جشنواره ها
سینما
بازیگران
شبکه خانگی و تلوزیون
آخرین اخبار
داغ ترین اخبار
اخبار بازیگران
اخبار فیلم ها
مشارکتکنندگان
ایجاد
راهنمای مشارکت در فیلسین
ویدیو ها
تصاویر
نقد و بررسی “لانتوری”
بلاتکلیفی محض
لانتوری فیلمی به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی رضا درمیشیان محصول سال ۱۳۹۴ است. این فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده است. لانتوری با ۱۴۱ میلیون تومان فروش و ۲۰ سانس فوقالعاده در اولین شب اکران خود، رکورد فروش سینمای ایران در شب اول اکران را جابجا کرد این فیلم داستان مردی به نام پاشا است که در گروه تبهکاری به نام لانتوری که متشکل از دو مرد و یک زن دیگر است اقدام به دزدی و زورگیری میکند عضویت دارد، پاشا ناخواسته عاشق زنی به نام مریم میشود اما پس از بیتوجهی وی اقدام به اسیدپاشی به صورت دختر میکند دبورایانگ اینطور تحلیل میکند که فیلم سویه تاریکش را با یک حمله اسیدپاشی رو میکند که جلوههای بصری آن اصلاً برای آدمهای نازکدل قابلتحمل نیست. این تنبیه بصری و عاطفی در سکانسهای خشن پایانی فیلم نیز ادامه مییابد و به یک محاکمه قضایی منجر میشود که اکثر تماشاگران فیلم را بیشتر در صندلیشان فرو میبرد تا از خودشان بپرسند که حد مطلوب نمایش خشونت روی پرده کجاست؟ درحالیکه استعداد و شهامت درمیشیان غیرقابلتردید است، اما شاید او از خط مرزی آستانه تحملی که تماشاگر بهطور معقول میتواند از آن برخوردار باشد، عبور کرده است. البته او تنها کسی نیست که خشونت را به شکلی افراطی به نمایش میگذارد برای نمونه میتوان از تارانتینو هم نام برد اما ضیافت هول و هراس فیلم لانتوری چنان واقعگرایانه است که نمیتوان آن را تنها با صفت «کارتونی» توصیف کرد جعفر پناهی اینطور میگوید که لانتوری فیلم تأثیر گذاری است. دیر شروع میشود و طول میکشد تا تماشاگر را درگیر خود سازد. اما وقتی درگیر شد، تا پایان اول رها نمیشود. فیلم دو پایان دارد که پایان دوم توضیح واضحات است اما بعد از این مقدمه نسبتا طولانی بریم سر وقت نگاه تحلیلی به فیلم لانتوری با من مهیار محمد ملکی همراه باشید لانتوری فیلمیست که ایده خوب اما پر تکراری دارد ایده ای که نمونه هایش را هم میتوان در مجلات حادثه خیز این مرز و بوم و سریال ها و فیلم های,پخش شده سینما و تلویزیون رویت کرد برگ برنده لانتوری که میتوانست باعث بالارفت بحث کیفی ان گردد پرداخت نو و متفاوت ان میبایست میبود به عبارتی تکرار و تکرار ایده های پیشین به تنهایی موضوع بدی تلقی نمیگردد اما این برای زمانیست که شیوه پرداخت موضوع نو و درجه یک باشد به عبارتی دو خطی لانتوری همان تیتر روزنامه ها ومجلات خبری میباشد داستان عشق یک طرفه که به جنون و دیوانگی ختم میگردد اما رضا در میشیان در مقام کارگردان و فیلمنامه نویس به طرح همین موضوع بسنده نکرده است به عبارتی وی ضمن بهره گیری از یک فضای خبری و مستند گونه میاد ماجرای اسید پاشی رو پر رنگ میکنه این موضوع به حدی بلد میشود که عملا وی زمان زیادی را صرف توضیح جزییات اسید پاشی و مسایل قبلو بعدش میکند قبل از ورود به بحث قصه بیاییم کمی در مورد موضوعات تکنیکال و شیوه به کارگیری انها توسط درمیشیان صحبت کنیم میتوانم اینطور جمع بندی کنم که بازی های خیلی درجه یک و خوب است اما در بقیه موارد مثل تدوین یا موسیقی و قاب بندی ها و گاهی فیلمبرداری ما خوب هایی را شاهد هستیم که به دلیل عدم بهره گیری از تمهیدات نو در شیوه پرداخت پلان ها و سکانس ها توسط کارگردان رفته رفته یکنواخت و خسته کننده میشوند اقای پناهی بسیار زیبا و درست اشاره مینمایند فیلم دیر شروع میشود به عبارتی تمرکز اصلی در میشیان بر روی ماجرای اسید,پاشی و حوادث تلخ بعدش میباشداما چه اتفاقی میافتد که در میشیان یک پیش در امد حدودا هفتاد دقیقه ای را برای کارش در نظر میگیرد ؟ واقعیتش من هم جوابی برای این موضوع پیدا نکردم چرا که پر واضح است این امر عملا ریتم بحث کیفی کار را دچار افت میکند باید به عرضتان برسانم اساسا لانتوری قصه ای نیست که بر حسب نوع و شیوه پرداختش بتوان ان را فیلم نامید لانتوری در بهترین حالت یک مجله خوب خبری است که قرار است به مخاطب حرفهای زیادی از جنس پند و اندرز بزند که همه این حرفها محوریتش به موضوع بخشش برمیگردد حالا بد نیست برای روشن تر شدن موضوع و یک مقایسه نگاهی به فیلم دهلیز از بهروز شعیبی داشته باشیم فیلمی که اتفاقا با همین هدف ساخته و پرداخت میگردد اما اگر دهلیز مارا به فکر و تحسین وا میدارد به خاطر نزدیکی بیش از حدش به واقعه قتل به شکل مستند گونه اش نیست چرا که شعیبی در اینکار به درستی مدیوم پرده را هدف قرار میدهد و با طرح یک داستان سرگرم کننده خوب ضمن بهره گیری از فضای داستانی خوب و ایجاد درگیری مخاطب را تا نقطه پایانی همراه مینماید به عبارتی نقطه قوت شعیبی کادوپیچ کردن مفاهیم در دل قصه است درمیشیان در لانتوری تحت تاثیر اصالت وجودی واقعه هولناک اسید پاشی حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما نمیدانسته چطور و چگونه دراماتیک و فیلمش کند هر چه هست نه مستند است نه فیلم فیلم نیست چون هر جا داستان در حال شکل گرفتن است با تدوین های بد مثل تقطیع پر تعداد سکانس ها و جامپ کات های متعدد نمیتواند به طرز درست مخاطب خود را درگیر خط پر رنگی از جنس داستان کند مثل اینکه بگوییم کار در همان ایده مانده و درجا میزند مستند نیست چون تعریف یک کار مستند را ندارد مهمترین پارامتر یک فیلم مستند بهره گیری از شخصیت های ان واقعه میباشد یعنی ما با بازیگر طرف نیستیم راوی ها همان اشخاص بدون هیچ بازسا زی یا حتی دخل و تصرفی در اصل واقعه میباشند هر چه هست نوار های ضبط شده .شخصیت های مربوط به حادثه و گاها تصاویر میباشند میتوانم اینطور به عرض برسانم لانتوری در بحث دیالوگ عملکرد نیمچه موفق و در بحث بازیگری عملکرد بسیار درخشانی دارد اما چه میشود که بازده کار خیلی در خور و شایسته تماشاچی سینما نیست ؟ پاسخ :فی الواقع پاشنه آشیل لانتوری چارچوب فکری درمیشیان در نوع نمایش این قصه روی مدیوم پرده است که به حدی بد و زشت میباشد که تمامی زیبایی و جذابیت کار را میگیرد باید مجددا تاکید کنم سینما کلاس درس یا مجله خبری نیست سینما فقط سینماست و سینما یعنی مجموعه مفاهیمی که در دل سرگرمی میگنجد تماما هر چه هست پرش هول هولکی در قصه به شیوه ای بسیار زننده میباشد درمیشیان با طرح موضوعات پراکنده و همچنین تکه پرانی های سیاسی سعی به بزرگنمایی و ایجاد جذابیت در قصه دارد اما واقعیت اینجاست که هیچ کدام قصه نیست قصه اسید پاشی است که بعد هم باز کلاس درس را شاهد هستیم از دکترو روانشناسو پلیس و دانشجو و بغال همه هستند تا به ما بگن بخشش چقدر پر اهمیت هست یا نیست شخصیت پردازی در لانتوری به شیوه ای بسیار رو و غیر هنرمندانه کار شده است هر چه هست مصاحبه هست و بازجویی و توضیح کاراکتر ها در رابطه با همدیگر که انقدر تکرار میشود اصلا جالب توجه نیست در پایان ی مرور کوتاهی از جنس تحلیل به لانتوری بیاندازیم در لانتوری چه میگذرد؟ نیمه ابتدایی لانتوری صرف مصاحبه و بازجویی هایی میگردد که هم توضیح کاراکتر ها را با خود به همراه دارد (نمیگم شخصیت پردازی )و هم به چگونگی شکل گیری باند لانتوری میاندازد در نیمه میانی ضمن تشکیل لانتوری ما باز مصاحبه و بازجویی را شاهد هستیم در لا به لای همه این وقایع پاشا با مریم اشنا میشود و البته عاشقش میگردد نیمه پایانی هم ضمن بهره گیری از مصاحبه و بازجویی مجددا به طرح و پردازش رابطه مریم و پاشا به شکل جنون اور میپردازد تا واقعه اسید,پاشی و به یک باره فوکوس روی ماجرای اسید,پاشی . این فوکوس به حدیست که گویا تمام قصه همین بوده و مارا به فکر وا میدارد چه اسیبی به بدنه اصلی فیلم وارد میشد اگر من نیمه اول و بخشی از نیمه میانی را رویش خط بطلان میکشیدم اینگونه پاسخ میگویم شاید هیچ ... جمع بندی نهایی : لانتوری همان کلاس درسیست که در نبود خط داستانی سعی به انتقال مفاهیمی درست و اصیل دارد اما شیوه پرداخت ان به حدی اشتباه و غلط است که مخاطب خود را درگیر نمیکند و در پایان یک سوال : سوال :چرا لانتوری با اقبال عمومی مردم مواجه شد ؟ پاسخ بدین صورت است که لانتوری دست روی مساله ای گذاشت که مدت ها دغدغه ذهنی مردم ما بود و از انجا که مردم ما به حد زیادی احساساتی هستند این دست فیلم ها میتواند در جلب نظر تماشاچی موثر باشند درمیشیان در دقایق پایانی زمانیکه مردم از تماشای ۶۰ تا ۷۰ دقیقه ای فیلم خسته شده اند به یک باره چاشنی اسید پاشی را به کارش تزریق میکند که این موضوع اتفاقا از حیث داستانی نسبت به بقیه موضوعات در فیلم ضعیف تر پرداخت میگردد اما چیزی که تماشاچی ها را به تحسین وامیدارد نگاه مستند به این اتفاق میباشد وباید قویا روی این موضوع تاکید کرد که بخش عمده فروش ان ناشی از همهمه پر تعداد تماشاچی ها برای خشونت خارج از تحمل مخاطب میباشد
فیلم بد!
بعد از دیدن این فیلم در سینما فرهنگ، با دو دسته از اشخاص آشنا شدم. برخی فیلم را خیلی دوست داشتند و برخی دیگر متنفر بودند یعنی وسط وجود نداشت. البته اینکه ما در جامعه ای که مشکلات خاص خودش را دارد، زندگی می کنیم و حل مشکلات و فرهنگ سازی با مدیای سینما و تلویزیون کار مثبتی هست، هیچ شکی در آن نیست. اما استفاده درست از ابزارها برای بیان این مشکلات کار زیاد سختی نیست. مثلا ادیت فیلم و صداگذاری بسیار بد بود! ادیت فیلم در هر دانشگاه هنر و در هر سی دی آموزشی بسیار ساده بیان می شود ولی ایجاد خلاقیت (یا اصلا ما خلاقیت نمی خواییم، با اصول کلاسیک هم اوکی ایم)کار سختی است. نحوه روایت داستان بسیار عجیب بود، گاهی از دید یک دکتر، گاهی از دید یک روان شناس و گاهی از دید خود شخصیت ها که در این میان شما گیج میشدید که آیا این یک فیلم هست یا یک مستند. اگر مستند هست اون همه سینما فوتوگرافی چی میگه تو فیلم، اگه فیلم هست چرا ادیتور فیلم اینقدر فلش تو تصویر میزنه که شما با چشم درد و سردرد برید خونه؟ در نهایت نتیجه ای که من از این فیلم گرفتم این بود که کارگردان و دیگر عوامل فیلم دور هم یک سری فیلم خوب اروپایی دیدن بعد هیجان زده شدند و تصمیم گرفتند که یک اثر بی هویت به خورد مردم بدهند و تصویری از یک جنایت را که مردم بعد از گذشت 2 سال توانستند فراموش کنند را دوباره برایشان بازسازی کنند(یعنی من از سینما اومدم بیرون همش میترسیدم نکنه یکی روم اسید بریزه).
نقد لانتوري
لانتوري يك فيلم كه ميشه گفت بازيگران قوي بازي بسيار قوي اما فيلمي كه از نظر مخاطب بايد مخاطب خاص خود را داشته باشه فيلم صحنه هاي دلخراشي داره كه براي هر كسي توصيه نميشه و البته تكه اي از واقعيت جامعه كه ناديده گرفته شده اين فيلم دردي از جامعه كه با بي تفاوتي روبرو شده را نمايش داده كه نميتونم بگم خوبه يا بد