جشنواره ها
سینما
بازیگران
شبکه خانگی و تلوزیون
آخرین اخبار
داغ ترین اخبار
اخبار بازیگران
اخبار فیلم ها
مشارکتکنندگان
ایجاد
راهنمای مشارکت در فیلسین
ویدیو ها
تصاویر
خوشباشی روزهای آشنایی و تکلف سیم آخر
داریوش مهرجویی در فیلم «طهران تهران» میرسد به آنجا که وجه سیاه زندگی و اجتماع را به کلی حذف میکند. همانگونه که مهدی کرمپور در این فیلم میل به نوآوری دارد.اما در این نوآوریها بیشتر یک جور تصنع و تکلف پسزننده دیده میشود تا انسجام اندیشه و سلیقه هنری.
طوطیای را به خیال شکری دل خوش بود
در «طهران: روزهای آشنایی» چه اتفاقی میافتد؟ یک منجی فرازمینی، مشکلات همه را حل میکند. گیرم که چنین آدمی در گوشهای از این شهر حی و حاضر باشد یا افرادی دیگر مابهازای عینی این منجی آرمانی فیلم و فیلمساز تلقی شوند که خیرخواهیها و نیکوکاریهای ورای تصور ما اعضای طبقه متوسط از آنها سر میزند. ارائه این تصویر به عنوان جلوه معرفیواری که مهرجویی دارد از کلانشهر بیدر و پیکری مثل تهران این زمانه و این جامعه ارائه میدهد، چه کارکردی خواهد داشت؟
دوران بیخیالی
«سنتوری» در قیاس با سینمای مهرجویی و آن فیلمهای دارای حرف، نه فقط درحرف، که در ساخت هم ضعیفتر است.
آخر خط
یادگار كودكیاش كه «درخت گلابی» به جا مانده از آن روزها بود هم مثل خود او شده بود، بیبار و در انتهای راه.
اسیر شهرهای خیالی
«آسمان محبوب» از آن فیلمهایی نیست که تماشاگرش را آزار بدهد، ولی دستآخر وقتی تمام میشود، تماشاگر حق دارد از خودش بپرسد که چی؟ اصلا برای چی؟ که چی بشود؟