جشنواره ها
سینما
بازیگران
شبکه خانگی و تلوزیون
آخرین اخبار
داغ ترین اخبار
اخبار بازیگران
اخبار فیلم ها
مشارکتکنندگان
ایجاد
راهنمای مشارکت در فیلسین
ویدیو ها
تصاویر
نقد و بررسی “لاتاری”
نظر
خیلی حال کردم
هم خندیدیم هم گریه کردیم هم رگ غیرتمون زد بیرون و حال کردیم
قدر دانی و گلایه
قدردانی به خاطر فیلم زیباتون وگلایه به خاطر پایان بد فیلم
نظر
این فیلم مشکلات جوامع امروزی رو بررسی کرده و فیلم بروزی هم هست
نظر
خیلی حال کردم هم خندیدیم هم گریه کردیم هم رگ غیرتمون زد بیرون و حال کردیم
چرا لاتاری الگوی مناسبی برای اصلاح نیست؟
به امام هشتم قرار نبود اینجوری شه... به عقیدهی من و احتمالاً خیلیهای دیگر، این دیالوگ کلیدیترین قسمت فیلم #لاتاری را رقم زده. جایی که موسی خطاب به امیرعلی با گریه میگوید: "به امام هشتم قرار نبود اینجوری شه...". سخن گفتن از وضع موجود و ابراز نارضایتی از آن، مدتهاست که نقل محافل است و به غیر از عدهی معدودی که معتقدند ما در بهترین حالت ممکن قرار داریم و حرکت به سوی آرمانها و اصلاح، لحظهای متوقف نشده؛ درصد نسبتاً بالایی از جامعه معتقدند که وضع موجود، برابر با وضع مطلوب نیست و به دنبال راهی برای اصلاح هستند. طبیعتاً به علت شمار زیاد این منتقدین، طیفهای مختلفی در این دسته قرار میگیرند که گاهی اوقات هم تفاوت راهکارهایشان برای اصلاح از زمین است تا آسمان. پس با توجه به این شرایط، منتقد بودنِ صرف، افتخار محسوب نمیشود و آنچه که با آن میتوان منتقدان را از هم تمییز کرد و یکیشان را تایید کرد و یکیشان را رد، راهکارشان برای اصلاح است. اما راهکار لاتاری برای اصلاح چیست؟ بگذریم از اینکه مهدویان نتوانسته (یا نخواسته) وضع موجود را به طور کامل بررسی و نقد کند و تنها به اتفاقی که البته در داخل کشورمان هم سابقهاش کم نیست -رجوع شود به همین چندروز پیش؛ ماجرای قتل ندا، دختربچه افغانی- پرداخته، راهکارش هم برای اصلاح، کاملاً هیجانی و البته ضداصلاح هست. کشتن دو خرپول -یکی عرب و دیگری ایرانی خودباخته- که از دختران ایرانی به عنوان کالا استفاده میکنند، شاید بتواند افیونوار، درد را تسکین دهد اما ریشهی ماجرا را باید جایی دیگر جست. فقری که نوشین به خاطرش وادار به این کار میشود، فرهنگ غلطی که مدلینگ برایش ناپسند نیست، شبکهی گستردهی فسادی که برای اشاعهی همین مسائل وجود دارد و هزاران مسئلهی دیگر که مهدویان به جای آنها، بستنِ سرسری و هیجانی ماجرا را بیشتر ترجیح داده است. این را شاید بتوان با توجه به وضعیت فعلی سینمایمان تحلیل کرد. وقتی در میان ۱۰ فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران، تنها دو فیلم وجود دارد که دارای داستان و هدف هستند و حداقل میتوان نام فیلم را بر آنها نهاد، و مابقی آنها صرفاً منتقلکنندهی مفاهیمی مبتذل یا در بهترین حالت تحریککنندهی احساسات و عواطف و نه انتقالدهندهی هرگونه پیامی هستند، هر کارگردانی برای بهتردیدهشدن اثرش، ممکن است به سمت این رویه، متمایل شود. این به معنای تهی و بیمحتوا بودن لاتاری نیست؛ بلکه صرفا نشان میدهد جامعهی ما فیلمی را بیشتر میپسندد که دغدغهاش را به هرطریقی (گاهی خنداندن، گاهی حس غرور و...) بکاهد و میتوان ردپای تلنگر جدول فروش فیلمها را در لاتاری و خیلی دیگر از آثار به اصطلاح فاخر یافت. میتوان گفت لاتاری بهترین دیالوگها را داشت اما بهترین حرف را نه!