«زیر سقف دودی» در قیاس با سایر آثار کارنامه سینمایی پوران درخشنده فیلمی متوسط است.
توجه: خطر لو رفتن داستان فیلم
بگذارید همین ابتدا نکتهای را روشن کنم، فیلمهایی که توسط برخی کارگردانان مطرح و باسابقه ساخته میشوند عموما از سطح استاندارد برخوردارند و میتوان مدعی شد که دستکم بسیاری از المانهای یک فیلم قابل قبول در آنها یافت میشود و نقد این دسته از فیلمها چیزی از ارزش آنها نمیکاهد بلکه اشارههایی به ابعاد و بخشهایی از اثر میشود که میتوانستند کار را از سطح فعلی بالاتر ببرند و به آن ارزش بیشتری ببخشند.
«زیر سقف دودی» در قیاس با سایر آثار کارنامه سینمایی پوران درخشنده فیلمی متوسط است. ذکر این نکته ضروریست که دغدغهمندی درخشنده به عنوان یک فیلمساز اجتماعی همواره قابل تقدیر است اما به صِرف دغدغهمندی نمیتوان فیلمی خوب ساخت و برای ساختهشدن فیلمی تاثیرگذار چشمگیر، رعایت بسیاری دیگر از المانها چه از منظر روایی و چه از منظر بصری لازم و ضروریست.
فیلمنامهی «زیر سقف دودی» خالی از اشکال نیست. داستان پررمق آغاز میشود اما پس از افشای مسئلهی رابطه خارج از ازدواج بهرام (فرهاد اصلانی) دچار رکود مطلق میشود، پایانش قابل حدس میشود و عناصر درام در فیلمنامه به شدت به هم میریزد. فیلم قرار است دست بر یکی از رایجترین و حساسترین معضلات اجتماعی اخیر جامعه ایران یعنی «طلاق عاطفی» بگذارد اما نحوهی پرداخت به چنین مقولهای به دمدستیترین شکل ممکن در آن اتفاق میافتد و راهکارهای ارائه شده در آن از سوی مشاور خانواده (با بازی خوب آزیتا حاجیان) نیز نه کاربردیاند و نه اصلا به فیلم چسبانده میشوند و به شکل اندرزهایی از یک مشاور در برنامه خانواده سیما به حال خود باقی میمانند. ضمن آن که واکاوی و موشکافی رابطه به گل نشستهی زن و مرد و بحرانهای آن به هیچ وجه دقیق و قابل لمس نیست و همچنان سطحی و دمدستی باقی مانده است.
«زیر سقف دودی» دو داستان را به موازات هم پیش میبرد؛ یکی داستان مثلث عشقی پدر خانواده با همسر رنجدیده و نگونبخت و معشوقه جوان و پرانرژیاش (با بازیهای خوب مریلا زارعی و بهنوش طباطبایی) و دیگری روایت پسر خانواده (ابوالفضل میری) که آسیب دیدهی رابطهی تیره و تار پدر و مادرش است و در زندگی عاشقانه و حرفهایاش ضربههای مهلکی خورده است؛ مشکل اینجاست که هیچ یک از این دو داستان به درستی پیش نمیروند و فیلمساز در ترسیم بحرانهای هر دو روایت لنگ میزند و برای گذر از آنها به دیالوگهای پر و پیمان، تمهیدات دمدستی و پرگویی متوسل میشود ضمن آن که آن چه باید این دو روایت را به هم متصل کند مرکز ثقل روایی مناسبی ندارد.
کلاه رفتن سر آرمان (ابوالفضل میری) سادهانگارانهترین بحران فیلم است و اساسا این سوال پیش میآید که چرا پدری که این چنین نسبت به فرزند خود بیاعتماد است به ناگاه دست به ریسک بزرگی میزند و چنین سرمایهای را در اختیار پسرش قرار میدهد؟ چرا هیچکس، حتی نامزد پسر (لاله مرزبان) که به نظر عاقلتر از او میآید مسئله سندها و... را متوجه نمیشود و در پایان فقط مثل مادربزرگها به او یادآوری میکند که ارتباطش با رفقای نابابش از اول هم غلط بوده است؟ از طرف دیگر، شیرین (زارعی)، که زنی تحصیلکرده است در ارتباط با پسر و همسرش بیش از آن که مظلوم و معصوم واقع شده باشد کندذهن و ناتوان به نظر میرسد و هرگز متوجه نمیشویم چرا تا لبهی تیغ فروپاشی ازدواجش هیچ تلاشی برای حفظ و بقای آن نکرده است و تازه به فکر افتاده است؟
