جشنواره ها
سینما
بازیگران
شبکه خانگی و تلوزیون
آخرین اخبار
داغ ترین اخبار
اخبار بازیگران
اخبار فیلم ها
مشارکتکنندگان
ایجاد
راهنمای مشارکت در فیلسین
ویدیو ها
تصاویر
باید خیال کنم کابوسی بود که تموم شد
در این سینما که تا کنون طی چهل سال، تنها فرصت بهرهمند شدن از ده فیلم بلند بیضایی را به ما داده، نمیشود آرام نشست و دید که استاد یکی از این ده فرصت مغتنم ما را صرف انتقامجویی لجاجتآمیز چون «وقتی همه خوابیم» میکند و این درست همان جایی است که تفاوت مخاطب «دل نگران» با آنانی که همیشه با میزانسن آیینی، ساختار سنجیده و صناعت پیچیده سینمای بیضایی مشکل داشتهاند، روشن میشود.
اصالت در آن است که بدیهای قوم خویش بشناسی
در سرزمینی که بادکنک سوابق پرافتخار تاریخیاش همچون وهمی به عظمت هستی بشر، پر از باد نیستی است، همه ما خوبیهای قوم و طایفه و ملت و مملکتمان را هزار برابر آن که واقعا هست، میدانیم. پس حالا معیار اصالت ملی تغییر عمدهای مییابد. حالا کسی اصیلتر است که بدیهای قوم خویش را بهتر بشناسد و بشناساند. «حاجی واشنگتن» از همین منظر است که به عنوان فیلمی واجد نگاه هجوآمیز نسبت به ابتلائات سنتی ایرانی، به مظهر بیمشابهی از سینمای ملی بدل میشود.
همگونی و انطباق
در کل تاریخ سینمای ایران، تنها نمونههایی چند را میتوان سراغ گرفت که نخستین یا یکی از نخستین عوامل برجایمانده از آنها در ذهن مخاطب، جلوههای نقشآفرینی بازیگرانشان باشد و این وجه، جزو بنیانهای اولیه اثر محسوب گردد. مطلب حاضر از این منظر به «مرسدس» میپردازد.
شهر واژگون
آن چه جاذبه اصلی «محاکمه در خیابان» را شکل میدهد، این ویژگی است که فیلم تنها درباره آن چه در طرح داستانیاش جریان دارد، نیست.
فراتر از «داشتن و نداشتن» هاکز
«شاید به این دلیل که از شما خیلی خوشم میآد؛ یا شاید چون از اونا خیلی بدم میآد». به جای «شما» بگذارید «ناخدا خورشید» و به جای «اونا» بنویسید «داشتن و نداشتن». این، به سادگی، ریشه شکلگیری این نوشته است.