«خط ویژه» نه فقط بهترین کمدی جشنواره اخیر فیلم فجر، که یکی از بهترین نمونههای این ژانر در سینمای چندین سال گذشته است. آنچه فیلم را تا این حد مورد توجه قرار داده است، برآمده از به کارگیری درست عناصری سینمایی است که در خیل فیلمهای به ظاهر کمدی سینمای ایران، خبر چندانی ازشان نیست. برخی از این عناصر عبارت از موارد زیر هستند:
۱- فیلم شروع کوبندهای دارد و از همان اول، فضایی گیرنده را شکل میدهد که علاقه و کنجکاوی را برای پیگیری بقیه ماجراها مضاعف سازد. درگیری دو جوان متقاضی دریافت وام با مسئول شعبه بانک از یک طرف و حقه بازی زوجی که با دعوایی دروغین، اتومبیل جوان ثروتمند را میربایند از طرف دیگر، آن قدر پتانسیل بالا دارد که انگیزه دامنهداری برای تعقیب آنچه در پی این سکلنسهای افتتاحیه پرتنش ایجاد کند.
۲- فیلم روایت خود را برخلاف بسیاری از فیلمهای سنتی کمدی در ایران، با روندی تک بعدی شکل نمیدهد و سه ماجرای مجزا را (اوضاع بد مالی منوچهر و شاهین، نقشه کلاهبرداری فریدون و سمیرا، و موقعیت مافیایی محتشم) در آغاز داستان، به تدریج به هم متصل میسازد. این شیوه، مانع از تشدید خلأ دراماتیک در روند روایتپردازی میشود و تنوع و پیچیدگی اثر را به شکل مطلوبی افزایش میدهد.
۳- نحوه پیشبرد روایت فیلم برخلاف اغلب فیلمهای کمدی ایرانی، از جنس حسن موسایی نیست و مبتنی بر عامل سببیت شکل گرفته است و از همین رو، سیر توالی سکانسها و ماجراها، فضایی منطقی و متقاعدکننده دارد. در این میان، حاشیههای بیربط به درام اصلی، نمود چندانی ندارند و تمرکز اساسی و درست نویسنده و کارگردان، بر همه آن چیزهایی بوده است که در غنای درام متن موثر بودهاند. مثلا ربودن اتومبیل عروس، جدا از آن که فینفسه یک کمدی موقعیت است و خندهداری خاص خود را دارد، چند کارکرد سببیتی هم دارد: هم مقدمهچینی مناسبی است برای طرح موقعیت نامزدی منوچهر و عشقی که به مرجان دارد، هم باعث میشود کاوه فیلش یاد هندوستان نامزد از دسترفتهاش کند و با جدا شدن از گروه، خط سیر درام را شتاب و جهت جدیدی بخشد و هم عاملی علیتی باشد برای شناسایی سمیرا از فیلم مراسم عروسی توسط محتشم و اسدی (رییس بانک) که خود منجر به فاش شدن نقشه و ورود درام به مرحلهای جدیدتر میشود. در عین حال، این فصل کاشف از بعد اخلاقی روحیه آدمهای اصلی داستان است که با وجود تلاش برای از دست ندادن پول بادآوردهشان، مقید به بازگرداندن اتومبیل عروس هم هستند.
۴- در عین این که تمرکز محوری روایت، بر خط اصلی درام است، نویسنده و کارگردان از پردازش به موقع ظرافتهای جزئی متن هم غافل نبودهاند و همین به ارزش فیلم افزوده است. شاید برخی از این جزئیات ظاهری کم اهمیت داشته باشند، اما در القای حس موقعیتهای صحنه نقشی به سزا دارند. این جزئیات شامل صدای خنده عروسک در دستان محتشم است (تعمیق حس مضحکه تحقیر او) تا اشاره کنجکاوانه کاوه به پوشش مقنعه خواهرش در اتومبیل و حتی پیشینه تحصیلی فریدون در رشته فیلمنامهنویسی و علاقهاش به سینما که ابعادی از شخصیتپردازی ماجرا را در بردارند. حتی جزئیاتی مانند اعلام خبر آخرین مهلت ثبتنام برای دریافت سهمیه عدالت از رادیو هم جدا از آن که هویت زمانی داستان را نشان میدهد، حال و هوای داستان را هم که درباره تبعیضهای اقتصادی و اجتماعی است جلوهای مضاعف میبخشد.