تا این جای کار، فیلم، با الگوی روایتی کلاسیک و کنشهایی تکراری و قابل پیشبینی و شخصیتپردازی ناقص یادآور فیلمهای آموزشی دهه ۶۰ است که البته در زمان خود بسیار هم پرطرفدار بودند و شاید هنوز هم توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جذب کنند اما علاوه بر مسئلهی فیلمنامه، کار در اجرا نیز اشکالاتی دارد که از پوران درخشنده بعید به نظر میرسید. آن چه همواره دربارهی سینمای درخشنده قابل تحسین بوده است نحوه بازی گرفتنش از بازیگرانش است. بسیاری از بازیگران سینمای ایران در فیلمهای پوران درخشنده بازیهای خوبی از خود برجای گذاشتهاند؛ از بهرام رادان در «شمعی در باد» گرفته تا طناز طباطبایی در «هیس دخترها فریاد نمیزنند» و هما روستا در «پرنده کوچک خوشبختی» و... در این که در آخرین ساخته درخشنده، بازیگران حرفهای بازیهای خوبی داشتهاند شکی وجود ندارد. در این فیلم شاهد یکی از زیباترین نقشآفرینیهای مریلا زارعی هستیم. به باور من بهنوش طباطبایی نیز از عهده ایفای نقش مکمل فیلم به خوبی برآمده است. حضور فرهاد اصلانی شاید به برخی از فیلمهای قبلیاش نزدیک باشد اما همچنان درخشان و ملموس است و بده بستانهای خوبی با هر دو پارتنر خود دارد. بازیگران نقشهای فرعیتر فیلم مانند نفیسهروشن، آزیتا حاجیان، مریم بوبانی، فریبا متخصص، شهرام حقیقتدوست و... نیز به رغم کوتاهی نقشهایشان خوب بازی میکنند اما اشکال کار دو بازیگر تازه کار فیلماند و تعجب من بابت این است که خانم درخشنده آنها را از میان هزاران نفری که در فراخوان تلگرامی جنجالبرانگیزش شرکت کرده بودند برگزیده است. نقشآفرینی ابوالفضل میری بسیار ضعیف و سطحیست و این بازیگر (؟!) حتا در نحوه بیان دیالوگهای خود عملکرد درستی ندارد. این قضیه زمانی بیشتر به چشم میآید که او را در مقابل مریلا زارعی قرار میگیرد و بازی واقعگرایانه زارعی در تضادی آشکار با حضور تصنعی پارتنرش قرار میگیرد. درخشنده تجربه همکاری با نابازیگران بسیاری را داشته است و بیشتر آنها بعدها به بازیگرانی حرفهای در سینمای ایران بدل شدهاند اما ابوالفضل میری و در درجه بعد لاله مرزبان برای ورود به دنیای حرفهای بازیگری نیازمند کار و تمرین و مطالعه بسیارند.
ریتم فیلم کند است. وقتی بار اول فیلم را در جشنواره فجر میدیدم انتظار داشتم که در اکران عمومی کوتاهتر و پویاتر باشد اما این اتفاق رخ نداد، اگر چه فکر میکنم یکی دو سکانس زائد از فیلم حذف شده باشند اما همچنان شعارزدگی و صحنههای طولانی بیمعنا در آن غوغا میکند.
فیلمبرداری کار اما از نقاط قوت آن است، ضمن آن که ایمان امیدواری در چهرهپردازی آن سنگ تمام گذاشته است.
همان طور که اذعان داشتم، پوران درخشنده فیلمساز دغدغهمندی است با سطح استانداردی در کارگردانی. پیام اخلاقی فیلم او که پرداختن به مقوله «خیانت» و «طلاق عاطفی» است قابلتحسین است اما نقصانهای قرار گرفته بر سر راه او برای نیل به مقصودش و نوع بیان این پیام در دل فیلم دیگر چیزی برای سینما باقی نمیگذارد. کاش سکانسهای مشاوره، به شکل دیگری به تصویر درمیآمد، کاش صحبتهای مشاور بیش از آن که شبیه به پیامهای روانشناسان برنامههای روانشناسی تلویزیون باشد ملموستر و کاربردیتر بود و آن قدر رو نبود، کاش تحول مرد، به شکل دیگری اتفاق میافتاد و ترک شدنش از سوی معشوقهاش تا این حد باورناپذیر نبود و دهها کاش دیگر که میتوانستند «زیر سقف دودی» را از سطح فیلمی متوسط به فیلمی سطح بالا مبدل سازند.
شاید اگر سازنده فیلم کسی جز پوران درخشنده بود، با چشمپوشی از بسیاری از کاستیها میشد به تماشای فیلمش نشست و از آن لذت برد، نمیگویم در حال حاضر «زیر سقف دودی» فیلم لذتبخشی نیست که بیانصافی بزرگیست. اتفاقا این فیلم تا انتهایش مخاطب را به دنبال خود میکشاند و علیرغم این که بسیاری از رخدادهایش قابل حدساند همچنان او را در تعلیق نگاه میدارد، فیلم شما را به تأمل وامیدارد و اگر از جنبه پیامرسانی و آموزشی به آن بنگریم فیلمیست که تماشایش به هر زوجی توصیه میشود اما این که نام پوران درخشنده بر این فیلم مهر خورده است باور بسیاری از کاستیها و نقصانها را بر مخاطب دشوار میسازد و هر لحظه به هنگام تماشایش با خودتان میگویید: «از درخشنده بعید بود!»... با همه این حرفها برای دلسوزی این فیلمساز گرانقدر نسبت به جامعهاش و معضلات آن کلاه احترام از سر برمیدارم و امیدوارم از این پس با همهی قوای خود و به شکلی دقیقتر به این دغدغهمندی ادامه دهد.