قاسم قاسمی ترکانی - امضای مطبوعاتی قاسم ترکان-

مشارکت در اشخاص قاسم قاسمی ترکانی - امضای مطبوعاتی قاسم ترکان-

نام فیلد اطلاعات ورودی وضعیت پیام ادمین امتیاز مشارکت
قاسم ترکان کارهای دیگر از اواخر سال 1357 فعالیت مطبوعاتی خود را در تبریز شروع کردم. از ابتدا حوزه ی فعالیت من در پهنه ی فرهنگ و هنر در دو زبان فارسی و ترکی بوده است. آن زمان ها به عنوان جوان ترین عضو هیئت تحریریه ی نشریه ی ستارخان بایراغی محسوب می شدم و مطالبم در آن نشریه منتشر می شد. سپس در نشریه ی آینده ی آذربایجان با مدیر مسولی شادروان مدرس متخلص به شیوا همکاری ام را شروع کردم که متاسفانه آن نشریه توقیف و دفترش به آتش کشیده شد. اما پیشتر از این ها یعنی از اوایل سال 1357 با عارف و صاحب قلم نهنگی چون زنده یاد دکتر علی مقدم آشنا یی داشتم که ره آورد این آشنایی، شروع خوانشی ویژه از عرفان و تصوف در درون تشنه ی من خام شد و توانستم فیض آشنایی با شمس تبریزی و مولانا جلال الدین رومی را از محضر آن پیر وارسته کسب کنم. نگرش های عرفانی آن اسوه ی عشق مرا رهنمون راستی ها ساخت و دگر نگریسی و موشکافی را به من می آموخت که به تیر بلا دچار آمد و من از وجود آن شمع فروزان بی نصیب ماندم. این حادثه زمانی رخ داد که با توجه به انقلاب فرهنگی و وضعیت دانشگاه ها از تحصیل دانشگاهی باز مانده و در اواخر سال 1358 راهی خدمت سربازی شدم . خبر اعدام پیر وارسته زنده یاد دکتر علی مقدم و فرزند جوانش محمد مقدم را در پادگان سنندج از رادیو شنیدم که تاثیر جانگدازی در من گذاشت باری، دوران خدمت و کوران جنگ داخلی و سپس جنگ با عراق ، فرصتی بود تا اوقات فراغتم را به مطالعه بپردازم. در سنندج با شیخ مردوخ و آثارش آشنا شدم. بنا به نوشته ی دکتر سوران کردستانی آیت الله محمد مردوخ کردستانی متولد 1259 شمسی بود و در سال 1354 در 98 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. در سنندج چشم به جهان گشود و در سنندج چشم از جهان فرو بست. با مطالعاتی از آثار شیخ مردوخ کردستانی به مریوان منتقل شدم. در مریوان با دو طلبه ی سنی آشنا شدم که مصاحبت آن دو و مطالعات جنبی دیگر موجب آشنایی من با آیت الله برقعی و تابشی از قرآن وی و خرافات وفور در زیارات قبور شد و دیگر اندیشه های آن عالم وارسته در راهیابی های تفحّصی من تاثیر به سزایی گذاشت.بعد از دوران خدمت غرق دیوان خاقانی شروانی شدم و واژگان و عبارات و تمثیل های این شاعر پیچیده گو ذهنم را مشغول ساخت و جمع آوری یادداشت های ارزشمندی از دیوان خاقانی بالاخره مرا به وادی پژوهش رهنون ساخت. طی سفری که در سال 1362 به ترکیه داشتم. در دانشگاه استانبول با مرحوم پروفسور محرم ارگین و سپس با پژوهشگر نامی تاریخ ترک به ویژه سلسله های قره قویونلو و آق قویونلو یعنی پروفسور فاروق سومر دیدار کردم و رهیافت هایم در دیوان خاقانی شروانی مورد توجه ویژه ی آن دو صاحب نام فرهنگ و تاریخ ترک شد. سپس ادبیات ترکی شیفته ام کرد در این سو منابع چندانی در دست نبود به فراگیری حروف کریل پرداختم و رمان خیابانی را از کریل به فارسی ترجمه کردم. چون در اواخر رمان صحبت از اهتزاز پرچم سرخ در تبریز و فعالیت های کمونیستی رفته بود و این موارد مانع نشر اثر در آن سالیان می شد، دست و بالم سست گشت و این برگردان زیبا را با آنهمه زحمت کنار