جشنواره ها
سینما
بازیگران
شبکه خانگی و تلوزیون
آخرین اخبار
داغ ترین اخبار
اخبار بازیگران
اخبار فیلم ها
مشارکتکنندگان
ایجاد
راهنمای مشارکت در فیلسین
ویدیو ها
تصاویر
نقد و بررسی “بادیگارد”
محافظان بدون مرز
بادیگارد .... محافظ یا بادیگارد ؟ظاهرا فرق زیادیست بین این دو واژه حیدر میگفت اولی معتقد است و دومی مزد بگیر کوتاه شده همه جملات میشه این جمله :شاهکار دیگری از استاد حاتمی کیا استاد نشان داد که حماسه اژانس شیشه ای چیزی نیست که فقط به یک محدوده زمانی مربوط بشودو امروز روز همچنان ادامه دارد هشت سال جنگیدیم تا بدست بیاوریم انچه که روزی بدست امدنی نبود حتی در خیال اما چه چیزی باعث میشود که سربازان دلیر این مملکت صادقانه بجنگند ساده ترین پاسخ میشود :باور و اعتقاد اعتقاد به چه چیزی ؟اعتقاد به چیزی قدرتمند تر از همه عالم هستی بادیگارد قصه همان باور ها و اعتقاد ها در عالمی است که همه نقطه اش .پر شده از بوی نمیشود ها میگویند نمیشود اما حیدر ذبیحی و امثال حیدر ها تکرار بدون نقض همان سربازان پنجاه و هشت هستند که اعتقادشان را باور داشتند شاید دو خطی داستان را بشود اینطور روایت کرد میجنگیم برای باور به همه اعتقاد ها فارغ از تمام بازخورد ها و ری اکشن ها قصه انقدر زیبا و دل انگیز و جذاب است که زمان تماشای ان نتوانستم یک لحظه از صفحه تلویزیون چشم بردارم و دایما استاد را برای خلق این اثر تحسین میکردم در بحث کارگردانی باید خیلی کوتاه و مختصر عرض کنم واقعا گیرا و جذاب است پلان هایی که لانگ شات است تا پلان های کلوزاپ همه برای دلیلی درست با این فرمت به کار گرفته شده اند یعنی جایی از قصه را سراغ ندارم که استاد بدون دلیل یا تنها برای بحث زیبایی شناسی کار سراغش رفته باشد در بحث بازی ها باید بگم واقعا جذاب و درست این چینش شخصیت ها مقابل هم در جهت پیشبرد خط اصلی داستان انجام شده است به نوعی که ما در این خط سیر اصلی میتوانیم ضمن حرکت در طول با حرکت در عمق,از پیچیدگی شخصیت ها هم با خبر بشیم لایه های پنهان شخصیت هایی همچون حیدر یا ان دانشمند هسته ای و.... در بحث فیلمنامه با یک کار واقعا در جه یک طرفیم ساختار این فیلمنامه هم همانند کار اژانس یک کار سه پرده ای کلاسیک است پرده اول ارامش :حدودا ۲۰ دقیقه از زمان ابتدایی فیلم را به خودش اختصاص میدهد ما در این ۲۰ دقیقه زندگی ارام و بدون کشمکش حیدر ذبیحی را شاهد هستیم تا نقطه عطف اول که میشود بحث انفجار بمب و ماجرای دکتر صولتی پرده دوم بحران :حدودا ۵۰تا ۶۰ دقیقه از زمان فیلم را به خود اختصاص میدهد, ماجرای درگیری های فکری حیدر ذبیحی که برگرفته از نقطه عطف اول است تا نقطه عطف دوم که از نظر من دقیقا زمانیست که حیدر در تونل تیر میخورد و اون دانشمند هسته ای بر بالینش حضور پیدا میکند و بعد هم پرده سوم ارامش :حیدر میمیرد و مرگ برای حیدر معنی همان ارامش را میدهد استاد اینجا به نظرم با بحث قواعد زمانی فیلمنامه های سه پرده ای کلاسیک کاملا بازی کرده است ضمن تاکید بر این موضوع که استاد بر خلاف اثار جناب فرهادی که ساختار مدرن دارند پیرو کار کلاسیک و قهرمان محور بوده است صحبت انقدر زیاد,است که واقعا شاید حوصلتون سر برود اما در پایان به همین نکته اکتفا میکنم که واقعا حسرت خوردم که چرا نتوانستم این فیلم را در سینما ببینم
يك نظر كوچك
مثل هميشه اقاي پرستويي و خانم مريلا زارعي با بازي خوبشون زاويه و ديد بيننده رو به فيلم تغيير دادند