نقدهای مهیار محمد ملکی

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/09/22

    بچه هایی از جنس آسمان:

    چند کلامی در باب این فیلم :

    بچه هایی از جنس اسمان و پهنای بیکران ان . .....

    این فیلم شمارو میبرد به گذشته دور یا نزدیکی که به نوعی هرکداممان تجارب لذت بخشی از ان داشته ایم تجربه هایی مثل گذشت یا مهربانی اینکه پدر خانواده با تمام نداریش هنوز امید دارد به اینکه روزگار بهتر از راه خواهد رسید به راستی که شاید امید تنها و بهترین راه رهایی از منجلاب مشکلاتی باشد که گاه و بیگاه منو شما گرفتار ان میشویم

    بعد از این مقدمه بیاییم سر قصه ای که مجید مجیدی برایمان به نمایش در میاورد کمی در مورد کستینگ صحبت کنیم اینکه به خصوص امیر فرخ هاشمیان انتخاب بسیار مناسب و درخور فیلم بوده است مجید مجیدی در بحث کستینگ به دنبال معصومیت و بی ریایی در چهره علی و زهرا بوده که به نظر من این اتفاق به درستی افتاده است

    ضمن تاکید بر این موضوع که بازی ها بسیار واقع گرایانه و جذاب بوده است باید این موردم اشاره کنم که مجیدی با خلق این فیلم حماسه و طوفانی پدید اورد طوفان به این معنا که گاهی میتوان از ساده ترین مقوله ها بهترین قصه ها را بیرون کشید

    فیلمنامه این قصه ضمن داشتن یک خط پر رنگ داستانی و شخصیت پردازی نه چندان جذاب پایبند به قواعد سینمای کلاسیک است

    بیاییم کمی در مورد این موضوع با وسواس بیشتری صحبت کنیم اینکه چرا کلاسیک است ؟

    ۱:حضور المان های مهم و تعیین کننده سینمای کلاسیک :

    شرح المان ها:

    ۱:پیش در امد تا نقطه عطف اول : ده دقیقه ابتدایی تا قبل از برداشتن کفش زهرا توسط نمکی که ما اسمشو میگذاریم ارامش قبل از طوفان

    ۲:عطف اول :ماجرای برداشتن کفش زهرا توسط نمکی که علی قصه ما را به سمت بحران هول میدهد

    ۳:بحران:ماجرای نبود کفش زهرا و علی که به اجبار کفش خودش را به او میدهد که حدود شصت دقیقه از فیلم صرف این موضوع میشود

    ۴:عطف دوم:نمای کوچکی از پدر علی که نشان میدهد به ما با اضافه حقوقش کفش برای زهرا خریده است

    ۵:ارامش بعد از طوفان :پنج دقیقه پایانی و ماجرای تاول پای علی بعد از مسابقه و نمای زیبای ماهی های قرمز حوض

    همانطور که ملاحظه فرمودید جناب مجیدی ضمن حفظ چارچوب قواعدی سینمای کلاسیک در بحث حضور المان ها در مقوله زمانبندی هم نسبتا نزدیک کارکرده اند

    موردی که باز مهمه بهش اشاره بشود حضور قهرمان است قهرمان در قصه ما علی است که از همه چیزش میزند تا به نوعی ضمن راضی نگه داشتن خواهر کوچکش پدر وی هم از قضیه مطلع نشود که موفق عمل میکند

    بی شک بچه های اسمان نمره قبولی را در زمینه موسیقی به درستی دریافت میکند

    موسیقی هایی که در عین داشتن فضای کودکانه و شاید ساده جذاب و سر بزنگاه نواخته میشوند

    تدوین هم در این فیلم مساله ای نیست که بشه ازش ساده رد شد صدا گذاری های روی صحنه یا فلش بک های علی حین مسابقه یا حتی همون بحث موسیقی همه و همه به خوبی عمل شده است

    به نوعی باید گفت تدوین در بحث عامش بدون هیچ تمهیدات خاص بصری یا شنوایی حضور دارد و در همین موضوع هم بهترین است

    شیوه روایت قصه به شکل دانای کل است یعنی ما از همه زوایای فیلم و کاراکتر ها باخبریم

    خب بیاییم سر کارگردانی واقعیتش این است که شما هر جزیی از یک فیلم را میتوانی به نوعی به کارگردان مربوط کنی چرا که کارگردان به عنوان یک عنصر حق دخل و تصرف در کل پروداکشن یک محصول سینمایی دارد خب مجیدی عملکرد بسیار مناسبی در پلان بندی ها و نوع دکوپاژ صحنه داشته است علیرغم ساده بودن تمامی سکانس ها اما پلان بندی به شرط یک فضای خوب و کودکانه شکل گرفته است

    از من میپرسند معایب این فیلم کجاست؟

    در پاسخ دوستان این جمله را میگم گاهی برخی فیلم ها پدید نمیایند که نقد شوند فقط هستند تا زیبایی بخشند به مدیوم پرده و سینمای این کشور ....

