت برای جلب توجه مخاطب دست به هر کار پست و بیمنطقی میزند. برای حفظ ادعاهای اجتماعی در مضحکترین شرایط حرف در دهان شخصیتهایش میگذارد. برای نمایش وجهه ارزشمدار به احمقانهترین شکل بر مزار یک شهید گمنام میرود. «گشت ۲» میخواهد همهچیز را با هم داشته باشد غافل از اینکه تکتک اهداف خود را بر ضد خود تبدیل میکند و به شیوهای تخریبشده نمایش میدهد. در انتظار فیلم بعدی سهیلی بودن کار عجیبی است. اما برای مخاطبین ثابت او، وجهه مثبت ماجرا اینجاست که فیلم بعدی با احتمال زیاد هر چه باشد گامی رو به جلو خواهد بود.