جشنواره ها
سینما
بازیگران
شبکه خانگی و تلوزیون
آخرین اخبار
داغ ترین اخبار
اخبار بازیگران
اخبار فیلم ها
مشارکتکنندگان
ایجاد
راهنمای مشارکت در فیلسین
ویدیو ها
تصاویر
نقد و بررسی “کوچه بینام”
روابط پنهانی در کوچه
کوچهٔ بینام فیلمی درام خانوادگی به کارگردانی و نویسندگی هاتف علیمردانی و تهیهکنندگی منصور لشگری قوچانی ساختهٔ ۱۳۹۳ است که در ۲۲ بهمن۱۳۹۴/ ۱۱ فوریه ۲۰۱۶ در ایران اکران شد. شعارش: «ماه داره میره پشت ابر... چقدر راز تو دل ایندنیاست، کوچهٔ بی نام کجاست…» و جملهٔ کوتاهش «هیچ فکری و هیچ حرفی در دنیا ارزش جنگیدن را ندارد...» بیان شده است خلاصه داستان : این فیلم داستان دو خانواده است که در یکی از محلههای جنوب شهر تهران زندگی میکنند و درگیر اتفاقاتی میشوند. محمود کلاری دربارهٔ این فیلم گفت: «نکته اساسی که در فیلم وجود دارد این است که فیلم، جنس ایرانی بودن دارد و تضاد میان نسلها را خیلی خوب به تصویر میکشد. کوچهٔ بینام به زندگی واقعی و جهان ما شباهت زیادی دارد.» پاتنهآ بهرام، فیلمنامهاش را به «هدیهای آسمانی» همانند کرد که نمیتوان آن را نپذیرفت.منصور لشگریاین فیلم را از کمچند فیلمهایی دانست که برای پرداختنش، با «با روانشناس و جامعهشناس مفصلاً به بحث و گفتگو پرداختیم و سعی کردیم با دیدی بیطرفانه جامعه را نشان دهیم. رویکردمان نمایش یک معضل در یک خانواده جنوب شهری است اما قصه فراتر از خانواده، جامعه را به تصویر کشیده است. چند کلامی در باب فیلم کوچه بی نام : به طور کل اگر بخواهیم کوچه بی نام را بررسی کنیم به چند بخش میتوان ان را تقسیم کرد بخش اول :پیش در آمد : این بخش که بیست دقیقه ابتدایی فیلم را به خود اختصاص میدهد به شرح چگونگی شخصیت ها .کنش ها و واکنش های انها و همچنین خرده اکت ها و خرده پلان هایی جهت شخصیت پردازی بهتر انها میپردازد نکته ای که باید به ان توجه داشت این موضوع است که اساسا یکی از نکات قوت کوچه بی نام بحث شخصیت پردازی تمامی کاراکتر ها علیرغم کستینگ پر تعدادش میباشد بدین معنا که شخصیت پردازی ها اندازه و درست اتفاق میافتد در همین بخش اول ما زمینه چینی برای ورود به نقاط بحران قصه یا همان گره ها را شاهد هستیم به عبارتی بذر های کاشته علیمردانی که قرار است در دل کار درو شود نمونه اش ماجرای در پوش چاه بخش دوم :(لایه بحران قصه )خب در این قسمت ما با سه گره سروکار داریم که در ادامه به شرح مفصل انها میپردازیم گره اول :ماجرای سقوط پسر بچه در چاه :این گره از حیث هیجان انگیز تر کردن کار و جذاب تر کردن ان بسیار جالب توجه است اما از طرفی چون با بحث سینما و فیلم طرفیم این در هم امیختگی گره اول با گره دوم اصلا جذاب به نظر نمیاد به عبارتی ریتم گره اول را میاندازد و از طرف دیگر گره اول هیچ پیشبردی در خط سیر اصلی قصه ندارد به عبارتی کاملا جدا از فضای قصه است بیاییم سراغ گره دوم : گره دوم به ماجرای حمید و سقوط,پرواز خرم اباد میپردازد در بخش اول این گره شرح ری اکت ها و بازخورد های کاراکتر ها را شاهد هستیم بخش دیگرش شوک های گاه و بیگاه در دل قصه و بحث تعلیق در زنده بودن یا نبودن حمید است اما نکته جالب توجه اینجاست این گره هم قصه اصلی را در دلش ندارد و فقط فضا سازی است جهت گفتمانی منطقی و به نوعی رمز گشایی از گره سوم که حال هوایی راز الود و مبهم دارد میاییم سر گره سوم : ماجرای نامه حمید به نصیبه مبنی بر خواهرو برادر بودنشان گره سوم به نوعی به گره دوم وابسته است اما هر دو گره به طور کلی از گره اول جدا هستند میتوان اینطور برداشت کرد که گره اول نه سهم شخصیت پردازی داشته نه حتی داستانی فقط هست اساس لایه بحران قصه که حدودا تا دقیقه هفتاد فیلم مارا همراهی میکند روی این سه گره میچرخد منتها زمان شرح این سه گره باز هم شخصیت پردازی داریم مثل سکانس های رو در رویی محدثه (باران کوثری)با بابک(امیر اقایی) یا توشات های رخت خواب محدثه و احترام مادرش در بخش سوم و بخش پایانی گره اول به طور کامل مختومه شده است اما گره دوم و گره سوم به صورت نیمه باز رها میشوند بحث تکنیکال و نکات تکمیلی سه بازیگر اصلی این کار به درستی شخصیت سازی کرده اند : ۱:خانم فرشته صدر