    شاید برای همینم باشد که اول مطلبم نوشتم درد و دل نه تحلیل ....

    من این فیلم را بیشتر از پانزده بار دیدم و هر بار از ان درس زندگی گرفتم و با تک تک شخصیت هایش زندگی کردم

    نمره ارزشیابی ام برای این اثر نه از ده است

    در صورت تمایل میتوانید با خرید نسخه اور جینال حمایت بفرمایید

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/09/22

    یک فیلم هندی:

    درد و دلی در باب فیلم سلام بمبیی

    در یک کلام باید بگم یک افتضاح به ظاهر عاشقانه

    در باب محتوای داستانی باید بگم که روایتگر ماجرای عاشقانه ای است که به نوعی میتوان ان را در فیلم های کلیشه ای بیست سال پیش هند دید دو خطی اش اینطور خلاصه میشود دو نفر که عاشق هم هستند یکی برای ایران و دیگری برای هند و اینکه بد منی که بین انها قرار میگیرد و مانع رسیدن انها بهم میشود این وسط موسیقی بک.گراند هندی رو داریم که علیرغم بی منطق بودنش گاهی لذت بخش و گاهی دیگر بی منطق و گاهی انقدر عجیب و بی پایه و اساس که من رو به خنده وامی داشت

    این نکته رو هم باید اضافه کنم که فیلم تکلیفش با خودش روشن نیست از این جهت که در چه خط سیری قرار است حرکت کند ساده شده اش قصه روایتگر چیست ؟ما قراره یک فیلم اکشن بزن بکش عاشقانه ببینیم یا قراره یک فیلم کمدی سرگرم کننده در واقع فیلم به نوعی قصد دارد به صورت شلخته وار از هر کدوم بخشی را به صورت تلفیقی به نمایش بگذارد به طوری که فی الواقع خوب در نیامده است

    بازی ها به حدی ابتدایی و بد است که ما را به تعجب وا میدارد که مگر میشود انقدر بد باشی ؟یا اینکه کارگردان کجا بوده وقتی فیلم ضبط میشده ؟

    در این بین میتوان به بازی رضایت بخش خانوم دیا میرزا اشاره داشت که انصافا تنها موتور تکان دهنده قصه ایشون بود

    دیالوگ ها به حدی بد و ابتدایی بود که مارو به یاد فیلم های ابگوشتی قدیم مینداخت

    واقعیتشو بخواهید داستان در کل افتضاح بود اما نیمه دومش بهتر از نیمه اولش بود

    نیمه دوم صرف پرداخت یک قصه حماسی عاشقانه میشود اما زمانیکه شما در نیمه اول نتونستی ی قصه خوب و با منطق عاشقانه تحویل مخاطب بدی پس نباید انتظار بازدهی خوبی هم ا ز فیلمتون داشته باشید

    تنها نکته قابل فهم و مثبتش بعد از بازی خانوم دیا میرزا سکانس رقص هندی اش بود که این رو هم میتونستیم در یک کلیپ موسیقی ببینیم و چون قصه در زمان موسیقی جلو نمیرفت پس اونم به نوعی فاقد ارزش بود

    در ادامه باید به این موضوعم اشاره داشت قصه به حدی هول هولکی و بدون شخصیت پردازی و بد شروع میشه و جلو میره که واقعا جای تاسفه

    بازی افتضاح شخصیت پردازی بد بنیامین داستان رها شده بنیامین حضور کمرنگ و بی جهت او و البته عکس پر رنگ او روی بنر تبلیغاتی مارو یاد این موضوع میاندازد طبل تو خالی .یا شایدم باید گفت قصه و فیلم دیگری که برای پر کردن جیبش راه من سالوادور نیستم رو پیش گرفت تا با یک پروداکشن خارج از کشور و چهار تا بازیگر نه هنرمند بلکه چهره سعی به اقبال خوب در گیشه داشته باشد

