مسافران مهتاب (1367)

نقش آفرینی حسین گیل در این فیلم یکی از معدود اجراهای بعد از انقلاب وی محسوب می‌شود.

سلیمان : « کی تو رو زده؟ »

نمکی : « مراد… »

سلیمان : « مراد تو رو کتک زده؟ »

نمکی : « آره. »

سلیمان : « واسه چی تو رو زده؟ »

نمکی : « من گم شده بودم، بعد پیدا شدم. بعد مراد منو آورد اینجا…هی منو زد. گفتم مراد تو منو نباید بزنی. من از تو بزرگترم، اما زد. اونوقت گفتش برو گم شو. گفت نیا پیش ما. گفت برو بمیر. »

سلیمان : « تو چیکار کردی؟ نزدیش؟ »

نمکی : « نه نزدمش. »

سلیمان : « چرا نزدیش؟ »

نمکی : « آخه تو گفتی زدن خوب نیست. آدم نباید کسی رو بزنه. »

سلیمان : « خدا لعنتش کنه.مراد …مراد… »

نمکی : « من مراد رو دوست ندارم. من اینجا رو دوست ندارم. می‌خوام برگردم خونه. اینجا اذیتم می‌کنن. من به کسی کاری ندارم، ولی اونا اذیتم می‌کنن کدخدا. »

سلیمان : « بهت نگفتم نیا؟…نگفتم اونجا بمون.؟…نگفتم شهر جای تو نیست. گفته بودم شهر یه جور دیگست. با ماها فرق دارن. یه جور دیگه زندگی می‌کنن. یه جور دیگه می‌خوابن. یه جور دیگه بیدار می‌شن. یه جور دیگه همدیگه رو دوست دارن…. دوست داشتنشون هم یه جور دیگست! »