عرفایی(احترام) ۲:خانم باران کوثری (محدثه) ۳:آقای فرهاد اصلانی (حاج مهدی) بقیه دوستان یا خیلی جالب توجه نیستند یا مثل خانم پانته آ بهرام تکرار تیپ های گذشته شان میباشند بیاییم نگاهی به بحث شخصیت سازی خانم کوثری داشته باشیم : ۱:گریم متفاوت ۲:طراحی لباس متفاوت ۳:تغییر صدا ۴:تغییر نوع لحن کلامی این چهار مورد از موارد کلیدی شخصیت سازی این کاراکتر به شمار میروند همانطور که ق بلا عرض شد کوچه بی نام پر شده از شخصیت پردازی مثل :۱:ماجرای احترام در پوشش کفن ۲:ماجرای انداختن پول در صندوق صدقات توسط احترام ۳:سکانس شمردن پول های حاج مهدی و دعوای مختصر محدثه و نصیبه ۴:کلیه سکانس های داخلی اتومبیل بابک و هم کلامی اش با محدثه ۵:تماس فاطمه با مجتبی و عدم همراهی وی با حاج مهدی برای سفر به خرم اباد ۶:ماجرای دعوای احترام و محدثه ۷:ماجرای تعریف خاطرات گذشته از زبان حاج مهدی به دخترش محدثه روی پشت بام ۸:دعوای محدثه با فاطمه ۹:ماجرای مسجد و و امدن محدثه به مسجد برای گرفتن کلید خانه از احترام ۱۰:ماجرای برداشتن نان از روی زمین توسط حاج مهدی ۱۱:ماجرای نمک پاشی در دست و خوردن نمک قبل صرف ناهار توسط حاج مهدی این یازده مورد از جمله مواردی از کار هستند که در ان بحث شخصیت پردازی را به صورت مطلق در ان شاهد هستیم (بدون هیچ پیشبردی در خط اصلی داستان ) حالا شاید بپرسید این میزان شخصیت پردازی سودش چیست ؟ شخصیت پردازی یعنی شناساندن کاراکتر ها به عبارت بهتر یعنی همذات پنداری با شخصیت ها به شکل صحیحش حالا اینکه چه میزان شخصیت پردازی داشته باشیم چه میزان داستان !یا اینکه بیاییم سر فصل شخصیت پردازی در فیلم را از قسمت داستانی ان جدا کنیم یا خیر ؟اینها دقیقا همان مواردیست که فیلمنامه نویس به کمک کارگردان در دل کار به مخاطبشان پاسخ میگویند باید اعتراف کنم علیمردانی در مقام فیلمنامه نویس و کارگردان با پرداخت درست موارد مذکور در این کار نشان داد بسیار اهل فن میباشد محدثه و بابک نصیبه و حمید حاج مهدی و فروغ همگی دلالت بر این موضوع دارد که بحث محتوایی کوچه بی نام روی روابط پنهانی استوار است خرده پلان هایی در دل کار داریم مثل بحث نشستن بچه ها در قابلمه خالی و خواندن شعر : پلان های این چنین تنها برای بحث زیبایی شناسی فیلم به کار رفته است چراکه نه تاثیری درروند و خط سیر اصلی قصه دارند یا کلامی در جهت شخصیت پردازی هستند تا ضمن زیبایی بخشی کار را طبیعی تر جلوه دهند شخصیت منفعل مجتبی علیمردانی به درستی با گره دوم که به نوعی قرار است بار گره اصلی که همان گره سوم است به دوش بکشد بازی میکند به عبارتی هر بلایی که نتوانسته سر گره سوم در بیاورد یا در انجا به بن بست خورده سر گره دوم خالی کرده است نمونه ان :شوک های گاه و بیگاه بر زنده بودن یا نبودن حمید و اساسا بحث تعلیق در قصه است علیمردانی هوشیاریشو جایی نشان داده که میزان بلد شدگی گره دوم حتی از گره اصلی بیشتر میشود تا انجا که مخاطب در دل درگیری گره دوم ماجرای گره سوم و قصه نامه را فراموش میکند اینجاست که وسط شلوغی گره دوم علیمردانی بمب داستانی خود و رابطه مخفی حاج مهدی و فروغ را رو میکند تا فضای قصه بیش از پیش جذاب شود در برخی سکانس ها توضیح بک گراند شخصیت ها در دل قصه از جانب خود شخصیت به صورتی انجام گرفته که مارا به این فکر وامیدارد او این موارد را برای من مخاطب تعریف میکند ؟یا توجیه داستانی دارد ؟ اخرین مورد که در مورد این فیلم بد نیست دررابطه اش صحبت شود بحث حضور قهرمان است .... به نظر نمیاد قهرمان به معنای حقیقی و منفردش حضور داشته باشد اما میتوان مشاهده کرد که عمده سکانس های کلیدی در حضور محدثه(باران کوثری)اتفاق میافت د در اخر باید عرض کنم کوچه بی نام ترکیب درست و به جایی از شخصیت پردازی و داستان است و میتواند ضمن سرگرم ساختن منو شما قدمی در جهت اعتلای کیفی هر چه بیشتر سینمای این مرز و بوم بردارد در صورت تمایل میتوانید با خرید نسخه اورجینال حمایت بفرمایید
يك نقد...
فيلمي كه موضوع فيلم نامه تكراري و سربسته بود. ولي تنها نقطه قوت فیلم بازی باران کوثری بود تنها پيامي كه از فيلم ميشه دريافت كرد كه هيچ كس حق دخالت در زندگي كسي و نداره