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/09/22

    ابدیت یک روز:

    نکات مثبت :

    ۱:در سکانس های اغازین فیلم بمب کلوز اپ و مدیوم کلوز اپ هایی را به منظور نمایش کنش و واکنش منطقی کاراکتر ها شاهد هستیم این موضوع به ما در درک هر چه بیشتر قصه کمک به سزایی میکند

    ۲:بازی های بسیار واقع گرایانه

    ۳:دیالوگ نویسی درجه یک و خوب

    ۴:اتالوناژ یا تصحیح رنگ فیلم در مرحله تدوین به گونه ای صورت گرفته که حال و هوای چرک الود و کثیف خانواده را برای ما تداعی میکند

    ۵:گریم و طراحی لباس خوب

    ۶:به نوع ورود کاراکتر های اصلی به قصه توجه شده است

    ۷:تعدد پلان و پلان بندی های خوب و با منطق .پلان اضافی یا زاید نداریم

    ۸:دکوپاژ و حرکت خوب دوربین جهت شخصیت پردازی و همچنین همزاد پنداری مخاطب

    ۹:غم پنهان چهره نوید به درستی کارگردانی شده است

    ۱۰:انتخاب مناسب لوکیشن ها

    ۱۱:کنش و واکنش های منطقی

    به نوعی در این کار منطق بیداد,میکند

    ۱۲:بک گراند خوب صدایی برای سکانس ها

    ۱۳:کمرنگ بودن نقش موسیقی متن ضمن حرکت خوب قصه

    ۱۴:نماهای بسته خوب و احساسی قابل توجه از محسن (نوید محمد زاده )

    ۱۵:انتخاب مناسب عنوان ابد و یک روز برای فیلم چه در بحث محتوایی و چه اکران.

    ۱۶:سکانس میانی دستگیری محسن توسط مامورین در کوچه خیلی خوب و مهیج طراحی شده است

    ۱۷:بهره گیری از تکنیک اسلوموشن با منطق و البته تاثیر گزار

    ۱۸:در بحث دکوپاژ باید به طور دقیق اشاره داشت حرکت دوربین کاملا هماهنگ با قصه صورت میپذیرد به این معنا که

    زمان بهم ریختگی خانواده حرکت دوربین نامنظم و شلخته است

    یا زمان دویدن کاراکتر ها میتوان لرزش در دوربین را مشاهده کرد

    ۱۹:شیوه مناسب نور پردازی

    ۲۰:قاب بندی سینمایی و جذاب

    ۲۱:اولین ورود موسیقی در بک گراند قصه زمان خوشحالی خانواده برای کارنامه نوید است منتها در این زمینه کارگردانی به حدی موفق بوده است که میدانسته این موسیقی کجا استارت و کجا ختم شود در واقع شروع موسیقی زمانی است که ما بین تمام شادی های خانواده به یک باره pov کسل کننده و خسته و غمناک محسن را میبینیم

    ۲۲:در بحث محتوای داستانی نبود محسن در قاب تصویر خانوادگی را داریم (زمان عکاسی در حیاط )که به نوعی برای ما تداعی بخش اتفاقات نا خوش ایند بعدیست

    ۲۳:طراحی خوب پلان گریه نوید در تاریکی به نوعی که زمان گریه ما نیمی از چهره نوید را شاهد هستیم و این سمیه است که نمای اصلی چهره نوید را به ما میدهد

    ۲۴:طراحی خوب سکانس غمناک و البته تراژدی,پایانی و دستگیری محسن در خانه و خروج ان

    ۲۵: نمایش فضای داخلی خودروی نظیر و بلد کردن دیالوگ های افغانی که به خوبی غربت سمیه را به نمایش در میاورد

    ۲۶:موسیقی دوم بک گراند به درستی اتفاق میافتد در واقع این اتفاق درست زمانی میافتد که نوید وارد خانه شده و نبود خواهرش سمیه را متوجه میشود در این فاصله ی pov جذابو از طرف نوید داریم و اعضای خانواده که به نوعی خودشان را از نگاه نوید,مخفی میکنند

    ۲۷:پایان بسته و نبود کلیشه در فضای قصه

    ۲۸:قاب بندی خوب پایانی و شروع سوم موسیقی بک گراند و کات به سیاهی که واقعا جذابه

    نکات منفی:

    ۱:شروع هول هولکی و بدون مقدمه قصه

    ۲:بی توجهی و بی اعتنایی افراد به اتاق محسن در ابتدای فیلم هیچ توجیه منطقی ندارد

    ۳:فیلمنامه به نوعی تلفیق از دو برند فیلمنامه نویسی است

    ۱: خرده پیرنگ :شخصیت پردازی دارد

    ۲:مدرن :داستان دارد (البته به صورت ضعیف و سایه مانند)

    ۴:کمرنگ بودن موسیقی بک گراند

    ۵:نبود خط سیر داستانی قابل توجه و تمرکز بیش از حد روی شخصیت پردازی

    ۶:عدم اگاهی و بی اطلاعی سمیه از ورود ان همه گربه داخل خانه و ورود انها به اتاق لیلا

    ۷:شخصیت پردازی های :

    سه خواهر (ریما رامینفر و معصومه رحمانی و شبنم مقدمی )بسیار سطحی و گذری است

    نکات اضافی :

    ۱:زاویه دید فیلم از نوع دانای کل است

    نمره ارزشیابی از ده:هشت

    جمع بندی :

    این فیلم را واقعا دوست داشتم به شما پیشنهاد میکنم با خرید نسخه اورجینال حمایت بفرمایید

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/09/22

    پایان سکوت: مقدمه : خب قبل همه چیز بپردازیم به این موضوع که حرف قصه برف چه بود ؟ایا این فیلم به دنبال رسالت مطلق و بدون چون و چرای سرگرمی بود یا به دنبال نشانه گذاری و نماد و مفاهیم ارزشمند یا تلفیقی از همه ؟کدام یک ؟ پاسخ:متاسفانه پاسخی برای این سوال پیدا نکردم چرا که این فیلم به نوعی روایت سیکل عقب مانده ای از بد به بد است سیکلی که در ان کاراکتر اصلی به عنوان یک نقش مؤثر هیچ تاثیری در چگونگی شکل گیری اش یا حتی تغییرش نداشته و ندارد صرفا یک ورود .یک تماشا و یک خروج رو میبینیم نه بیشتر نه کمتر .ضمن اینکه اساس حادثه هم خوب پرداخت نشده است محتوای داستانی :فضاسازی قصه کاملا تکراری و اشناست قصه یک خانواده در یک روز و بحث خواستگاری دختر خانواده و مشکلاتی که اعضای خانواده دچارش هستند باز هم میزانسن ها به نوعی مارو یاد کار ابد و یک روز در نوعی دیگر میاندازد کاری که سعید روستایی در پرداختش الحق و الانصاف در نقش یک کارگردان اولی و البته کم تجربه خوب ظاهر شد اما مهدی رحمانی در زمینه داستان سرایی به شدت دچار لغزش شده است خط طولی داستان اصلا قابل توجه نیست به عبارتی فیلم نه در طول حرکت خوبی دارد و نه در عمق که میشه شخصیت پردازی صرفا چیزی که فیلمو نگه داشته انتخاب دیالوگ های خو ب برای کاراکتر هاست اما بریم سر تحلیل فنی: نکات مثبت : ۱:موسیقی ساده و همراه ۲:بازی های خوب و واقع گرایانه ۳:دیالوگ های خوب و دلنشین ۴:کنش و واکنش های خوب جهت شخصیت پردازی ۵:کشمکش های بیرونی خوب کاراکتر ها با یکدیگر ۶:میزانسن های خوب کارگردان جهت برقراری دیالوگ ۷:ماجرای برف و نمایش فضای سرد و بی روح خانواده نکات منفی: ۱:راوی قصه اول شخص و از دید امید بود اما قصه گاه و بی گاه در زمینه راوی دچار ساختار شکنی میشود ۲:در بخش محتوای داستانی بی اطلاعی بیش از حد امید در مورد مسایل خانواده اصلا قابل توجیه و باور نبود ۳:موسیقی بک گراند یکنواخت و کسل کننده ۴:قاب بندی ها همه به صورت مدیوم کلوز اپ بود و کاملا تلویزیونی است ۵:تلفیق نه چندان خوبی از نمایه های فیلمنامه های کلاسیک و مدرن ۶:در بحث محتوای داستانی بی اعتنایی مجید به برخی امور خانواده اصلا قابل توجیه و درک نبود ۷:محتوای ضعیف داستانی و تک گره ای بودن ان ۸:اسم برف که نه جنبه اثر بخشی در زمینه اکران دارد و نه بحث محتوای داستانی صرفا اسمی که انتخابش خیلی توجیه منطقی ندارد ۹:تیتراژ اغازین و پایانی اصلا خوب و زیبا طراحی نشده است در پایان: نمره ارزشیابی من برای این اثر ده از پنج است اگر تمایل داشتید با خرید نسخه اورجینال حمایت بفرمایید با تشکر از همراهی شما