گذاشتم. بعدها که از تب و تاب ها کاسته شده بود، چند سال پیش آقای غلامرضا طباطبایی مجد این اثر را به فارسی برگرداند. این رمان تاریخی اثر نویسنده شهیر آذربایجان زنده یاد عباس پناهی ماکویی بودکه پدرم در نوجوانی اش آن زنده یاد را در تبریز دیده بود. در سرای گرجیلر هجره ی تجاری عباس آقا داداش زاده محل نشست های آن دو زنده یاد بوده است. تقریبا سال های 1322 تا اواسط 1325. از زنده یاد عباس پناهی ماکویی رمان معروف ستارخان نیز توسط آقای کریم کشاورز به فارسی ترجمه و منتشر شده بود. آشنایی من با الفبای کریل و وفور مطالب ترکی با این الفبا و تهیه ی برخی از نشریات و کتب همانند آذربایجان ژورنالی یا ادبیات و اینجه صنعت قزه تی – مجله ی آذربایجان و روزنامه ادبیات و هنر که در جمهوری آذربایجان منتشر می شد و در تهران در دو کتابفروشی ساکو و گوتنبرگ توزیع می گشت مرا هر از گاهی راهی تهران می ساخت و شماره هایی از این مجلات و روزنامه را به همراه سایر کتب ترکی تهیه و به تبریز می آوردم وغرق مطالب آن نشریات می شدم. نا گفته نماند که از ابتدا با مجله ی وارلیق نیز آشنا بودم و از طریق وارلیق و زنده یاد دکتر جواد هیئت با پزرگانی چون پروفسور محمد زاده و پروفسور بیگدلی و مرحوم پیر هاشمی و ساوالان و سونمز و و مرحوم سردارنیا و دیگر بزرگان آشنا شدم. و مطالبی از من در وارلیق منتشر شد که در سال 1366 با مدیر مسول نشردانش آقای پور جوادی نیز بر سر کتاب کم نظیر و حساسیت برانگیز دکتر هیئت کشمکشی داشتم، که بخشی از آن مطلب مفصل با قیچی کردن های آقای پورجوادی در نشر دانش منتشر شد جنجال بر سر کتاب زبان و لهجه های ترکی دکتر هیئت بود. بگذریم، در این مسافرت ها که به دیدن دکتر هیئت نیز می رفتم، دیدار شاعر غربت نشین ترک یعنی شاگرد مبرز زنده یاد تقی رفعت نصیبم شد. به گفته ی خودش شاعر ایل های اسیر و آه، آن هم مدرسه ای شهریار شیرین سخنف یعنی استاد میر حبیب ساهر را ملاقات کردم که ره اورد عظیمی برای من نو آموز شعر و ادب داشت. در سال 1365 با مرحوم غلامحسین بیگجه خانی آن یگانه ی تار و مضراب آشنا گشتم مسبب آن اشنایی مرحوم آقا صادق عهدی از اساتید مبرز و شجاع آواز در تبریز بود و به واسطه ی آن مرحوم با استادکریم صالح عظیمی آشنا شدم و هم با خدای دایره استاد حاج محمود آقا فرنام و در این میان همواره با استاد علی سلیمی حشر و نشر داشتم. آن خالق اثر معرف ایریلیق یعنی جدایی و سیزه سلام گتیرمیشم یعنی برایتان سلام آورده ام، این سیزه سلام گتیرمیشم آرم تبلیغات انتخاباتی کاندیدای ریاست جمهوری ترکیه ترکیه یعنی تورگوت اوزال شد که علاوه بر ترکیه در کشورهای بالکان از جمله بلغارستان، رومانی یوکوسلاوی و... از استقبال کم نظیری برخوردار شد. آری، شرح حال فوت استاد بیگجه خانی در وارلیق منتشر شد. همچنین مصاحبه با مرحوم استاد سلیمی نیز در وارلیق منتشر شد. سپس دوستم احد زمانی صفحه ای ترکی در روزنامه ی اطلاعات منتشر می کرد تحت عنوان یاشیل یارپاق یعنی برگ سبز که در آن صفحه شرح حال و گفت و گو با هنرمندان را پی گرفتم. غالبا ترکی بودند. بنا به نام خانوادگی ام، و پیشنهاد دوستم جناب بهرام حق پرست، با امضای ترکان مطالبم منتشر می شد. روزها سپری شدند و زمان تجلیل از مقام شهریار در دانشگاه تبریز فرا رسید، از همه جا آمده بودند، هنگامه ای بود. خاطراتی بس