نقدهای صبا دمادمیان

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/03/17

    تجمع و پراکندگی نقطه‌ها: این فیلم به چندین جهت برای من جذاب است. اولین دلیلش شاید انتخاب موضوعی است که در حوزه سینمای دفاع مقدس تا به حال به آن پرداخت نشده است. زنانی که در پشت جبهه در نزدیک‌ترین نقطه مجاز، به انتظار شوهرانشان و یا خبری از آنان زندگی می‌کنند. در شهرک ویلایی‌ها. دومین دلیلم روایت سرراست و روان و بدون ادا و اطوار فیلمنامه است. سومین دلیل، لوکیشن بی‌نظیر فیلم که با آن خلوتی بی‌همتایش تجمع جمع کوچکی را به پراکنده‌ترین شکل ممکن نشان می‌دهد. و آخرین دلیل که این فیلم مرا مجذوب خودش کرد، بازی خوب و قابل قبول تمام بازیگران است، اما درخشش بی‌نظیر ثریا قاسمی در نقش عزیز که سرشار از اضطراب و انتظار است بی‌همتاست.

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/03/17

    تکرار مکررات: قابل حدس‌ترین فیلمنامه و بی‌رمق‌ترین فیلمی که در این اواخر دیده‌ام نقطه کور است. فیلمی که بر خلاف اسمش هیچ نقطه کوری در دل داستان ایجاد نمی‌کند که تماشاچی بخواهد به خودش زحمت باز کردن آن را بدهد.همه‌چیز قابل حدس، دم‌دستی و بدون چالش بیان می‌شود.محمدرضا فروتن انگار که خیلی رک و راست و بدون ناراحتی پایان اوج درخشش خود در سینما را با این فیلم امضاء کرده است و هانیه توسلی که هیچ زحمتی برای ایفای این نقش به خودش نداده است. تنها نقطه کمی دوست‌داشتنی فیلم بازی بانمک مصطفی کیایی است که البته با مروری بر کارنامه کاری او متوجه می‌شویم که مانند رضا عطاران بانمکی ذاتی‌اش را با خود به فیلم‌ها می‌آورد نه آن که لزوما وجهی از کاراکتری باشد که می‌خواهد ایفا کند.

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/03/17

    کم‌یاب: این نوع از پرداخت به جزئیات صحنه و لباس، انقدر دقیق و درست و قابل باور قابل تحسین است. ماجرای نیمروز پس از فیلم تحسین شده ایستاده در غبار به خوبی نشان از راه مشخص و ژانر مشخص محمدحسین مهدویان در فیلمسازی دارد. این فیلم با بازیگردانی درست و به‌جا نشان داد که می‌توان احمد مهران‌فر و جواد عزتی را جدای از بازیگران پرتوان و پرطرفدار سینمای کمدی در جرگه بازیگران خوب و لایق سینمای تراژیک نیز محسوب کرد.

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/03/17

    الم‌شنگه: هنوز هم باورم نمی‌شود که برای ساختن این فیلم‌ها هزینه می‌شود. فیلم‌هایی کامل هجو و زائد که سینما به آن‌ها نیازی ندارد. ذائقه مخاطب هم خدا را صد هزار مرتبه شکر که در حال تغییر است اگر این ژانر هجو دست از سر سینمای ایران بردارد. چرا باید وقت و پول‌مان را صرف دیدن یک همچین الم‌شنگه‌ای کنیم؟ چرا پول‌سازی ما را به این سمت می‌برد که هر چه مسخره‌تر بهتر؟ نه یک بازی خوب. نه یک لحظه خوب. نه یک روند درست. این فیلم هیچ‌چیز ندارد.

  • ( 2 امتیاز مشارکت ) - 1396/03/17

    بگذاریم بکر بماند: سینمای عباس کیارستمی جذاب بود چرا که مسیر ساده‌ اما نادری را طی می‌کرد. ایدئولوژی و نگاه کارگردان (پیچیدگی از ورای سادگی) را نشان می‌داد. بکر بود چون قصه بکر بود. بازی‌ها بکر بودند. لوکیشن‌ها بکر بود. حالا نمی‌شود که با فیلمنامه و طرحی از عباس کیارستمی فیلمی ساخت با سلبریتی‌هایی چون شهاب حسینی و نیمه سلبریتی‌هایی چون لیلا زارع (با آن بازی خشک و سرد و بدون زندگی‌اش) و به اسم عباس کیارستمی آدم‌ها را به سینما کشاند و این امتحان نهایی ناجذاب را نشانشان داد که بین تبدیل شدن به یک فیلم عباس‌کیارستمی‌وار و یک درام اجتماعی-خانوادگی دست چندم سینمای ایران دست و پا می‌زند.