۵- فیلم آکنده از موقعیتهای کمیک است و این نشان از آن دارد که فیلمساز بیش از آن که تلاش خود را صرف نوشتن جوکهای کلامی (به مثابه بارزترین عنصر و نشانه کمدیهای نازل سینمای ایران) کند، روح سینمای کمیک را درک کرده و به خلق موقعیتهای مبتنی بر تضاد و و قرینه و تکرار روی آورده است. سراغ گرفتن مکرر از دستشویی منزل شهرزاد، غافلگیری منوچهر و شاهین موقع نقد شدن چک مرد طلبکار، واکنش کاوه به کوفتن مجله لوله شده به سرش موقع عصبانیت فریدون، پرورش شخصیت متناقض «نابغه خنگ» در قالب کاراکتر کاوه، سوءتفاهمهای ناشی از حضور پلیس در معرکه آدمهای اصلی داستان، و... از جمله این موارد است. اصولا بهرهگیری طنزآمیز از الگوی «رابین هودی» خودش یک ایده قابل توجه از یک کمدی موقعیت است. فقط ای کاش آن صحنه گلدرشت و سانتیمانتالیستی پخش اسکناس از بالای پل عابر پیاده در فیلم وجود نداشت تا این ایده به همان شکل ظریف در روند روایت باقی میماند.
۶- «خط ویژه»، فیلم زمانهاش است. نکات شاخص اجتماعی در روزگار معاصر ما از قبیل معضل وام، تبعیضهای فاحش طبقاتی، تأثیر نوکیسههای وابسته به رانتهای سیاسی/ اجتماعی در نابهسامانی مناسبات معیشتی و آقازادههای ایشان (که در فیلم با عبارت هوشمندانه «بچه متصل» ازشان یاد میشود)، متأثر شدن مناسبات عاطفی در ازدواج و غیره از متغیرهای اقتصادی، اوضاع راکد سرمایه گذاری، معضل اشتغال تحصیل کردگان، مهاجرت قشر تحصیل کرده به خارج، روی آوردن اقشار نخبه به موقعیتهای نابه هنجار و بزهکارانه، و... بیآن که قالب متظاهرانه و الصاقی در داستان داشته باشند در تاروپود فیلم جاافتادهاند. مجموع اینها باعث شده است که «خط ویژه» یک کمدی خنثی نباشد.
۷- همانطور طور که شروع فیلم خوب است، پایانبندیای مناسب و هوشمندانه هم دارد. طنز به شدت گزنده فرجام داستان که روزنامه حاوی خبر محاکمه آدمهای ساده اصلی قصه را در قالب اخلالگران نظام اقتصادی کشور در دستان محتشم نشان میدهد، نشان از واقعیتهای تلخ اجتماعی کنونی ما دارد. اما همه ماجرا این نیست. کیایی با وجود باج ندادن در قالب پرهیز از ترسیم یک پایان خوش، نگاه شریف و متعهدانه خود را با نمای نقطهنظری که محتشم را دارد در حال عبور از خیابان تعقیب میکند، عیان میسازد. این که بیننده این نمای سوبژکتیو پایانی کیست، چندان صراحتی در بین نیست (با توجه به برخی قرائن میشود حدس زد که مرجان (نامزد منوچهر) او را زیر نظر دارد و شاید همین ایده، پتانسیل ساخت یک دنباله را برای «خط ویژه» بالا ببرد)، اما این خیلی اهمیت ندارد. مهم، نگاه ناظری است که همچنان معطوف به بیعدالتیهای روزگار ما است؛ نگاهی که تبلور وجدان بیدار اجتماعی است.