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/09/22

    یک پر حرفی دردسر‌ساز:

    مقدمه: فی‌الواقع یحیی قصه روزگار پر فراز و نشیب کودکی تک تک ماست، چه زود باور میکردیم انچه را که باور پذیر بود گاهی. محتوای داستانی: شرح زندگی کودکی خردسال به نام یحیی است که پس از فوت مادر و جدایی از پدر به دلایلی تصمیم می‌گیرد, کنار عمه خانوم زندگی کند در ادامه یحیی سعی به اکتشاف نقاط کور و مبهم زندگی عمه خانوم دارد. نقد فنی: نکات مثبت: ۱/ موسیقی کودکانه ابتدایی که به نوعی ما را با شخصیت یحیی اشنا میکند جالبی این قضیه زمانی به چشم میاید که این موسیقی شیرین کودکانه با فضای ترسناک انتقال جسد به داخل امبولانس تلفیق می‌شود. 2/ استفاده از تکنیک اسلو برای نمایش هر چه بهتر صحنه آاغازین فیلم. 3/ سیستم روایی داستان به صورت اول شخص و شخص یحیی می‌باشد که این موضوع به درستی در نوع دکوپاژ و بحث زاویه دید رعایت شده است. 4/ بازی خوب و واقع گرایانه خانوم معتمد اریا که به نوعی موتور محرک اصلی فیلم است. 5/ میزانسن و فضا سازی‌ها به گونه ای است که ما را با دنیای پر رمز و راز یحیی اشنا میکند. 6/ موسیقی به گونه ای است که مارا با لحظه به لحظه فیلم همراه می‌کند ضمن اینکه هماهنگ و به جا و درست نواخته میشود. 7/ ت وجه به نکات ریز شخصیت پردازی 8/ مسعود یا همان اقا مسعود شخصیتیست که حضورش به نوعی در کودکی همه ما احساس میشود کلمه اقا از ترس بچه های محل برگرفته شده است 9/ باور به صدا و زندگی: یحیی از اول فیلم با گوشی پزشکی همراه میشود وی زمانیکه با ان ضربان قلب یا نبض را میشنود احساس خوبی پیدا میکند و به نوعی به ارامش میرسد این موضوع زمانی در هم میشکند که او صدای قلب یک جنین را زیر خاک میشنود و او با وحشت گوشی را رها میکند 10/ محیط و فضای زندگی عمه خانوم و یحیی یاد اور خاطرات و دوران قدیم کودکی میباشد 11/ در جای جای فیلمنامه اشاره به نمیدانم های یحیی دارد که این دلالت بر نادانی یحیی ندارد بلکه یحیی شخصیست که دنیای ما ادم بزرگ ها را نمیداند 12/ در دنیای یحیی همه چیز حتی طعم و بو رنگ خاص خودش را دارد.

    نقاط ضعف:

    1/ سهم زیادی از پلان ها در سکوت میگذرد 2/ در برخی پلان ها یا سکانس ها بازی یحیی قابل باور و دلچسب نیست 3/ بازی کودک های همبازی یحیی تصنعی است 4/ از انجا که فیلمنامه محتوای داستانی ندارد پس انتظار میرود در زمینه شخصیت پردازی و به عبارتی خرده پیرنگ جذاب عمل کرده باشد اما واقعیتش این است که فیلم انقدر غرق فضای وهم الود دوران کودکی یحیی است که نتوانسته از این موقعیت در جهت پیشبرد فضای شخصیت پردازی فیلم بهره ببرد علیرغم کستینگ کم تعداد خیلی از نقش های اصلی مبهم باقی میمانند 5/ فیلم پایان باز ندارد اما نقاط ابهام زیاد دارد. سوال های بی پاسخی مثل: 1/ چرا پدر یحیی به او میگفت داداشی؟

    2/ چطور یک پسر بچه از عمه خانوم به پلیس ۱۱۰ گزارش داد ؟

    3/ چه بلایی سر پدر یحیی امد ؟

    و....

    جمع بندی :

    فیلم نسبتا بدی نبود اگر تمایل داشتید با خرید نسخه اورجینال حمایت بفرمایید

    نمره ارزشیابی ازبه گمان من از ده، پنج