ارزشمند از آن کنگره دارم، هوا تاریک شده بود و کنگره رو به پایان با شادروان غلامحسین بیگدلی در خیابان محوطه ی دانشگاه می رفتیم که استاد نیز در ماشینی نشسته بود و با دست تکان دادنی به مثابه ی خداحافظی از کنارمان گذشت، شادروان بیگدلی ایستاد و دستش را روی قلبش گذاشت ابروان به هم پیوسته اش با چهره ای آکنده از دردی جانکاه مرا متوّحش کرد، نه می توانستم ایشان را بگذارم و بدوم دنبال کمک نه کسی در آن تاریکی بود، تا اندکی بعد از دردش کاسته شد و من بیمناک و نگران چشم در چهره اش دوخته بودم و بازویش را گرفته بودم که با تلخ خندی گفت هدیه ی استالین است از سیبری با خودم آورده ام از آن تبعیدگاه سخت سرد و یخبندان. و شروع کرد شمه ای از اوصاف آن روزهای سیاه را برایم بر شمرد. دردا که فرزندان آذربایجان در این هشتاد و نود سال اخیر چه ها که نکشیده اند. در کنگره من دلداده ی اشعار این پیر سخن سراسر حضورداشتم و سراپا گوش، که شهریار از تخلّص خود سخن گفت و شرح آن که حافظ این تخلص را به من داده... از کنگره که برگشتم، نیت کردم تا از حافظ تخلصی بگیرم .دیوان حافظ را گشودم و این بیت آمد: یارب این بچه ی ترکان چه دلیرند به خون – که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند. دیدم خواجه نیز برایم می گوید تو در ترکان بودن بمان. و بدینسان من ترکان ماندم . در سال 1367 شهریار درگذشت در سال 1368 ویژه نامه ای برای شهریار در فروغ آزادی منتشر شد سپس بر سر عنوان ویژه نامه با مهندس سید مسعود پیمان آشنا شدم و ایشان برایم پیشنهاد همکاری دادند، از آن پس همکاری من با مهندس سید مسعود پیمان در فروغ آزادی به صورت جدی شروع شد و به مهد آزادی انجامید. این شروع همکاری در سال 1370 مصادف شد با کنگره ی هشتصد و پنجاهمین سال تولد حکیم نظامی گنجوی در دانشگاه تبریز. به پیشنهاد مهندس پیمان همگام با کنگره اقدام به تهیه ی ویژه نامه ای کردیم که مجموعه ا ی شد در قطع وزیری با بیش از 220 صفحه و موفق شدیم همزمان با کنگره، مجموعه مقالات فروغ آزادی را منتشر کنیم که از همان ابتدا با استقبال خوبی مواجه شد و به عنوان یک منبع، غالبا مورد استفاده ی نظامی پژوهان قرار گرفته است. این مجموعه مقالات با همکاری نظامی شناسان ایرانی و خارجی و خوشنویسان آذربایجان محقق شد. گفتنی است خوشنویسان تبریز قطعات زیبایی از ساقی نامه و مناظره خسرو وشیرین و دیگر قطعات خمسه را نستعلیق و شکسته نستعلیق تحریر نمودند و این قطعات در لابلای مقالات آرایه ی زیبایی به این مجموعه افزود. گفتنی است، زنده یاد استاد حاج ابراهیم بخت شکوهی که آن زمان ریاست انجمن خوشنویسان مرکز تبریز را عهده دار بودند به پاس عنایتی که به بنده داشتند مقدمه ای را که بنده برای ویژه نامه نوشته بودم به سیاق شکسته ی تحریری رقم زدند که جدا از آثار شکسته تحریری کم نظیر ایشان به شمار می رود و آن همه آثار کم نظیر را به صورت مجلد در کتابخانه ی شخصی ام به یادگار دارم. این بخشی به اختصار بود و شرح حال نویسی شخصی به شمار می آید. اگر خوشایند است ادامه را بنویسم و گرنه می توانید حذف کنید. سپاسم را بپذیرید غیر فعال
قاسم ترکان محل تولد تبریز فعال 1
قاسم ترکان تاریخ تولد 1338/05/02 فعال 1
قاسم ترکان نام خانوادگی دوم Torkan فعال 1
قاسم ترکان نام دوم Ghasem فعال 1
قاسم ترکان لقب ترکان غیر فعال